کلمه های آبی تیره

کلمه های آبی تیره

کلمه های آبی تیره

کت کرولی و 2 نفر دیگر
4.0
44 نفر |
18 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

81

خواهم خواند

106

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

سال ها پیش، ریچل عاشق هنری جونز میشود. او یک روز پیش از رفتن از آن شهر، نامه ای عاشقانه لای کتاب مورد علاقه هنری می گذارد؛ این کتاب در کتاب فروشی خانوادگی آن ها قرار دارد. ریچل چشم به راه می ماند، ولی هنری هرگز نمی آید. حالا ریچل بعد از سال ها دوبار به شهر برگشته... او قرار است در همان کتاب فروشی و در کنار هنری مشغول به کار شود. ولی هیچ چیز مثل قبل نیست؛ در گذر سال هایی که هنری و ریچل از هم دور بوده اند اتفاقاتی افتاده که ریچل دیگر حسی را که در گذشته نسبت به هنری داشته ندارد.ریچل و هنری که حالا در فضایی پر از کتاب در کنار یکدیگر کار میکنند، برای هم نامه هایی می نویسند و لای کتاب ها می گذارند آن ها دوباره امید را در وجود یکدیگر پیدا میکنند. شاید چیزهایی مثل واژه ها، عشق و شانس دوباره ای که به هم می دهند، برای تغییر همه چیز کافی باشد.

لیست‌های مرتبط به کلمه های آبی تیره

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به کلمه های آبی تیره

            این کتاب یک داستان عاشقانه ساده و کم گره با مخاطب ۱۶ سال به بالاست. 
این داستان پیرامون عشق و سوگ می‌چرخد. شاید دو نکته قشنگ این داستان، نخست تاثیر شدید سوگ روی قهرمان زن داستان است و دیگری شخصیت نسبتا جدید قهرمان مرد داستان، و یک ایده جذاب و آن نامه نگاری و حاشیه نویسی در بخش کتابخانه گونه یک کتاب دست دوم فروشی توسط مشتری‌ها. این که نامه‌ای بنویسی برای کسی که دوستش داری، و امید داشته باشی آن را در همین کتاب بخواند، یا برای غریبه‌ای که شاید آن کتاب را بخواند و جوابی برای فکر و نظرت بنویسد.
اسم کتاب (در انگلیسی) بسیار جذاب و مرتبط است، هرچند در ترجمه فارسی ابهام کلمه deep blue از دست می رود(دو ترجمه موجود « واژه‌هایی در اعماق آبی دریا » و « کلمه‌های آبی تیره » هر کدام وجهی از معنای این عبارت را برداشتند).
داستان پایان خوش است و پیچیدگی‌های عجیب و آزاردهنده ندارد. خواندن آن روح را خراش نمی‌دهد. شاید کاملا مناسب حال آدمی باشد که دنبال داستانی سبک، نسبتا خوش و روان است. داستانی که در پایانش شاید حال خواننده خیلی بهتر نشود، اما قطعا حالش بدتر از قبل نخواهد بود.
ترجمه‌ای که من خواندم، ترجمه زهرا جهانفریان بود که خوشخوان و قابل قبول بود. چون نسخه الکترونیک کتاب را در طاقچه خواندم در مورد چاپ و صحافی نظری ندارم.
          
            کلمه‌های آبی تیره، داستانیه که از دید ریچل و هنری روایت میشه. دوستان قدیمی که چندسالی از هم خبر نداشته‌ان و حالا بعد یه سری اتفاقات باهم روبرو شدن و مجبورن باهم توی کتابفروشی خانوادگی هنری کار کنن. 
حقیقتش اینه که بار کتابیش کمه. شاید هم من از اول اشتباه کرده بودم که فکر می‌کردم کتابی درباره‌ی کتابهاست. خیلی تم نوجوانانه‌ای داره و شاید همین باعث شده مقدار خوبی کاراکترها و روابط و دیالوگ‌ها و اتفاقات در سطح باقی بمونن.
قصه واقعا خیلی کشش خاصی نداره اما روونه و آسان خوان. ترجمه نفیسه حسن‌زاده قطعا در این تاثیرگذاره. ترجمه خوبیه.
یک نسخه دیگه هم کوله پشتی منتشر کرده و داستان دقیقا همینه. اسمش «واژه‌هایی در اعماق آبی دریا»ست. اون رو نخوندم و ایده‌ای ندارم که کدومشون نسخه بهتری هستن.
آیا خریدش رو پیشنهاد می‌کنم؟نه! توی این وضعیت گرونی واقعا ارزش خریدن نداره.
و جمله آخر هم برای دوستانم که این کتاب رو می‌خوام بذارم تو گردش و اگر خواستید میتونید به شرط امانتداری قرض بگیریدش:)

          
            این کتاب یک داستان عاشقانه ساده و کم گره با مخاطب ۱۶ سال به بالاست. 
این داستان پیرامون عشق و سوگ می‌چرخد. شاید دو نکته قشنگ این داستان، نخست تاثیر شدید سوگ روی قهرمان زن داستان است و دیگری شخصیت نسبتا جدید قهرمان مرد داستان، و یک ایده جذاب و آن نامه نگاری و حاشیه نویسی در بخش کتابخانه گونه یک کتاب دست دوم فروشی توسط مشتری‌ها. این که نامه‌ای بنویسی برای کسی که دوستش داری، و امید داشته باشی آن را در همین کتاب بخواند، یا برای غریبه‌ای که شاید آن کتاب را بخواند و جوابی برای فکر و نظرت بنویسد.
اسم کتاب (در انگلیسی) بسیار جذاب و مرتبط است، هرچند در ترجمه فارسی ابهام کلمه deep blue از دست می رود(دو ترجمه موجود « واژه‌هایی در اعماق آبی دریا » و « کلمه‌های آبی تیره » هر کدام وجهی از معنای این عبارت را برداشتند).
داستان پایان خوش است و پیچیدگی‌های عجیب و آزاردهنده ندارد. خواندن آن روح را خراش نمی‌دهد. شاید کاملا مناسب حال آدمی باشد که دنبال داستانی سبک، نسبتا خوش و روان است. داستانی که در پایانش شاید حال خواننده خیلی بهتر نشود، اما قطعا حالش بدتر از قبل نخواهد بود.
ترجمه‌ای که من خواندم، ترجمه زهرا جهانفریان بود که خوشخوان و قابل قبول بود. چون نسخه الکترونیک کتاب را در طاقچه خواندم در مورد چاپ و صحافی نظری ندارم.
          
یاس

1402/05/05

            واژه‌هایی در اعماق آبی دریا 
اثر کت کرولی 
نامه بین صفحات ۳۱۲ و ۳۱۳ قرار داده شده.
۱۰ خرداد ۱۴۰۱




هنری، ریچل، کال، جرجی و همه اهالی کتابفروشی "هاولینگ بوکس" عزیز

تقریبا سه‌شب است که از آشنایی من با شما می‌گذرد ولی احساس می‌کنم که سال‌هاست با شما آشنا هستم. وقتی که ریچل در حال فهرست‌بندی کتاب‌ها بود؛ من از قفسه‌های لتر لایبرری، با کمک هنری کتابی را انتخاب می‌کنم و همینطور که به سمت باغچه مطالعه می‌روم از قهوه‌ای که از مغازه فردریک گرفتم، مزه می‌کنم. 

راستی کال، واقعا در مورد میمون‌های دریایی که به جرجی داده بودی کنجکاو شدم پس در اینترنت در موردشان کمی خواندم. ولی واقعا هر چه نگاه کردم دلیل این نامگذاری را متوجه نشدم. هیچ شبیه میمونی که می‌شناسم نیستند. اگر کمی بیشتر برایم توضیح دهی خوشحال می‌شوم. 


ریچل عزیز باید بگویم بر عکس تو من کاملا به روح اعتقاد دارم و البته معتقدم همه ما روح‌هایی هستیم که زمین‌گیر شده‌ایم. و البته با نظرت هم رای هستم که ما همان کتاب‌هایی هستیم که خوانده‌ایم و چیزهایی که دوستشان داریم. 
روح همه ما در چیزهایی‌ست که از خود به‌جا می‌گذاریم. 
تجربه مرگ یکی از عزیزانت می‌تواند یکی از سخت‌ترین مراحل زندگی باشد. من خوشبختانه تجربه مشابهی را نداشتم ولی به قول هنری دیر یا زود همه ما باهاش مواجه خواهیم شد. 
آخرین باری که هنری، کال را دیده بود یک روز کاملا معمولی با اتفاق‌های کاملا معمولی بود. نه قارقار کلاغی نه هوهو جغدی و نه حتی بارش شهاب سنگی خبر نمی‌دادن که امروز قرار است  آخرین دیدارتان باشد. 
آن‌ها در مورد کتاب جدید کال صحبت کردد به نام "گزارشی از دریای کورتز" اثر جان اشتاین‌بک. 

اکنون که در حال نوشتن این نامه هستم، این فکر از سرم می‌گذرد که اگر هنری آن روز می‌دانست آخرین باری‌ست که کال را می‌بیند، چه حرف‌هایی با هم می‌زدند؟ 

و نمی‌دانم این خوب است یا بد که هیچ‌وقت از آخرین‌‌بارها، باخبر نمی‌شویم. 

هنری باید بگویم به‌عنوان عضوی از  کتابخونه لتر لایبرری، از تصمیم تو در مورد فروش کتابفروشی عصبانی هستم. و امیدوارم در آینده‌ای نزدیک تو را در کتابفروشی دست دوم جدید خودت  ملاقات کنم. 

و همه اهالی کتابِ "واژه‌هایی در اعماق آبی دریا" شما برای همیشه در گوشه‌ای از قلب من جا خواهید داشت. 



یاس