یادداشت‌های Hosseini (5)

Hosseini

1403/6/17

اصول آموزش سواد رسانه ای به کودکان: چگونه نسل هزاره سوم را تربیت رسانه ای کنیم؟
          رسانه عنصر جدانشدنی زندگی انسان عصر حاضر، به گونه ای بر ابعاد مختلف زندگی ما سیطره یافته که شاید به سختی بتوان لحظه ای را بدون آن تصور کرد. از نخستین لحظات بیدار شدن که با چک کردن گوشی و پیامرسان های مختلف، کار ما با رسانه ها آغاز می‌گردد و در طول روز با موسیقی گوش کردن در مسیر رسیدن به محل کار، بررسی اخبار روز، تماشای مسابقات تلوزیونی، استوری کردن احوالات شخصی و  امثالهم ادامه می‌یابد؛ وابستگی عجیبی که شاید در طول تاریخ کمتر بتوان ابزاری را پیدا کرد که انسان ها تا این حد درگیر مصادیق مختلف آن شده باشند. ابزاری که علی رغم استفاده بیش از حد کمترین فرصت را صرف شناخت آن کرده ایم و معرفت ما نسبت به آن در حد چگونگی کار کردن، محدود شده است.
باتوجه به سوالات زیادی که در فضای کلاس نسبت به محتواهای مجازی از سوی دانش آموزان مطرح می‌شد، ضرورت قدری مطالعه درباره سواد رسانه را احساس کردم و خب چه کتابی بهتر از کتاب دکتر سیدعلی موسوی!
با نویسنده در فضای اینستاگرام آشنا شدم و از محتواهای روشنگر و آگاهی بخش ایشان استفاده کرده و می‌کنم و با توجه به شناخت خوبی که از فضای رسانه داشتند تصمیم بر مطالعه کتاب حاضر گرفتم. در ابتدا قدری مطالب کلی تر درباره رسانه و ضرورت سواد رسانه بیان می‌شود و سپس درباره هریک از رسانه ها از قبیل اینترنت، موسیقی، فیلم، تلوزیون، کتاب و ... توضیحاتی داده می‌شود.
یکی از بخش های جذاب و جالب توجه کتاب سوالاتی است که در پایان هر فصل عنوان می‌شود؛ سوالاتی که باعث می‌شود درباره ابعاد دیگری از آنچه در فضای رسانه تجربه می‌کنیم، بیاندیشیم و آگاهانه تر از رسانه بهره ببریم.
شاید عنوان کتاب اصول آموزش سواد رسانه به کودکان باشد ولی در وهله اول برای خود والدین یا معلمین مفید فایده خواهد بود.

        

9

Hosseini

1403/6/1

همرزمان حسین(ع)
          دو روز پیش داخل دانشگاه و در اولین مواجهه با یکی از استادامون سر کلاس که خب از نظر علمی طبق عناوین دانشگاهی سطح بالایی داشتن، مطلبی رو عنوان کردن که بسیار سطحی و  کاملا با ارزش های ذهنی من در تضاد بود. سر کلاس سکوت کردم ولی خب بعد کلاس با خودم کلنجار میرفتم که چرا سکوت کردم و جوابش رو ندادم و یجورایی ناراحت بودم از این سکوت. بعد با بعضی از بچه های هم‌دوره صبحتش رو کردم و خب قریب به اتفاق همگی گفتن نه بحث اینجور مواقع فایده نداره و فقط عقبت میندازه! یجورایی محافظه کارانه دیدم این جواب رو و هنوز قانع نشده بودم. خب حالا ربطش به این کتاب چیه؟! همیشه تاریخ زندگی ائمه و مدل مواجه شدنشون با مسائل اجتماعی و نسبتش با مسائل امروز برام جالب توجه بوده و هست و خب توی این کتاب به نوعی با همون مدل انسان ۲۵۰ ساله سیر حرکتی ائمه واحد دیده میشه و در عین تفاوت های ظاهری که شاید در نگاه اول برای ما خیلی قابل درک نباشه، در باطن یک حرکت کلی  و مبارزه رو همگی دنبال می‌کردند.
دوران زندگی ائمه از حضرت علی علیه السلام تا امام حسن عسکری به چهار دوره تقسیم میشه و پیرامون هر یک صحبت میشه و در پایان هم درباره تقیه و بدفهمی که اغلب نسبت بهش دچار هستیم به خوبی توضیح میدن و این قسمت بود که یجورایی گره ذهنی من رو تو این موقعیتی که ابتدا گفتم باز کرد. آخر کتاب یه جا مطرح میشه که یکی از  اصحاب امام صادق علیه السلام نباید شناخته میشدند توسط حکومت چرا که اگر شناخته میشدند اصل حرکت و هدف به مشکل میخورد؛ پس  اینجا هرکاری که به اصل هدف و حرکت آسیب نزنه حتی اگر در ظاهر فحاشی یا کفر گفتن باشه ایراد نداره! چرا که در صورت مخالفت ممکنه از هدف اصلی و حرکتی که شکل گرفته انسان بمونه؛ ولی اگر کاری از انسان خواسته بشه که اصل هدف و حرکت رو هدف قرار داده اینجا باید محکم وایستاد و کوتاه نیومد!  
قسمتی از متن خود کتاب در این باره:
" ببینید آنجایی که جای عمل است، جای هدف است، جای رسیدن به مقصد و منزل علی (علیه السلام) است، اینجا باید رفت، هر چه میشود بشود، اما آنجایی که مسئله، مسئله یک لفظ زبانی است، لفظ زبانی که انجام دادن این تلفظ موجب می‌شود که انسان از راه بماند، اینجا می‌گویند صبر بکن."
        

6