این کتاب جنجالبرانگیز، همان ابتدا خمیر شد. هیچوقت به بازار نیامد، نویسندهاش را هم به دادگاه برد.
در وهلهی اول، سیروس شمیسا «معلم» ادبیات است. «معلم» خواندن ایشان نه در کاستن از شأن ایشان است، بلکه با نگاهی است به تلاشهایی که طی این سالها برای آموزش ادبیات و مدون کردن دروس دانشگاهی این رشته داشتهاند. ایشان در آموختن بهخوبی عمل میکنند و از کتابهایی که بهعنوان درسنامه برای رشتهی ادبیات تألیف کردهاند، میتوان نکات بسیاری آموخت. کتابهای دانشگاهیاش حاصل تلاشی است برای آموزش مجموعهای از سنن ادبی، قواعد هنری و موارد فنیتری چون عروض و سبکشناسی که قصد دارند دانشجوی ادبیات را از سردرگمی برای خواندن منابع متعدد و گیر افتادن در گردابی چنان هایل، برهانند.
در قدم دوم، احتمالاً کنجکاو باشید که «شاهد» به چه معناست؟ و اینک دهخدا:
شاهد: مرد نیکوروی و خوش صورت . ریدک . نکل . نوخط. نوجوان.
در ادبیات فارسی، واژهی «شاهد» در بسیاری از جایها برای «محبوب» و «معشوق» به کار رفته است. مثل آن بیت مشهور سعدی:
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی / غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
و اما شاهدبازی در ادبیات فارسی، که کتابی است ایستاده در میانه، در میانهی کارهای پژوهشی و کارهای درسی شمیسا، بیشتر از آنکه خوانده شده باشد، دربارهاش حرف زدهاند. این سرنوشت بعضی از کتابهاست که کمتر خوانده میشوند و بیشتر پیرامونشان حاشیه میسازند و قصه میگویند. نویسنده در این کتاب، ابتدا نیمنگاهی به عشق داشته و آن چیزی که در سنتها، بهویژه سنت یونانی که جهان اسلام بسیار متأثر از آن است، «عشق» میخواندندش. خواهیم دید که اساساً این مفهوم با چیزی که ما در قرنهای بیستم و بیستویکم مراد میکنیم، مطابق نیست. رویکرد شمیسا در ادامه مبنای تاریخی دارد و از دورهی غزنوی آغاز میکند و در این بین به رسوم و رویدادهای خاص که در هر دوره حول این موضوع ایجاد شده است میرسد، مکث میکند. با بررسی شاعران و فضای ادبیات عاشقانهی آن دوره در هر بخش میکوشد شمایی از تصویر معشوق و بازنمایی عشق در شعر آن دوران به دست دهد و در این مسیر، البته بسیاری از تصورات ذهنی افراد را به هم میریزد. پس از خواندنی با درنگ و نگرشی انتقادی به این کتاب، پیشنهاد میکنم به سراغ بخش اول کتاب «هفتاد سال عاشقانه» از محمد مختاری فقید بروید.