ئاوا ئاخافت زەردەشت

ئاوا ئاخافت زەردەشت

ئاوا ئاخافت زەردەشت

فرێدریش نیچە و 1 نفر دیگر
3.9
46 نفر |
17 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

24

خوانده‌ام

89

خواهم خواند

83

شابک
9786226525169
تعداد صفحات
482
تاریخ انتشار
1398/11/30

توضیحات

        لەنێو بەرهەمەکانم دا "زەردەشت"ی من جێگایەکی تایبەتی هەیە. ئەمن بەم کتێبەم گەورەترین دیارییەکم بە مرۆڤایەتی داوە کە تا ئێستا پێی دراوە. ئەم کتێبە بە دەنگێک کە لە سەرەوەی هەزارەکانەوە دەپەیڤێ، نە تەنیا وەک بەرزترین کتێب- کە مرۆڤی ڕیالیست ئێجگار لێی دوورە- بەڵکوو وەک قووڵترین کتێب، لە دەروونیترین فرەوەریی* ڕاستین بەرهەم هاتووە. سەرچاوەیەکی هەراوە کە هەر گۆزەیەک پڕ لە زێر و گەوهەر دەکات. لێرەدا هیچ "پێغەمبەرێک"، هیچ تیرەیەکی نێرەموکی نەخۆش و دەسەڵاتخوازی دینساز نایەتە زمان. ئەگەر بمانەوێ مافی خۆی بدەینێ، دەبێ ئەو بانگە کە لەم زارەوە دەپەیڤێ، ئەو ئاوازەی هالیسیۆن ، بە دروستی ببیسین:
 
"ئەوە بێدەنگترین پەیڤە کە تۆفان بەدی دێنێ
بیرێک کە بە بزاڤی پای کۆتران دێتە پێشێ
دەتوانێ جیهان بڕانێ!"
                          
"گەش و شیرین، هەنجیرەکان لە دارهەنجیر دادەوەرن:
هەر کە هەڵدەوەرن پێستی سووریان درز دەبا
ئەمن ئەو بای شەماڵەم کە هەنجیری پێگەیشتوو دەوەرێنم.
ئاوا پەیڤ و ڤانەکانم بەسەرتانا دەبارێنم
دۆستەکانم، شیلەیان بنۆشن و گۆشتی شیرنیان بچێژن!
ئێوارەیە و هەموو لایەک پایز، ئاسمان ڕوون و گەش و ساماڵ."
فرێدریش نیچە
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ئاوا ئاخافت زەردەشت

نمایش همه

پست‌های مرتبط به ئاوا ئاخافت زەردەشت

یادداشت‌ها

فرود نیچه
          فرود نیچه

سال‌ها بعد، قطعه‌ای تازه از ادیسه‌ی هومر کشف خواهد شد. این قطعه، یک بند کوتاه در سرود یازدهم است. جایی که اولیس برای دیدار با روح تیرزیاس پیش‌گو، به جهان زیرین (جهان مردگان) وارد می‌شود. در جهان مردگان پیش می‌رود و در نهایت به تیرزیاس می‌رسد تا آینده‌ی او را پیشگویی کند. تیرزیاس پس از آن که او را از آینده‌اش خبردار می‌کند، می‌گوید: «آیا می‌دانی تو، پس از یک شاه باستانی به نام گیلگمش، دومین کسی هستی که در جهان نوشتار از یک بلندی فرود آمده تا به جهان مردگان وارد شود؟ کسی هم در آینده از این کار تو تقلید خواهد کرد. در کتابی که هزار سال بعد نوشته خواهد شد (انه‌اید ویرژیل)، پهلوانی به نام انه از زمین فرود می‌آید تا به جهان مردگان وارد شود و روح پدرش را ببیند. پدرش پس از معرفی نسل‌های آینده به او، شجاعت و قهرمانی‌اش را ستایش می‌کند و به او می‌گوید: «فرود تو به جهان مردگان چنان شجاعانه است که در آینده، شاعری آن‌را سرمشق خود قرار خواهد داد تا به دوزخ وارد شود. نام این شاعر دانته است و همراه او در این سفر نویسنده‌ی همین داستانی است که ما در آن هستیم: ویرژیل. جایی در دوزخ ویرژیل به دانته خواهد گفت: «ششصد سال بعد فیلسوفی ادیب از کار تو الگو خواهد گرفت و شخصیت داستانش را (که نامش زرتشت است) از کوهی فرود خواهد آورد تا به شهر وارد شود و با مردمانی سخن بگوید که در نگاه او نمی‌توان آنها را «زنده» نامید. آنها چنان در بند اخلاقیات مستقر و سنت‌های کهنه گیر کرده‌اند که نه اندیشه‌ی تازه‌ای دارند و نه خونی در رگ‌هایشان. این زرتشت با آنها از «مرگ خدا» خواهد گفت: این که خدا مرده است و جهان به همین شکل کنونی‌اش میلیون‌ها بار تکرار خواهد شد. او از آنها می‌پرسد: آیا هر عمل و انتخاب خود را چنان دوست دارید که بخواهید میلیون‌ها بار به شما بازگردد؟ این کتاب انقلابی در فلسفه تلقی خواهد شد و بر کل قرن بیستم تأثیر خواهد گذاشت. کتابی قطعه‌قطعه، با نثری آتشین و تکان‌دهنده که برخلاف کتاب‌های فلسفی دیگر، به شکل گفتگویی پراکنده درباره‌ی مسائل مهم فلسفی نوشته شده است»».

پی‌نوشت دبیر تحریریه: این متن را دیده‌ام و به نظرم ناقص است. در این متن چیز زیادی راجع به کتاب «چنین گفت زرتشت» گفته نشده. مثلاً نمی‌گوید که فرود زرتشت به شهر بیشتر شبیه به فرود سقراط به پیرائوس در ابتدای کتاب «جمهوری»، یا فرود مسیح به شهر، در ابتدای کتاب مقدس است. این فرودها که کار نیچه را به جمهوری افلاطون یا کتاب مقدس پیوند می‌دهند در متن کشف‌شده‌ی بالا غایبند.
        

0

12

کاران

کاران

1402/4/7

          از توانایی های نیچه، آمیختن فلسفه و ادبه. این کاری نیست که از دست هر اندیشمندی بربیاد. 
تفکرات رادیکال و عصیانگر نیچه به قالب یک کتاب آسمانی در اومده و حتی قسمت بندی  شده و هر بابی در حکمت چیزیه. 
از نیچه جانب‌داری قطعی نمی‌کنم. از ذات واقعی انسان گفته و هدفی که باید داشته باشه. کاملا ضد مسیحیت نوشته شده و به وضوح در حمایت از خداناباوریه. 
کسی که می‌خواد این کتاب رو بخونه باید تعصباتش رو مدتی ببوسه و بذاره کنار. به این معنی نیست که باید همه چیزش رو قبول کرد، بلکه باید دید کدوم قسمت از تفکرات نیچه به دل می‌شینه و کدوم قسمت هاش نه. 
از نظر من ایرادی که وجود داره اینه که نیچه زیادی به خودش اطمینان داره. هیچ عقیده ی مخالفی رو قبول نمی‌کنه و به همه غیر مستقیم و مستقیم سرکوفت می‌زنه. به شخصه حتی اگر بعضی عقایدش رو بپسندم باز هم نمی‌تونم درباره ی مسئله های فرامادی  به اندازه ی نیچه خودسر و مطمئن باشم. 
همه ی این ها به کنار، ادبیات این کتاب شاهکاره. از منظر ادبی اگر بهش نگاه کنید، چیزیه بین کتاب شعر و کتاب آسمانی. ترجمه ی آقای آشوری هم زیباییش رو دوچندان کرده.
خوندن این کتاب رو به شدت توصیه می‌کنم. چه به افراد مذهبی، چه غیر مذهبی، و چه کسانی که مثل من سردرگم هستن. 
البته باید اشاره کنم که خوبه قبل از این حداقل یکی دو اثر از نیچه رو خونده باشید، چون در غیر این صورت هضم متن براتون سخت میشه.  
        

5