یادداشت آروشا دهقان
پیش از هر چیز بگم که این کتاب اصلا قرار نیست دربارهی زرتشت و فلسفهی دین ایرانی بحث کنه. کلا ربط خاصی به زرتشت نداره. خب... بریم سر ریویو. ایدهی محوری این کتاب، مرگ خداست و پرسش اصلی اینه که ار خدا مرده باشه باید چطور در این جهان زندگی کرد. اگر کمی غیراستعاریتر نگاهش کنیم منظور نیچه اینه که مفهوم خدا در جهان امروز کارکرد خودش رو از دست داده. نیچه قطعا خداناباور بوده و در این کتاب هم نقدهای تندی به ادیان (به ویژه مسیحیت که باهاش دمخور بوده) وارد میکنه که ممکنه برای افراد مذهبی خوشایند نباشه اما پیشنهادم اینه که با هر عقدهای کتاب رو تا پایان بخونید. آدم باید دستکم یکبار جملات بیرحمانه به سبک نیچه رو بشنوه؛ هرچند که لزومی نداره حتما اونها رو بپذیره. من ترجمهی کتاب و لحنش رو دوست داشتم اما ممکن برای خیلیها دلپسند نباشه و خستهشون کنه. این کتاب رو به چشم رمان نبینید. «چنین گفت زرتشت» باید با تمرکز خوانده بشه.
9
(0/1000)
نظرات
نکته مهم و قابل تامل اینه که تا جایی که یادمه در مقدمه کتاب ذکر شده به خاطر سبک خاص قلم نیچه، ترجمه این کتاب نزدیک به ۲۰ سال طول کشیده و مترجم وسواس ویژهای در ترجمه دقیقی که معنیِ مورد نظر نیچه رو انتقال بده داشته. نکته بعدی اینه که به فلسفه نیچه باید با نگاهِ « واساز» و شالوده شکن نگاه کرد و این نگاه میتونه حتی در درک بهترِ دین در اعتقادات افراد مذهبی، کمک کننده باشه.
0