یادداشتهای سیدمحمد هاشمی (11) سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 فرزندان ایرانیم داود امیریان 4.2 15 داستان جبهه و جنگ به زبانی طنز. من که تو نوجوونی خوندمش و خیلی باهاش حال کردم و حتما پیشنهادش میکنم. 0 2 سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 جام جهانی در جوادیه داود امیریان 4.1 62 داستان چند تا نوجوون که تصمیم میگیرن مسابقات فوتسال توی محله راه بندازن و اون مسابقات اونقدری بزرگ میشه که از کشورهای مختلف تیمهایی برای مسابقه شرکت میکنن. من توی نوجوونی خوندمش ولی همون موقع هم به خورده بچگونه به نظرم رسید. 0 2 سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 70 نویسنده با خلاقیت جالبی فرهنگ سلطهجوی غرب رو در مقابل فرهنگ عزتمند شرقی قرار داده و تنتن رو به عنوان نماد غرب و سندباد رو به عنوان نماد شرق در نظر گرفته. برخوردهایی که این دو شخصیت و همراهانشون توی این داستان دارن مخصوصا برای نوجوونها جالبه. یکی از نقصهای این کتاب اینه که خیلی محدود به زمانه؛ یعنی بیشتر مناسب اواسط دهه نود بود که نوجوونهای اون زمان کسایی بود که با تنتن و سندباد بزرگ شده بودن و براشون این کاراکترها مهم بودن. شاید نوجوون امروزی بیشتر با بنتن به عنوان نماد غرب و ناروتو به عنوان نماد شرق آشنا باشه تا تنتن و سندباد! 0 23 سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 نخل و نارنج یامین پور 4.4 188 داستان زندگی یکی از علمای تاریخ شیعه، شیخ مرتضی انصاری که به قلم وحید یامین پور خیلی جذاب روایت شده. خود داستان رو اونقدر دوست نداشتم و کشش لازم رو نداشت. بیشتر قلم نویسنده بود که من رو تا آخر قصه کشید. 0 1 سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 دعبل و زلفا مظفر سالاری 4.3 80 بیشترین چیزی که توی کتاب خودنمایی میکنه قلم روایتگر نویسنده است. این که از دل تاریخ و وسط دوران ائمه داستانی عاشقانه رو اینقدر قشنگ روایت کنی که فقط رنگ و بوی مذهبی بگیره ولی دین زده نشه، واقعا کار سختیه که نویسنده به خوبی از پسش بر اومده. 0 0 سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 صعود چهل ساله: مروری بر دستاوردها چهل ساله انقلاب اسلامی براساس آمارهای بین المللی سیدمحمدحسین راجی 4.3 7 کتاب خوبیه چون از نظر آماری وقایع بعد از انقلاب رو بررسی میکنه و همین که منبع هایی که استفاده میکنه صرفا منابع خود جمهوری اسلامی نیست و به غربیها هم استناد میکنه نشون میده کتاب تقریبا کاملیه توی این زمینه 0 0 سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 آبنبات لیمویی مهرداد صدقی 4.4 51 خوب یادمه که یه جایی اواسط کتاب اینقد از داستان و روندش فشار بهم اومد که ۱۰-۱۵ دقیقه کتاب رو گذاشتم کنار و رفتم بیرون قدم زدم. داستان توی نقطه اوج خودشه و بعد از پنج جلد سرنوشت مشخص میشه. طنزش شاید کمی افت کرده بود ولی داستان به سرانجام میرسه و همین کافی بود. 0 0 سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 آبنبات نارگیلی جلد 4 مهرداد صدقی 4.4 70 از نکتههای مثبت این جلد به نسبت قبلیها اضافه شدن کاراکترهای جدیدی بود که واقعا جدید بودن و کپی پیستِ قبلیها صرفا با یه اسم متفاوت نبودن. توی این جلد بود که محسن به خاطر جدا شدن از محیط خونه و رفتن به دانشگاه بعد از تقریبا دو جلد دوباره به شخصیت اول داستان از نظر اهمیت و قدرت پیشبرد قصه تبدیل شد. اضافه شدن جو سیاسی دانشگاهها تو دههی ۷۰ هم نکتهی جالب دیگهای بود که چون زیاد بهش پرداخته نشده بود و تو ذوق نمیزد جالب بود. ادبیات و حتی شوخیهایی که تو این جلد اومده بود با قبلیا یه مقدار متفاوت بود. نمیدونم به خاطر بزرگتر شدن شخصیت اصلی و باز شدن روی بقیهی کاراکترها تو روی اون بود؛ یا به خاطر گذر زمان تو دنیای واقعی و باز شدن دست نویسنده برای استفاده از اون شوخیها. ترجیح میدادم قصه بدون این مدل شوخیها جلو بره. برخلاف جلدهای قبلی، این جلد تنها جایی بود که بهم این حس رو داد که نویسنده داستان رو تموم نکرده چون قراره بعدا ادامهش رو بنویسه. توی قبلیها داستان برام تموم میشد و اگه اون جلد میشد جلد آخر هم لطمهای به قصه وارد نمیشد. از نکتههای مثبت دیگهاش پختهتر شدن کاراکترهایی مثل زندایی و محمد بود. از اون حالت کاریکاتوری قبل در اومده بودن و تعاملشون با بقیه افراد خیلی منطقیتر و واقعیتر بود. شخصیتهای جدید هم بد نبود. ابی و حسام بخش جالب ماجرا، مرتضی و خانم شهریاری بخش متوسط ماجرا و انوش بخش نچسب ماجرا رو تشکیل میدادن. برگشتن امین و فرهاد فوقالعاده بود و تغییر شخصیتشون هم به طرز جالبی اتفاق افتاده که نه زیاد از اون شخصیت قدیمشون دور بشن و نه عین همون باشن. مثل چیزی که تو واقعیت هست. 0 0 سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 87 بعد از اینکه جلد دوم چندان خوب از آب در نیومد امیدم به ادامهی کتاب کمتر شده بود. ولی واقعا «آبنبات دارچینی» شرایط رو عوض کرد. به خوبی جلد اول نبود؛ ولی همین که بار ماجرا رو از روی ازدواجهای متعدد برداشته بود و سعی کرده بود با داستان مخاطب رو جلو ببره نکتهی مثبتی بود. البته که جلد سوم تاثیر زیادی روی روند ادامهی داستان نداشت. ولی همین که هر سه صفحه یک بار کاراکتر جدیدی وارد قصه نمیشد جای شکر داشت. از نکتههای مثبت این جلد کاشت و برداشتهایی بود که از اول کتاب شروع میشد و یه موضوع مطرح میشد و یهو آخر کتاب نویسنده با همون موضوع شوخی میکرد. 0 1 سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 آب نبات پسته ای مهرداد صدقی 4.3 84 برخلاف جلد اول، توی جلد دوم آدم احساس میکرد -مثل بیبیِ خود قصه- نویسنده گوش (یا شایدم چشم) مفتی پیدا کرده و تا تونسته داستان نه چندان جذابش رو کش داده. واقعا بعضی بخشهای جلد دوم هیچ کمکی به پیشبرد کلی داستان یا شناختن بیشتر شخصیتها نمیکرد و حتی طنز هم نبود. بعضی جاها قابل پیشبینی شده بود و بعضی جاها هم برای فرار از این قابل پیشبینی بودن کاراکترها خیلی غیرواقعی و خیلی دور از چیزی که خود نویسنده ساخته بود رفتار میکردن. برخلاف «آبنبات هلدار» که محوریت داستان با یه سری نوجوون شیطون بود که اون لا به لا ماجراهایی مثل عروسی و جبهه و حج هم مطرح میشد -که کمتر از اینجور کتابا داریم- ؛ توی «آبنبات پستهای» زور قصه افتاده بود روی بحثهای خواستگاری و ازدواج -که تا دلتون بخواد از اینجور کتابا داریم. علاوه بر این حس میکنم نویسنده میخواست فرصتی که به پدر خانواده توی جلد اول نداده و ما تقریبا اطلاعات درستی ازش نداشتیم -بعد از یک جلد حتی شغلش رو هم نمیدونستیم- رو یکجا بهش بده و همین آشناییِ زوری ما با شخصیت علیآقا باعث شده بود همچین کاراکتر پرظرفیتی نچسب جلوه کنه و هر وقت وارد داستان میشد میفهمیدم که قراره چند صفحهی آینده فاقد هرگونه ارزش داستانی و محتوایی باشه. یکی از عوامل اصلی جذابیت کتاب اول ماجراهای مدرسه و رابطهی محسن با همکلاسیهاش بود که توی جلد دوم مدرسه تقریبا حذف شده بود و برای جبران حذف فرهاد و امین و کمرنگ شدن سعید و حمید، نویسنده سعی کرده بود شخصیت مسخره و بیخودی مثل گامبو رو اضافه کنه که واقعا از ضعیفترین نقطههای جلد دوم بود. ماجرای عاشق شدن محسن هم -حتی بدون در نظر گرفتن اون پایانبندی که از یه جا به بعد برام قابل پیشبینی شده بود- خیلی نچسب بود. مقایسه کنید با ماجرای عشقش توی کتاب اول و تاثیری که روی روند کلی داستان و روابطش با همکلاسیهاش داشت. طنز داستان سخیف شده بود و به جای اینکه قصه بخواد مخاطب رو به خنده بندازه، نویسنده سعی کرده بود با اسمگذاریهایی مثل دامبو، جیبمو، گاندو و قدرت پلنگ ضعف قصه رو جبران کنه. نمیدونم بهخاطر زیاد شدن تعداد شخصیتها بود یا چیز دیگه، ولی نویسنده از یه جایی به بعد شخصیتهایی مثل زینب خانم رو -علیرغم اینکه شخصیت جالبی نبود- کلا فراموش کرده بود. مادرهای حمید و سعید هم از شخصیتهای تقریبا فراموش شده بودن که اینم در نوع خودش عجیب بود. (چون ما توی جلد اول خیلی زیاد ازشون میدیدیم و انتظار میرفت اینجا یهو مثل روح غیب نشن و حداقل توی محفلها کناری مینشستن و غذا میخوردن). شخصیتهای جدیدی که توی این جلد وارد داستان شدن (آقا نعمت، آقا حشمت و آقای دکتر با خانواده) هم چنگی به دل نمیزدن و انتظارم رو برای جلدهای بعدی پایین آوردن. البته که شخصیتپردازی محمد از همون جلد اول بد از آب در اومده بود و کسی که نویسنده قصد داشته ازش یک نقش مثبت تمام و کمال بسازه اونقدر ها هم جذاب و دلنشین نبود و این توی این جلد بیشتر مشخص شد. در کل جلد دومش به نسبت جلد اول افت زیادی داشت و امیدوارم بقیهی طعمهای آبنبات ناامیدم نکنه. 0 0 سیدمحمد هاشمی 1404/3/6 آبنبات هل دار مهرداد صدقی 4.3 270 داستانش، کاراکترسازیها و مخصوصا که با حال و هوای دهه شصت ترکیب شده بود واقعا حس خوبی میداد. اولش حس میکردم اینکه یک لحظه تلخترین بخشهای داستان رو میگه و دو سه خط پایینتر جوری شوخی میکنه که خواننده رودهبر میشه زیاد چیز جالبی نیست. این کنتراست زیاد قصه اذیتم میکرد. ولی بعد دیدم که اتفاقا نکته جالب و قشنگش همینه که مثل زندگی واقعی بالا و پایین داره و مثل کارتونها نیست که تا یه جا همهچی مطلقا خوب باشه و بعدش همهچی مطلقا سیاه بشه و آخرش دوباره همهچی به خوبی و خوشی تموم بشه. شخصیتپردازی کاراکتر اصلی (محسن) و دانشآموزها تو این جلد فوقالعاده بود. یعنی از اولین لحظهای که با کاراکترهای حمید و سعید و امین و فرهاد آشنا شدم تا آخر همون رفتاری رو ادامه میدادن که تو اول داستان از شخصیتشون فهمیده بودیم و انتظار میرفت. (البته فرهاد با یه مقدار ارفاق اینجا جا گرفت). به جز محسن و همکلاسیهاش، ملیحه، بیبی و آقای اشرفی هم شخصیتهای کامل و درستی داشتن که تا آخر همون رو حفظ کردن. مراد هم شاید با ارفاق کنار اینها جا بگیره. البته که شخصیتهای ضعیف و عجیبی مثل پدر و مادر امین و کل خانوادهی آقا برات و رو هم داشتیم. 0 0