یادداشت‌های 𝙷𝚘𝚖𝚊 𝚃𝚊𝚟𝚘𝚞𝚜𝚒𝚊𝚗 (140)

        بعد از خوندن ماتیلدا که یک رمان نوجوانانه و دوست‌داشتنی بود، به کتاب‌های رولد دال علاقه‌مند شدم و تصمیم گرفتم آثار دیگه‌ش رو هم بخونم. اولین انتخابم ویلیام و ماری بود. متأسفانه داستان برام منزجرکننده و چندش‌آور بود. درباره‌ی شوهری کنترل‌گر و سلطه‌جوست که نزدیک مرگ با همکاری یک دانشمند تصمیم می‌گیره مغز و تنها یک چشمش رو زنده نگه داره. در پایان، ورق برمی‌گرده و همسرش قدرت رو به دست می‌گیره. هرچند پیام و لایه‌های داستان قابل تأمله، اما فضای بیمارگونه و پایانش برای من آزاردهنده بود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12