یادداشت مهدی لطف‌آبادی

                من رو کتاب‌های دانشور حساسیت خاصی دارم... چون به نظرم یه نویسنده با دانش بالاست. هر چند رمان سووشون رو رمان بهتر و زیباتری می‌دونستم اوایل رمان اصلاً نمی‌تونستم با هستی و سلیم و مراد ارتباط برقرار کنم اما کم کم که فصل‌ها پیش رفتند داستان جاافتاده تر شد. داستان درباره یک نسلی هست که نمی‌دونسته چی می‌خواد و بین تفکرهای مختلف و گفتمان‌های جورواجور درماندند. شخصیت اصلی داستان هستی با نماد عشق دنبال تفکرات متضاده توی داستان. هر چند هیچوقت تحمیل نظر نویسنده رو دوست نداشتم اما اینجا سیمین به صورت نمادین انتخاب درست رو سلیم (نماد گفتمان انقلاب مهدویت) معرفی می‌کنه مخصوصا تو خوابی که آخر کتاب می‌بینه. تفکراتی که هستی رو دوره می‌کنه به نوعی تفکراتی هست که جلال رو دوره می‌کنه. حتی من هستی رو در دنبال کردن تفکرهای مختلف نماد جلال آل‌احمد می‌دونم. جلال هم اول به تفکرات چپی متمایل بود و در آخر به تدین رو آورد همانطور که هستی ابتدای رمان به عشق مراد پاکدل (نماد گفتمان سوسیالیستی) متعصب است و در آخر با سلیم ازدواج می‌کند. در کل رمان بدی نبود. دوست دارم زودتر ادامه‌ش رو هم بخونم و صد حیف که رمان «کوه سرگردانی» جلد سوم این سه‌گانه نیست شده.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.