یادداشت سیدمحمد هاشمی
1404/3/6
داستانش، کاراکترسازیها و مخصوصا که با حال و هوای دهه شصت ترکیب شده بود واقعا حس خوبی میداد. اولش حس میکردم اینکه یک لحظه تلخترین بخشهای داستان رو میگه و دو سه خط پایینتر جوری شوخی میکنه که خواننده رودهبر میشه زیاد چیز جالبی نیست. این کنتراست زیاد قصه اذیتم میکرد. ولی بعد دیدم که اتفاقا نکته جالب و قشنگش همینه که مثل زندگی واقعی بالا و پایین داره و مثل کارتونها نیست که تا یه جا همهچی مطلقا خوب باشه و بعدش همهچی مطلقا سیاه بشه و آخرش دوباره همهچی به خوبی و خوشی تموم بشه. شخصیتپردازی کاراکتر اصلی (محسن) و دانشآموزها تو این جلد فوقالعاده بود. یعنی از اولین لحظهای که با کاراکترهای حمید و سعید و امین و فرهاد آشنا شدم تا آخر همون رفتاری رو ادامه میدادن که تو اول داستان از شخصیتشون فهمیده بودیم و انتظار میرفت. (البته فرهاد با یه مقدار ارفاق اینجا جا گرفت). به جز محسن و همکلاسیهاش، ملیحه، بیبی و آقای اشرفی هم شخصیتهای کامل و درستی داشتن که تا آخر همون رو حفظ کردن. مراد هم شاید با ارفاق کنار اینها جا بگیره. البته که شخصیتهای ضعیف و عجیبی مثل پدر و مادر امین و کل خانوادهی آقا برات و رو هم داشتیم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.