الان اواسط خرداد ۱۴۰۴ هستیم و با افتخار میتونم بگم که تا اینجا طولانی ترین کتابیه که امسال خوندم. و این هزار صفحه، واقعا ارزشش رو داشت.
یه کتاب ترکیبی از جادو و سفر در زمان، در دل تاریخ و بازی با زمان، از طرفی یه عاشقانه ی قشنگ، هرچیزی رو که از یه کتاب بخواین داره. کتاب به شدت کشش بالایی داشت و پر از حس هیجان بود. یه جاهایی با استرس همراه جیک تو راه پله ها میدویدم و یه جاهایی هم همراهش از بودن با سیدی لذت میبردم.
یه جای خالی تو فضا باعث ایجاد یه حباب میشه و امکان سفر در فضا و بازگشت به گذشته رو میده، جایی که بهش میگن لونه خرگوش و داستان از اونجا شکل گرفت.