یادداشتهای فاطمه تقی زاده (5) فاطمه تقی زاده 4 روز پیش بگذار اسبت بتازد محبوبه زارع 4.0 12 بسمالله... میان کربلاییهای سال شصت و یک هجری و قصههایشان؛ حر بن یزید ریاحی برایم محبوبت ترین شخص است و قصهاش، شیرین ترین. داستان از خانهی حر ریاحی شروع میشود، زمانی که لشکر کوفه هنوز به سمت کربلا حرکت نکرده. راوی، خود حر ریاحی است و طی داستان کشمکشهای درونی شخصیت اصلی را به خوبی روایت میکند. ابتدای داستان مادرش هم حضور دارد، حضوری کوتاه اما اثر گذار. نویسنده طی داستان علاوه بر حر به داستان اشخاصی همچون عبیدالله حر جعفی، عمر سعد، بکیر پسر حر و چند نفری دیگر پرداخته و خرده روایتهایی از آنها میآورد. خرده روایتهایی که مخاطب امروزی را با کشمکشهای درونی افراد و جو حاکم بیشتر آشنا میکند. «بگذار اسبت بتازد» کتابی کوتاه اما دلنشین است که ارزش خواندن و میان کلمات گم شدن را دارد. 0 0 فاطمه تقی زاده 1404/3/4 ناقوس ها به صدا در می آیند ابراهیم حسن بیگی 3.9 112 بسماللّه... یه روحانی مسیحی که به واسطه متون تاریخی با امیرالمومنین آشنا میشه، داستان طی دو زمان گذشته و حال در جریانه. راوی زمان حال روحانی مسیحیه و داستان گذشته با معاویه، عمروعاص و نامههای حضرت امیر بیان میشه. حدود دو سال پیش نسخه صوتیشو از طاقچه گوش دادم، لحن گوینده خوب بود و از فضای داستان دور نمیکرد. به نظرم خوندن و البته گوش دادنش خالی از لطف نیست. لااقل برای مدتی از زاویه دید یه روحانی مسیحی، امام اول تشیع رو میبینید، میخونید و حظ میبرید از محب مولا بودن 0 1 فاطمه تقی زاده 1404/3/4 راهی با سعید: گذری بر حسین شناسی سعیدانه با جناب سعیدبن عبدالله! سیدعلی اصغر علوی 3.8 5 بسمالله... شما را نمیدانم، اما پررنگ ترین و شاید هم تنها تصویری که از نماز ظهر عاشورا دارم مربوط به سکانسی از مختارنامه است، از میان مدافعان نماز تنها زهیر را میشناختم که غالبا داستانش را میدانیم. اما امروز میخواهم از سعید برایتان بگویم؛ جناب سعید بن عبدالله! سعید بن عبدالله از مدافعان امام حسین در نماز عاشوراست که خودش را به دم تیرها میسپارد و بعد شهید میشود. سر به دامن اباعبدالله و با سوالی که تا ابد داغیست بر دل من و امثال من «اَوَفَیتُ یابن رسول اللّه ؟» میخواهم خودم را بگذارم جای کسی که نه سعید را میشناسد و نه امامش را. مگر یک فریضه دینی چقدر مهم است که فرزند پیامبری چون حسین در معرکه جنگ آن را به پا میدارد؟ و فراتر از آن، آدمی به کجا می.رسد که خودش را سپر تیرها کند تا محبوبش لحظهای نماز بخواند، چقدر امام میتواند عزیز باشد که تو برای حفظ جانش از لذت اقامه نماز به امامتش بگذری و خودت را سپربلایش کنی؟ قدری از نماز عاشورا فاصله بگیرید. فعل ها را سوم شخص است اما شما بدانید که قبل از همه، خودم را مخاطب قرار دادهام. یادتان میآید چند بار گفتهاید « یا لیتنا کنت معک» ؟! پنج بار؟! پنجاه بار؟! یا شاید هم بیشتر... از عالمی نقل شده:« دوست داشتم ظهر عاشورا همراه امام باشم، آنقدر گفتم و آرزو کردم تا در خواب دیدم ظهر عاشوراست. سمتی لشکر یزید ایستاده و مقابلش سپاه امام. خوشحال از اینکه آرزویم برآورده شده، همراه سپاه امام ایستادم کمی که گذشت ترس برم داشت. به خودم که آمدم با عجله در حال دور شدن از سپاه امام بودم!» اینها را گفتم برای اینکه عیار جناب سعید بن عبدالله را بدانید و فکر نکنید سعید شدن آسان است، آن هم جایی که علمایی چون آیت الله دستغیب از صحرای بلا دور میشوند! اما برگردیم به کتاب «راهی با سعید» کتاب را در نمایشگاه مجازی کتاب خریدم. نه نویسنده را میشناختم و نه سید بن عبدالله را. طرح جلدش و عنوان «حسین شناسی سعیدانه» باعث شد دلم بخواهد در کتابخانهم داشته باشمش. این کتاب، همانطور که نویسندهاش در ابتدا گفته یک اثر تحقیقی است و برای پژوهشگران عاشورایی کاربرد دارد. دست شما را میگیرد و وارد کلاس عاشورایی میشوید. احوالات سعید را بررسی میکنید، از اشتراکات و تمایزهای سعید با دیگران میگوید و راهکار ارائه میدهد برای تبدیل شدن به شیعهای بهتر و حتی تبدیل شدن به سعیدی دیگر. یک لحظه توقف کنید؛ این تعاریف به این معنا نیست که شما با یک اثر همه چیز تمام مواجهید. کتاب ایرادهایی هم دارد؛ نقد اولم به عنوان کتاب است «حسین شناسی سعیدانه» به نظرم بیشتر از اینکه کتاب اثری برای حسین شناسی باشد، اثری است برای آموزش وظایف مأموم در برابر امامش. البته ممکن است منظور نویسنده از این عنوان، بررسی حالات سعید نسبت به امام حسین علیه السلام باشد. خالی از عاطفه و خشک بودن قلم نویسنده هم از ایرادات دیگر کتاب است. البته باتوجه به اینکه نویسنده در ابتدا گوشزد کرده شما با یک کتاب تحقیقی روبرویید، از دلایل بی عاطفه بودن متن است. راستش را بخواهید من به این کتاب نقد دارم اما با همه این نقدها، راهی با سعید از عزیزترین کتابهای کتابخانه ام است به دو دلیل؛ اول اینکه من را با جناب سعید بن عبدالله آشنا کرد و با همین آشنایی دلم خواست سعید شوم و بعد با تکرار برایم جا انداخت که اگر خودم را کنار بکشم، تیر به امامم میخورد! نمیگویم با خواندنش سعید شدم و حالا سپر تیرها هستم، اما باعث شد به سپر تیرها شدن، فکر کنم و همین برای منِ فراری از بلا گام بزرگیست. نهایتا راهی با سعید را بخوانید برای شناخت جناب سعید، البته اگر با خالی از عاطفه بودن کتاب مشکلی ندارید. 0 1 فاطمه تقی زاده 1404/3/4 به بلندای آن ردا سیدعلی شجاعی 4.0 19 بسم الله... "ابوالحسن را زهر دادم چون اگر میماند حکومتم میستاند...دلهای همه مردم با او بود، دیر فهمیدم که قیام نمیخواهند این خاندان، همین که هستند، اسباب بیم مدام حاکمان اند..." اگر اهل خواندن داستانهای دینی باشید، احتمالا با سید علی شجاعی و قلمش آشنایی دارید. "به بلندای آن ردا" کتابیست متفاوت که نویسندهاش زاویه دیدی نو و راویای عجیب را برای روایت داستانش انتخاب کرده. داستان از گفتگوی مامون با معشوقش غادیه آغاز میشود. غادیهای که حب علی بن موسی الرضا را دارد و مامونی که دشمنیاش با او نهایت ندارد. کتاب ۱۰ بخش دارد، و بخش آغازین آن بخش دهم است. داستان با فلش بک ها سپری میشود و میتوان گفت اتفاقات دوران امام رضا علیه السلام را به صورت فشرده روایت میکند. به یقین هیچ یک از کسانی که امام رئوف را میشناسد از کرامات ایشان بیخبر نیستند اما شما در این کتاب، کرامات ایشان را از زبان دشمن و قاتلشان میخوانید، نکتهای که وجه تمایز این روایت است با روایتهای دیگر. اگر علاقمند به سیر زندگی امام رضا علیه السلام هستید، کتاب و راوی عجیبش را از دست ندهید 0 1 فاطمه تقی زاده 1404/3/4 روزهای پیامبری روح الله شریفی 4.2 6 بسمالله... ماجرا از این قرار است؛ برای آنها که فرزندانشان را در راه خدا و برای خدا از دست داده اند پیام میبری تا بگویی خداوند امانتش را در پاکترین حالت پس گرفته. میتوانی؟! بسمالله، این تو و این دل مادر داغدیده... روزهای پیامبری داستان غلامحسن حداد را روایت میکند که در روزهای سخت جنگ کار طاقت فرسای پیامبری را انجام میداد و البته ماشینش و خودش برای ساعاتی میزبان پیکر شهدا بودند، شاید بهتر است بگویم یکی از کارهای روی زمین ماندهی جنگ را به دوش کشید. زمان داستان در حال و گذشته در رفت و آمد است. نویسنده گاهی به روز های کودکی راوی برمیگردد و از خاطراتش تعریف میکند که خواندنشان خالی از لطف نیست. کتاب از زبان اول شخص یعنی غلامحسن حداد روایت میشود. زبان راوی سخت نیست و همین سخت نبودن و عامیانه سخن گفتن در کنار استفاده از اصطلاحات و گاهی لهجهی قزوینی لذت خواندن را برای شما بیشتر میکند. کتاب توصیفات فراوان دارد و راوی به راحتی از کنار اتفاقات رد نمیشود، با تمام اینها خواندن توصیفات جز یک یا دو قسمتی از داستان خسته کننده نیست. کتاب روزهای پیامبری، داستان متفاوتی از روزهای جنگ را تعریف میکند. لحظاتی در دوران دفاع مقدس که کمتر شنیده و تعریف شدهاند و زحمات افرادی چون غلامحسن حداد که مغفول ماندهاند. اگر به کتابهای دفاع مقدس علاقمندید پیشنهاد میکنم روزهای پیامبری را بخوانید و روایتهای متفاوتش از دوران جنگ را از دست ندهید. 0 1