بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

پنج داستان

پنج داستان

پنج داستان

3.5
30 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

66

خواهم خواند

11

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

بدیش این بود که گلدسته مسجد، بدجوری هوس بالا رفتن را به کله ی آدم می زد. ما هیچ کدام کاری به کار گلدسته ها نداشتیم. اما نمی دانم چرا مدام توی چشم مان بودند. توی کلاس که نشسته بودی و مشق می کردی، یا توی حیاط که بازی می کرد... .

لیست‌های مرتبط به پنج داستان

یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالاتپنج داستانغربزدگی

جلالِ قلم

10 کتاب

جلال آل احمد از آن نویسنده هایی ست که رد قلمش معلوم و واضح روی نوشته هایش می ماند. صادق و رک از دنیای عقیده اش می گوید و کتاب هایش را بر اساس سیر تکمیل عقاید و پیچیدگی روزگارش منتشر کرده است. جلال به نظرم یکی از قله های ادبیات فارسی معاصر است . آل احمد یکی نیست ، چند تاست!! جلالِ سفرنامه ها ، جلالِ جستارها ، جلالِ داستان و البته جلالِ ترجمه... از اولی اما خاطرات خوب بیشتری دارم و طرفدار اولی ام ! و‌البته جستارهایش مرا حیرت‌زده کرده اند از عمق نگاه و تعابیر نویسنده ، که فکر بلندش در آن هیاهوی جامعه تا کجا را نگاه کرده است و جلال همیشه جلالِ اولین هاست! اولین نویسنده ایرانی که با دید مخالفی درباره ولایت عزراییل (اسرائیل تازه متولد شده) قلم می زند ‌، اولین کسی که در اوج روزگار غربزدگی و غرب گرایی ، در عین روشنفکری از غرب زدگی با همان تعابیر و واژه های نو می نویسد و در نظرم روشنفکر مسلمانی ست که خدمت هایش خیلی عمیق تر و ماندگارتر از چاله و چاه های خیانت های زمانش بوده است . البته باید بگویم جلال را نمی شناسیم ! جلال آل احمد چهره درخشانی ست که کمتر کسی تلاش کرده آن‌را به ما معرفی کند . نامش هم اگر باشد ، جای پای جلال و نوع اندیشه اش کمرنگ است . والسلام!

یادداشت‌های مرتبط به پنج داستان

            ▪️دقیقا ۵ داستان از جلال آل احمد
۱_گلدسته ها و فلک 
۲_جشن فرخنده
۳_خواهرم و عنکبوت
۴_شوهر آمریکایی
۵_خونابه انار
داستانها فضای زندگی و کار آدمای دوران خودش رو مجسم می‌کنن و هرکدوم ماجرای خودش رو داره. 
سه داستان اول درباره پسری به اسم عباس بود که منو یاد  کتاب «قصه های مجید» می‌انداخت اما به اون اندازه برام شیرین نبود.
موردی که در جریان چند داستان مدام تو چشمم بود، فحش‌هایی بود رد و بدل می‌شد و برام غیرمعمول بود! یه نکته دیگه اینکه پایان داستان و نتیجه‌ی ماجرا واضحا بیان نمیشد و خواننده باید در مراحل قضیه و اشاره های کوتاهی که شده بود دقت و تأمل می‌کرد تا نتیجه رو پیدا کنه.(برای سه داستانش این مدلی بود.جالب بود اما هنوز مطمئن نیستم که چطور شدن! )
من با متن و محتوا خیلی ارتباط نمی‌گرفتم اما دقیقا به همین دلیل ادامه دادم به خوندنش! چون نثر کتاب متفاوت بود. یعنی با اینکه فکر میکنم ماجراها اونقدر برام جذاب نبودن، اما بعد از شروع داستان تو کتاب غرق میشدم. احتمالا قلم نویسنده رو دوست داشتم ! ؛)