یادداشت‌های فاطمه احمدوند (26)

          کتاب تو بی‌نظیری نوشته‌ی مکس لویدر و ترجمه‌ی انتشارات مهرسا اثری تاثیر گذار وآموزنده برای کودکان وحتی بزرگسالان است.  مکس لو کیدو کشیشی آمریکایی است که سعی دارد با نگارش داستان هایی نمادین و با زبان ساده  مفاهیم یکتاپرستی و عزت نفس را به کودکان آموزش دهد. 
"توبی‌نظیری" داستان زندگی آدم چوبی هاست. آدم چوبی هایی که در طول روز با دو جعبه ی ستاره های طلایی و دایره های خاکستری 
به یکدیگر برچسب می‌زنند. پانچلو یکی از شهروندان شهر آدم چوبی هاست، او که معمولا تعدادزیادی  دایره خاکستری دریافت می‌کند بخاطر برچسب هایش ناراحت  وخجالت زده است. اما آشنایی پانچلو بالوسیا (دختری که جاذب هیچ برچسبی نه از نوع دایره ونه از نوع ستاره نیست) ودیدار او باایلای نجار داستان زندگی پانچلو راتغییر می‌دهد.. 
براساس نظریه برچسب‌زنی  انحراف یک پدیدۀ اجتماعی است و   کجروی‌های اجتماعی ناشی از عوامل روان‌شناختی یا زیست‌شناختی نیست، بلکه این جامعه است که هویت انحرافی را در افراد پدید می‌آورد.
آقای لوکید در قالب این داستان به کودک نشان می‌دهد که هرفرد زمانی که بخواهد خودش را از منظردیگران ببیند و قضاوت های افراد رامبنای  خودشناسی خود قراردهد احتمالا همیشه از خودش ناراضی خواهدبود. کودک باخواندن این کتاب درک خواهدکرد که هرانسان در نهایت یک رفیق واقعی و پناه دارد وآن خداوندی هست که اورا بیشتر وبهتر از هرفردی میشناسد وتحت هرشرایطی دوستش خواهدداشت. 
دردنیای امروزی که رسانه و انیمیشن ها  میزان محبوبیت افراد را به زیبایی یاداشتن توانایی و هوش بالا نسبت می‌دهند آموزش مهارت عزت نفس و خداباوری در کودکان سبب خواهدشد آن ها خودشان راهمانطور که هستند دوست بدارند. 
        

23

          "دارلا باید چکار کند" داستان زندگی روزمره دختری به نام دارلاباهشت پایان متفاوت است. دارلا از زمانی که از خواب بیدارمی‌شود در موقعیت های متفاوتی قرار می‌گیرد که باید دست به انتخاب بزند. دعوا کند یاگذشت؟ پنهان کاری یاصداقت؟ قضاوت یابررسی؟! دارلا انتخاب می‌کند وهرانتخابش سیر داستان راتحت تاثیر قرار می‌دهد ودارلا هربار احساسات متفاوتی را تجربه می‌کند. 
«طبق نظریه حق انتخاب  گلاسر (Choice Theory)  منشاء رفتارها، احساسات و انگیزه‌های انسا‌ن‌ها، انتخاب‌ها و رفتارهای هر فرد و تحلیل‌های درونی او در نظر گرفته می‌شود.  » 
دارلا هم به تمامی مسئولیت  تصمیم های خود و نتایجشان رابعهده می‌گیردو به هیچ عنوان والدین دوستان یاخواهرخودش رامقصر نمی‌داند. اومی‌داند که اگر اشتباه کرده حتمااز حق انتخاب خود به درستی استفاده نکرده است. 

"دارلاباید چکار کند"  برای کودکان گروه سنی ب وج مناسب خواهدبود وبه آن ها خواهد آموخت که آنچه زندگی وتجربیات آن هاراشکل می‌دهد انتخاب هایشان است. 
        

31

          "ادواردو همه این چیز هاراداشت حسین. بزرگ‌ترین کارخانه های ماشین سازی ایتالیا، اروپاوشاید هم دنیا، برای خودش رسانه‌هایی داشت که اگرمی‌خواست می‌شد هروز عکسش را بزند روی جلد یانیم صحفه‌ی اول.." 

ادواردو برای من رمانی غیرمنتظره بود.رمانی که  قبل ازخواندن آن فکر می‌کردم قراراست باشخصیت ادواردو آنیلی آشناشوم. اما نویسنده بیشتر به مرگ ادواردو پرداخته بود .اینکه چطور ممکن است ادواردو خودکشی کرده باشد؟ چرا خانواده آنیلی باوجود سالم بون جسد که احتمال خودکشی را کمتر می‌کند، نخواستند بیشتر پیگیر ماجرای مرگ ادواردو شوند؟! 
همین باعث شد برای مظلومیت ادواردو دلم بیشتر بسوزد اینکه راجع به او انقدر اطلاعات کمی وجودداردو نگذاشتند شخصیتش بیشتر شناخته شود. 
در این میان ارتباط عاشقانه میان جوآنی و آنجلا«خبرنگاران پیگیر پرونده ادواردو» به جذابیت رمان افزوده بود وگرنه داستان کسل کننده‌ای می‌شد.  
در عین حال ارتباط حسین ونسرین را دوست نداشتم وبنظرم متحول شدن حسین در آخر کتاب ورهاکردن نسرین اغراق شده وشعاری بود. 
نثر کتاب وتوصیفات دقیق نویسنده از حالات وافکار شخصیت ها از نکات مثبت کتاب بود.
ادواردو را بخوانید اگر می‌خواهید مظلومیت این شاهزاده ایتالیایی شیعه رادرک کنیدو بدانید همه جای جهان  انسان آزاده وجود دارد.  

        

4

          
این کتاب داستان زندگی دختری فلسطینی به نام رقیه است که بدون هیچ دغدغه و مشغولیت ذهنی ۱۴ سالی اش را سپری می‌کرد. 
رقیه و مادرش به دلیل اشغال روستا یشان توسط اسرائیل مجبورمی شوند از روستا خارج شوند. این دختر فلسطینی حالا باید شرایط سختی را تحمل کند که در عالم نوجوانی خودش
حتی فکرهم نمی کرده روزی مجبور باشد چنین سختی هایی را متحمل شود. او پدر و برادرانش را در یک گور دسته جمعی می بیند و   زندگی سخت وپر مشقت دختر ک از اینجا آغاز می‌شود. 

کتاب توصیفهای خوبی داشت وکامل خواننده را به  درک
درستی از شرایط پناهندگان فلسطینی می‌رساند و اصلا معلوم نبود آخرش چگونه تمام می شود و این عالی بود.  عقب و جلو شدن زمان کتاب گاهی باعث گیجی می شد اما کتاب را از یکنواختی در می آورد.
دراین کتاب  مخاطب با چندین نوع غذا شیرین فلسطینی ها آشنا می‌شود. شخصیت اصلی کتاب زنی شجاع و قوی و امیدوار بود و این که قهرمان کتاب زن بود من را خیلی خوشحال کرد واقعا دید من  نسبت به فلسطینی ها بازتر شد. به همه‌ی این دلایل کتاب بسیار خوبی بود. 



        

11

          کتاب مثل نهنگ نفس تازه می‌کنم، زندگی مادرم، خاله هایم، دوستان مادرم و شرح زندگی اکثر زنان تحصیل کرده وبااستعداد درگیر زندگی و بچه داری بود. 
تابحال هیچ کتابی را نخواندم که انقدر در متن زندگی اطرافیانم باشد که هرصحفه می‌خوانم بگویم راستی مادر خود هم همینطور.. 
وبرای دختر نوجوانی مثل من که چند ماه مانده به کنکور بعلت تعریفات زیادی که از کتاب شنیده بودم سراغش رفتم هم مانند یک چراغ بود که سوال  همیشگی ذهنم را که چطور می‌شود هم مادر وهمسرخوبی بود  وهم خانه نشین نبودوموثربود پاسخ داد. 
مستوره قصه‌ی دختری است ساکن بندر.ماننددریا همانقدر پرشور، همانقدر نشاط بخش و شگفت آور که درگیرعشقی می‌شود ومسیرزندگی‌اش به کلی تغییر پیدا می‌کند. مستوره مجبور به سکونت  در پاییتخت وتامل باخانواده ی همسرش که خانواده ای بسیار متفاوت از خانواده خودش هستند می‌شود. 
رنج می‌کشد و با ذره ذره این رنج رشد می‌کند. مستوره حالا کارمندی برجسته است که از رده های بالای دولتی هم مورد تقدیر قرارگرفته و به یکدفعه  سنگینی حضور یک فرد تازه دروجودش رااحساس می‌کند. 
مادرشدن  دوباره مسیر زندگی مستوره را باچالش های زیادی مواجه می‌کندو در نهایت او می‌تواند به چالش ها فائق آید. 

        

1

          
از معدود کتب کلاسیک که" دوستش نداشتم". 
اما خانمی بسیار زیباو همسر پزشک خوشنامی است. اما ارتباط اجتماعی خوبی  باهمسایگان ودوستانش دارد وهمین ارتباط به ظاهر چهار چوب دار برای او دردسر و زمینه ساز خیانت اما به همسرش می‌شود.  
به عنوان یک خانم  خواندن داستان هرزگی یک  زن برایم خوشایند نبودو باید بگویم از  خوشگذرانی افراطی و بیش از حد اما ان هم بعنوان یک مادر منزجرشده بودم وتنها برای اینکه مشتاقانه منتظر تماشای تاوان دادنش بودم کتاب راادامه دادم که بدانم نویسنده چقدر اخلاق مداربوده واما چه اندازه بخاطراشتباهاتش تنبیه شده. 

خوشبختانه نویسنده  نشان می‌دهد که اما نه تنها برای اشتباهات خودش که برای کوتاهی که درحق اطرافیانش کرده هم تنبیه می‌شود ودرنهایت به طرز دردناکی ازدنیا می‌رود.  از نکات عجیب کتاب برایم توصیف بیش از اندازه دقیق نویسنده از حالات روحی نامتعادل این خانم بود. 

اما درواقع زنی است که قربانی زیاده خواهی نفسش می‌شود ودر نهایت  همسر ودخترش هم فدای "طمع"  وی به عشق وثروت می‌شوند. 
        

4

          شب صورتی رمانی راجع به عشق پسر ی نوجوان به  خواهردوستش است.  دراین رمان شخصیت اصلی سینا زمانی که بااحساسات ناشناخته‌اش مواجه می‌شود،  مدتی درخود فرو می‌رود وضعیت تحصیلی اش افت می‌کندو حتی شروع به پر خاشگری بادوستانش می‌کند. 
زمانی که شروع به خواندن رمان کردم بسیارخوشحال شدم که رمانی اینچنین باتم مذهبی و درقالب فرهنگ ایرانی راجع به عشق  در سنین نوجوانی صحبت کرده‌است.  درمورد این طور احساسات در این سنین رمان های آمریکایی زیادوپرمخاطبی وجود دارد وخیلی لازم است که دراین سبک رمان های ایرانی  بیشتری نوشته شود.تاحداقل جاذب بخشی از آن مخاطبان باشد. این که نوجوان بداند احساساتش طبیعی ومقتضی سنش است و نباید احساس گناه داشته باشد بلکه باکنترل عواطف وهمکاری خانواده می‌شود این دوران رابدور از آسیب سپری کرد. 
جدای از موضوع کتاب شب صورتی زبان روان وگیرایی هم دارد. البته این نکته راهم باید توجه داشت که این کتاب نسبت به کتاب رویای نیمه شب نوشته همین نویسنده از لحاظ ساختاری وسیر داسنتان از کیفیت کمتری برخوردار است. 
        

1

           قصه¬ی دلبری روایت خاطرات شیرین ازدواج و زندگی شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسر ایشان است.
شروع کتاب مبهم اما جذاب است. تعلیق ابتدایی داستان طولانی نیست وخواننده زود وارد ماجراهای کتاب می¬شود . چگونگی ازدواج شهیدمحمدخانی جذاب و شیرین روایت شده است و میل به دنبال کردن ادامه کتاب را در خواننده بیشتر می¬کند.
ریتم داستان به خوبی حفظ شده  و نویسنده زیاده¬گویی نکرده است. لازم نیست قسمت هایی از بدنه ی داستان حذف شود.  همچنین آشنایی با سبک زندگی یک شهید نکات ارزشمندی را به خواننده منتقل می¬کند.
 لحن صمیمی و روایت دلنشین خاطرات دیگر نقطه قوت این کتاب به¬شمار می¬رود. روانی و زلالی روایت خواننده را با خود همراه می¬کند. شخصیت شهید دراین کتاب  برخلاف برخی آثار کلیشه¬ای فاع مقدس سفید مطلق و ابر قهرمان و دست¬نیافتنی ترسیم نشده است. بلکه ما با شخصیتی مواجه می¬شویم که او را واقعی می¬دانیم و گویی از نزدیک می-شناسیمش. نقطه اوج داستان در انتهای کتاب است که خواننده از پشت پرده اشک و با بغض درگلو محمدحسین محمدخانی را تشییع می¬کند.
کتاب¬آرایی هنرمندانه جذابیت کتاب را دوچندان کرده است. اسم و طرح جلد کتاب زیبا و بیادماندنی است.


        

11