بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

جزیره سرگردانی

جزیره سرگردانی

جزیره سرگردانی

3.8
39 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

70

خواهم خواند

26

جزیره سرگردانیمادر هستی دوست دارد برای دخترش شوهر پیدا کند. پس به او اصرار می کند تا با هم به مجلسی زنانه بروند. هستی علیرغم میلش به آن مجلس می رود و مورد پسند خانمی از حضار قرار می گیرد. اتفاق جالب این است که علیرغم تصورش از خواستگار خود که به هر حال به شیوه ای سنتی با او آشنا شده بدش نمی آید. هستی روشنفکر است و سیاسی و چند سالی هم هست که عاشق فرد دیگری به نام مراد است اما خواستگار خود را هم می پسندد و ...

لیست‌های مرتبط به جزیره سرگردانی

پست‌های مرتبط به جزیره سرگردانی

یادداشت‌های مرتبط به جزیره سرگردانی

            جزیره‌ی سرگردانی یک داستان با تم سیاسی-عاشقانه‌ ست. شخصیت اصلی داستان دختری تحصیلکرده و اهل هنر و نقاشی و شعر به نام هستی، عاشق یکی از هم‌دانشگاهی ها به نام مراد و تأثیر گرفته از اون. هستی و برادرش بعد از کشته شدن پدر در جریانات مصدق پیش مادربزرگ خودشون زندگی میکنند چون مادرشون دوباره ازدواج کرده. مادر هستی مقدمات آشنایی یک پسر تازه از فرنگ برگشته به نام سلیم رو با هستی فراهم می‌کنه و هستی هم از اون بدش نمیاد اما اعتقادات سلیم خیلی به هستی نزدیک نیست. خلاصه که هستی در دریای عشق و اعتقادات همچون جزیره‌ای سرگردانه تا ببینیم در انتها چه تصمیمی میگیره. داستان پیچیدگی و جذابیت آنچنانی نداره و شخصیت ها خیلی شعار زده و اغراق شده به نظر میان. در حالی که همه‌ی اتفاقات عادی به نظر میان اما آدمها به نظر من عادی نیستن. نکته‌ی جالب حضور سیمین دانشور و جلال آل‌احمد به عنوان شخصیت‌های کتابه. دو ستاره هم میشد داد اما چه کنم که خیلی دل‌رحم هستم.ه
          
            من رو کتاب‌های دانشور حساسیت خاصی دارم... چون به نظرم یه نویسنده با دانش بالاست. هر چند رمان سووشون رو رمان بهتر و زیباتری می‌دونستم اوایل رمان اصلاً نمی‌تونستم با هستی و سلیم و مراد ارتباط برقرار کنم اما کم کم که فصل‌ها پیش رفتند داستان جاافتاده تر شد. داستان درباره یک نسلی هست که نمی‌دونسته چی می‌خواد و بین تفکرهای مختلف و گفتمان‌های جورواجور درماندند. شخصیت اصلی داستان هستی با نماد عشق دنبال تفکرات متضاده توی داستان. هر چند هیچوقت تحمیل نظر نویسنده رو دوست نداشتم اما اینجا سیمین به صورت نمادین انتخاب درست رو سلیم (نماد گفتمان انقلاب مهدویت) معرفی می‌کنه مخصوصا تو خوابی که آخر کتاب می‌بینه. تفکراتی که هستی رو دوره می‌کنه به نوعی تفکراتی هست که جلال رو دوره می‌کنه. حتی من هستی رو در دنبال کردن تفکرهای مختلف نماد جلال آل‌احمد می‌دونم. جلال هم اول به تفکرات چپی متمایل بود و در آخر به تدین رو آورد همانطور که هستی ابتدای رمان به عشق مراد پاکدل (نماد گفتمان سوسیالیستی) متعصب است و در آخر با سلیم ازدواج می‌کند. در کل رمان بدی نبود. دوست دارم زودتر ادامه‌ش رو هم بخونم و صد حیف که رمان «کوه سرگردانی» جلد سوم این سه‌گانه نیست شده.
          
فهیمه حدیدی

13 ساعت پیش

            یکبار دوستی برایم نقل قول کرد که از دوست دیگرش شنیده "گاهی کتاب ها آدم را پیدا و انتخاب می کنند ." جزیره سرگردانی دنبالم گشته بود انگار ، دستش را گذاشته بود روی شانه ام . صدایم زده بود که بنشینم برایم حرف بزند و بگوید هستی خودت باش! ساکن باشکوه و وقار جزیره سرگردانی ! کوتاه نیا و هستی باش... مرادت را بشناس ، با سلیمت آشنا شو .. غریبگی نکن با سرنوشت و همرنگ جماعت نشو... همیشه هستی باش! دخترِ نارنج و ترنج ...

جزیره سرگردانی رمان زنانه ، زیرکانه و عفیفی ست. عطر مربای پوست نارنج می دهد و مثل باران بهاری سرزده و دل چسب. ساده خوان و پیوسته و روان. متنش خودمانی است و انگار دلگویه های سیمین خانم است. دلم پرکشید برای حضور پررنگ جلال در کتاب . توصیف قاب عکس جلال و عشقی که لابه لای کلمات بافته شده بود مثل یک قالی ابریشمی باشکوه و نجیب و صبور ‌‌‌.
.. دل تنگی سیمین خانم و امیدواری اش هر دو ملموس بود.
رد پای جلال نه فقط در قاب عکس ها و یاد او که در اشاره ها و پرداخت های اجتماعی رمان جا شده بود. کلماتی که پیش از نویسنده  ، یادآور قصه های جلال آل احمد بودند. 

بارها و بارها در کتاب مکث کردم و جملانی را تکرار و چندباره خواندم. کتاب امانتی کتابخانه است ، چاپ نخست با برگه های کاهی که بین فشار انگشت گرده کاغذ می شوند. واژه ها با ماشین حروف چینی نوشته شده اند و وقتی می خوانی صدای تلق و تلق دکمه ها توی ذهنت می پیچد .