یادداشت‌های ریحانة (10)

ریحانة

1403/1/19

حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت شویی در دفاع مقدس
        مکان روایت، اندیمشکه؛ جایی که عیناً جنگ رو به چشم دیدن و مرد و زنانی صبور و سرافکنده در  مقابل عظمتِ پروردگارند.
روایت از زنان مقتدری که لباس خونین رزمنده هارو با دستانی که از استفاده مکرر مواد های شوینده ترک برداشته، می‌شود.
این بانوان با تار و پود تمامی لباس ها حرف زده اند؛ روضه خوانده اند؛ گریه کرده اند.
وقتی کتاب را مطالعه می‌کردم بغض سنگینی در گلویم نهفته بود.
چرا که اکثر بخش های کتاب تداعی کننده عاشورای امام حسین بود :)
سخت ترین قسمتش آنجایی بود که از میان لباس های خونین، جگر های پاره پاره رزمنده ها دیده می‌شد و این بانوان با صبر و استقامت خود، جگر هارو کفن و در آخر دفن می‌کردند..
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

ریحانة

1403/1/19

پس از بیست سال
        این کتاب به قدری من‌رو مجذوب کرد که با حجم زیادی که داشت من تو سه چهار روز تمامش کردم.
و مجذوبِ عشق بین راحیل و سلیم و اون شور و شعفی که سلیم رو از شام به کوفه کشید، شدم.
کتابی‌ست که جنگ صفین رو تو ذهنت به تصویر در می‌آره و خوشحال از رزم آوری مولا و غمگین از جهل مردم می‌شی
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0