بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

نام تمام مردگان یحیاست

نام تمام مردگان یحیاست

نام تمام مردگان یحیاست

4.1
14 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

22

خواهم خواند

22

کتاب نام تمام مردگان یحیاست، نویسنده عباس معروفی.

لیست‌های مرتبط به نام تمام مردگان یحیاست

یادداشت‌های مرتبط به نام تمام مردگان یحیاست

            آخرین رمان معروفی...

معروفی، نویسنده‌ای عاشق و تصویرگر است. عاشق می‌خوانمش چون در تمام آثاری که من از این نویسنده تاکنون خوانده‌ام پرداختن به مقوله عشق و عاشقی آن هم از زوایا و در سطوح و لایه‌های مختلف دغدغه اصلی این نویسنده بوده‌است؛ تصویرگر می‌خوانمش چون برای هر بیان عشقی، آن را نه در قالب یک واژه که تصویر شکل‌گرفته در بستر روایت به مخاطب منتقل می‌کند.
اگر سال بلوا و مونگارشو از دریاروندگان... همین نویسنده را خوانده باشید به خوبی درمی‌یابید که شخصیت‌ها، مختصات و داستان‌ها تکرارشونده از آن آثار است. 

نام تمام مردگان یحیاست، حکایتگر زندگی داور و دولیلی است که یک دختر (نورسا) و پنج پسر (یحیا، مسیحا، اسماعیل، ابراهیم، میکائیل) خود را در طی زمان و به رویدادهای مختلف از دست می‌دهد. به قضای الهی در دوران کهنسالی فرزند پسر دیگری به نام مندل نصیب‌شان می‌شود و آخرین فصل داستان به سرگذشت مندل می‌پردازد.
نویسنده برای پرداختن به کیفیت مرگ دختر و دو پسر یحیا و مسیحا مایه‌ی بیشتری می‌گذارد و داستان‌پردازی پروپیمانه‌تری را انجام می‌دهد اما از توصیف مرگ سه پسر دیگر نیز غافل نمی‌شود.
نوشتن کتاب سی سال طول کشید و همین مدت طولانی سبب شد است تا تغییراتی در شخصیت‌ها رخ دهد. چنان که در مونگارشو از دریاروندگان جزیره آبی‌تر، شخصیت مندل، به نسبت مندل در نام تمام... متفاوت است.

 سئوالی که ذهن مخاطب را می‌تواند درگیر کند این است که آیا این داستان واقعیت دارد یا نه؟ این سئوال وقتی در ذهن مخاطب پررنگ‌تر می‌شود که نویسنده در صفحه آخر عکس پدر خودش را قبل و بعد دارالفنون چاپ می‌کند و نیز در کتاب از باسی نامی یاد می‌کند که مخاطب می‌داند که عباس را باسی صدا می‌کردند.

دین و مناسک دینی از مضامین تکرار شونده در آثار عباس معروفی است. در این اثر به سیاق دیگر آثار نویسنده دینداری عوامانه مورد ریشخند قرار می‌گیرد و شخصیت شاخص این قماش ملایی مفت‌خوری است که در نهایت دختر همین ملا، فرزند آخر داور را بدبخت می‌کند.
معروفی از سوی دیگر سمبل دینداری درست و خداباور را نیز در داستان خود مورد غفلت قرار نمی‌دهد و تحت شخصیت میرزاحسن این قشر را هنرمندانه به تصویر می‌کشد.

بی‌شک کتاب ارزش یکبار خواندن را دارد و اگر آن را حاصل سی‌سال تامل، تعمیق و بازنویسی نویسنده بدانیم لزوم خواندن آن بیش از پیش ضروری است.
          
            چیست این زندگی که درد از سر و روش می‌بارد و فقط باید عاشق بود تا بتوان حس نکرد؟
چیست این عشق که هِی دور سر زندگی می‌چرخاندت و آخر هم بهت نمی‌گوید کجای این دَوَران ممتد به مقصد می‌رسی؟
نمی‌دانم زنده‌یاد «عباس معروفی» چه دریافتی از زیستِ مردمان سنگسر (مهدی‌شهر کنونی در استان سمنان) داشته که ابتدا در «سال بلوا» و حالا در «نام تمام مردگان یحیاست»، این‌چنین بی‌قرار و بی‌پروا، عشق را در وجود مردمان این شهر، به درد آغشته و درد را با سرنوشت درآمیخته. ولی هرچه هست، خط به خط با داور -شخصیت اصلی داستان- عاشقانه-پدرانه درد کشیدم، اشک ریختم و تا دلتان بخواهد نسبت به زندگی تامل کردم. تاملی جانفرسا و جانفزا!
بگذریم... عباس معروفی در صفحه به صفحه‌ی رمان «نام تمام مردگان یحیاست» به هنرمندانه‌ترین شکل ممکن، سجع را پاس داشته است؛ چه در ساحت راوی قصه، چه در کالبد آدم بزرگ‌ها و چه در تنِ گلبرگ‌گونه‌ی کودکان.
زبان و بیان او همیشه ستودنی‌ست.
چه کسی همانند او می‌تواند، با قُلدری تمام، حجم عظیمی از نوآوری و سنت‌گریزی زبانی و بیانی را یک‌جا جمع کند؟
از «روایت سیال‌ذهن»ـش هم نمی‌دانم چگونه تعریف کنم که شایسته باشد. ولی به جرات می‌توان گفت، رمان‌نویسی ایرانی که مثل او بتواند پرچم‌دار جریان سیال‌ذهن در ادبیات فارسی باشد، حالا حالاها بروز و ظهور نمی‌کند.
دیگر چه بگویم؟
مُردم و زنده شدم با این رمانِ شاهکار.
و هربار با خود گفتم: ای کاش زنده بود و باز هم برایمان رمان می‌نوشت.
جداً درد است که ادبیات فارسی چنین اعجوبه‌ای را از سال پیش از دست داده‌.
          
            در فاصله چیزی بگذار
بین من و تو تا بینی باشد
در فاصله های بین من و تو
معنای تپش بگذار
بگذار اگر می گذاری
بگذار..
_
سلام و درود.
_
رمان (نام تمام مردگان یحیاست) از نویسنده ی فقید و بزرگ کشورمان عباس معروفی.
این کتاب آخرین کتاب منتشر شده ی ایشان در زمان حیاتشان است که هنوز در ایران مجوز نشر نگرفته.
داستان به فرم افسانه نوشته شده و معروفی قصه ی آن را سال ها پیش حتی قبل از سمفونی مردگان در سر می پرورانده و درست بعد از سمفونی مردگان شروع به نگارش کرده. به گفته ی معروفی این کتاب چیزی حدود 30 سال (29 سال و اندی) طول می کشد تا نوشته و منتشر شود.
این رمان نثری مسجع و روان دارد و تعدادی از شخصیت‌های رمان سال بلوا را در آن می بینیم و بر عکس. یعنی رمان سال بلوا را که بخوانید متوجه می شوید که این رمان (نام تمام مردگان یحیاست) از توی آن رد می شود.
معروفی در این رمان می خواهد خود را محک بزند و ببیند آیا می شود در قرن 21  افسانه ساخت. و در این رمان 3 افسانه ساخته که در هیچ جایی گفته نشده. او افسانه ها را بازگو یا بازنویسی نکرده، او خود افسانه ساخته. و نکته قابل توجه اینکه این افسانه ها از زبان 3 زن گفته می شود. برای اینکه بخش هنرمند هر انسانی بخش زنانه اش است.
در این کتاب هم مثل دیگر آثار معروفی پرسش هایی مطرح می شود، که به هیچکدام پاسخی نداده است. چرا که پاسخ دادن کار نویسنده نیست.
معروفی می گوید: من نه فیلسوفم، نه جامعه شناسم، نه روانشناسم،،، من فقط بلدم داستان بنویسم و سعی می کنم آدم خوبی باشم، انسان باشم. من نمی خواهم نویسنده ی بزرگی باشم، اثرم باید بزرگ باشد.
معروفی نویسنده ایست که هیچگاه اسیر نفس خود نبوده و همواره به مخاطبانش احترام قائل بوده در آثارش ایجاز داشته و از زیاده گویی پرهیز کرده.
با خواندن رمان های معروفی عاشق می شوی و عاشقی می کنی و دنیا را زیباتر می بینی، چون عشق حال آدم را خوب می کند.
_
با مهر.