یادداشتهای زهرا بوداغی (9) زهرا بوداغی 1403/9/8 پنج داستان جلال آل احمد 3.6 19 مجموعۀ بهترین داستانهای کوتاه جلال. خیلی جذاب بود ملموس بودن. زبان قشنگ و تشبیهات خلاقانهای داشت. تنها مشکلی که با قلم جلال دارم اینه که گاهی جملاتش بیش از اندازه طولانیه. 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/7 امپراتوری هیتلر گیل استوارت 2.5 1 تاریخ را فاتحان مینویسند. 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/4 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 «پرده» آخرین داستان از مجموعۀ پوآروئه که در دهۀ ۴۰ م. و در بحبوحۀ جنگ جهانی دوم آفریده شد. آگاتا کریستی میخواست این کتاب بعد از مرگش چاپ بشه، برای همین بعد از نگارشش، بیش از سی سال مخفی نگهش داشت. اما در نهایت راضی شد تا سه ماه قبل از مرگش منتشر بشه. «پرده»، که به اولین داستانِ مجموعۀ پوآرو هم مربوط میشه رو آرتور هیستینگز، دستیار پوآرو روایت میکنه و همهچیز رو از زاویۀ دید خودش برای خواننده نقل میکنه. البته که در بخش انتهاییِ کتاب، زاویۀ دید پوآرو رو هم خواهیم داشت. داستان از این قراره که پوآرو، که به شدت پیر و بیمار شده، ساکن عمارت استایلز میشه و از هیستینگز دعوت میکنه تا برای حل یک پروندۀ پیچیدۀ جنایی بهش ملحق بشه. البته اینجا با «قتلی که اتفاق افتاده» روبرو نیستیم، بلکه پوآرو سعی داره «از وقوع جنایت جلوگیری کنه»! این داستان به داستانهای دیگۀ آگاتا کریستی شباهت داره: مثل همیشه داستان کند پیش میره اما در چند صفحۀ آخر همۀ معماها حل میشه. مثل همیشه در طول داستان کلی مظنون و احتمال و پاسخ به ذهن خواننده میاد اما هیچکدوم درست نیست. مثل همیشه ردپای تسلط عالی آگاتا کریستی بر شیمی و پزشکی رو میبینیم. درسته که داستانهای آگاتا کریستی معمولاً پیرنگ خوبی دارن و خواننده رو تا لحظۀ آخر میخکوب میکنن، اما ضعفهایی هم دارن: همونطور که اشاره کردم، داستان خیلی کند پیش میرفت، به طوری که گاهی کسلکننده میشد. دیالوگها طولانی، پینگپنگی و حاوی اطلاعات اضافی بودن، اطلاعاتی که اینقدر زیادن که فرصت نمیشده با نگو نشان بده به خواننده منتقل بشه. پرش در صحنهها زیاد رخ میداد. یکهو و از ناکجاآباد موضوعاتی مطرح میشد که هیچ ربطی به ماجرا نداشت. البته هدف نویسنده از این کار، مشخصاً منحرف کردن خواننده بوده. در این داستان، در چند صفحۀ آخر، تمام معماها از طریق نامهنگاری حل میشه. مثلاً پوآرو نامهای رو برای هیستینگز میفرسته و مثل یه نیروی الهی میگه قضیه این بود و تو فلانجا اشتباه کردی و ... دقیقاً مثل یک «دانای کل» که بر همهچیز مسلطه. حتی به نظر من، این نامه، «نامۀ پوآرو به هیستینگز» نبود، بلکه «نامۀ آگاتا کریستی به مخاطب سردرگم» بود. با وجود تمام اینها، آگاتا کریستی در فریبدادن و منحرفکردن مخاطب به شکل بینقصی موفق عمل کرده، و حتی با زیر پا گذاشتن بعضی از «قوانین بازی» نشون داده که «ملکۀ جنایت» فقط خودشه. «پرده» آخرین پروندۀ هرکول پوآروئه. انگار بعد از این پرونده، پردۀ نمایش میافته و همهچیز به پایان میرسه. حتی زندگیِ هرکول پوآرو. 0 9 زهرا بوداغی 1403/7/27 غرب زدگی جلال آل احمد 4.0 30 کتابی بود که میخونی و فکر میکنی همین امروز نوشته شده. تکتک جملات و تعبیراتش هنوز صدق میکنه. منتها برای خوندنش باید اطلاعات تاریخی آدم بالا باشه وگرنه خستهکننده میشه. ضمن اینکه مجبور هم بوده که در لفافه مطلب رو برسونه که باز کار رو برای مخاطب سختتر میکنه. یکی از بهترین کتابهایی بود که در زندگیم خوندم. روحش شاد. 0 7 زهرا بوداغی 1403/6/27 بهترین شکل ممکن مصطفی مستور 3.5 32 هر کاری کردم نتونستم با این مجموعه ارتباط بگیرم. 😕 فضای داستانها خیلی عجیب و غیرملموس بود. نیمهکاره رها شد. 0 0 زهرا بوداغی 1402/12/25 شما که غریبه نیستید هوشنگ مرادی کرمانی 4.4 56 با این کتاب شاد شدم و غصه خوردم. 0 1 زهرا بوداغی 1402/10/11 خانه وارونه آگاتا کریستی 4.0 4 شخصیت پردازی، گفتگوها و لحن جذاب و بینظیری داشت. (با وجود اینکه ترجمهی مینو بامداد، ترجمهی نارسایی بود.) 0 0 زهرا بوداغی 1402/10/8 راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب جلد 1 هالی جکسون 4.6 96 اوایلش یکم حوصلهسربر بود، هر چی به آخر نزدیک میشد جالبتر میشد. غیرقابل حدس بود، ولی غیر واقعی بودنش یکم رو مخ بود. یه دختر هفده سال عین سریالهای نتفلیکس کارای خطرناک میکرد و این وسط هم همه جدی میگرفتنش. 0 5 زهرا بوداغی 1402/9/12 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.3 78 اولش خون بود ... آخرش آب بود ... کُلش چرک بود ... در فرمی زیبا ... 0 11