یادداشت‌های ʚ𝓝𝓸𝓻𝓪ɞ (18)

          خیلی کتاب یکنواختی بود. به درد کسی که دنبال استرس و هیجان هست توی کتابها نمی‌خوره.
        

          کتاب قشنگی بود ولی احتمالا زبان اصلی که بخونیم منطقی تر میشه(بخاطر بازی با املای کلماتش میگم...)
        

          اگر زودتر ترجمه می‌شد تا قبل خوندن جلد سوم بخونمش برام جالب تر به نظر می‌اومد.
        

          این مجموعه تموم شد...خیلی هم مجموعه قشنگی بود
شاید بتونم یه مجموعه دیگه شروع کنم ولی دیگه آرون و کال و تامارا و جاسپر اونجا نیستن...😢
        

          به صورت خیلی جالبی ظلم های آمریکا رو در قالب طنز دراوردن(:
        

          احساس گم شدن توی مجستریوم رو دارم...
فکر کنم قراره همونجا هم بپوسم.
        

          چقدددر  این حجم از حماقت عجیبه برام،اینکه انقدر زود خوبی هارو فراموش میکنن...واقعا جلل خالق...
        

          همه‌ی وقایع غیر منتظره بودن،مثل جلد قبل هم فضا سازی و شخصیت پردازیش عالی بود.حس خیلی خوبی هم می‌داد و من توی هر لحظه‌ش غرق می‌شدم.
احتمالا اگر یک دنیای کتابی رو بخوام انتخاب کنم برای زندگی مجموعه‌ی دخترمهتاب باشه.
        

          بی نظیر بود مثل جلد قبلش،
این جلد بخشی از  اتفاق جلد قبل رو از دید ترین روایت میکنه.
حقیقتاً زاویه دید افراد به وقایع  میتونه خیلی متفاوت باشه.

        

          واقعا اینکه چه‌کسی داستان رو تعریف میکنه تو داستان تاثیر داره.
        

          مجموعه‌ی خانه درختی یک مجموعه‌ی بی‌نظیر بود که بچگی من رو ساخت.به خاطر همین تصمیم گرفتم دوباره بخونمشون  و خاطرات کودکیم رو مرور کنم‌.و الان که تمومش کردم بیشتر حس نزدیکی به کودکیم رو دارم.حس خوبی هست.حس بود کنار گذشته‌م.
        

          کتابِ 'فابل' رو تموم کردم. فکر نمیکردم ازش زیاد خوشم بیاد ولی خیلی خوشم اومد؛ به خاطر وایبش. چون به دریا خیلی علاقه دارم و آرامش بهم میده. و شخصیتِ فابل رو دوست دارم؛ دختری که باید تنهایی از پس مشکلات خودش بربیاد. باید برای زنده موندن به تنهایی تلاش بکنه. فضاسازیش رو هم دوست داشتم. خیلی خوب میتونستم تصور بکنم. هر صحنه ای می گفت قشنگ تصور می‌کردم که مثلا الان از دکل کشتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بالا رفت و ... و واقعا این رو دوست داشتم. در کل فانتزی خیلی ساده ای هست ولی قشنگه. خیلی وقت بود ریدینگ اسلامپ بودم و خیلی اعصابم خورد بود که نمیتونستم کتاب بخونم ولی باعث شد این حالت برطرف بشه. برای شروع فانتزی کتاب مناسبی هست. پیشنهاد میکنم بخونیدش.⚓️
        

          این کتاب رو تموم کردم. خیلی دوستش دارم. اوایل داستان تقریبا روند کند بود در عین حال تند بود🗿. دیگه از اواسطش تا آخرش هیجانی شد. پلات توییستش رو درست حدس زده بودم ولی اینشکلی اصلا فکر نمیکردم🦦. وایبش رو به شدت دوست داشتم خیلی وایب دارکی داشت. پادشاه سایه ها>>> اگه به فانتزی دارک علاقه دارین پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش🥲. شخصیت دختره رو خیلی دوست داشتم شاید یاد خودم مینداخت منو(البته به دیوانگی اون نیستم که به خاطر دل شکستن آدم بکشم🗿) ولی دلش شکسته بود از کسی که دوستش داشت و خودش رو از نو ساخته بود؛ خود ساخته بود دختره. دلش رو به هر کسی نمی‌داد به کسی اعتماد نمی‌کرد. زرنگیش رو خیلی خوشم اومد به شدت باهوش بود. فضاسازی و شخصیت پردازی کتاب به نظرم خیلی خوب بود. 
        

          اتش تمایل به سوزاندن دارد،
آب تمایل به جاری شدن دارد،
هوا تمایل به بالا رفتن دارد،
خاک تمایل به پیوند دادن دارد،
هرج و مرج تمایل به بلعیدن دارد،
کالم تمایل به زنده ماندن دارد.
        

          هر جمله‌ش باعث میشه که دنبال بقیه داستان باشی،به طوری که حتی نفهمیدم کی کتاب رو تموم کردم و منتظر ادامه‌ش بودم.
        

          بامزه  و خیلی سرگرم کننده بود و تصاویر کارکتر هاش انگار شخصیت درونی فرد رو کشیده.