یادداشتهای محمد حیدری (13) محمد حیدری 1402/7/3 پس از بیست سال سلمان کدیور 4.6 173 خوب، بد، ضعیف خلاصه رمان: سلیم جوانی اهل شام است که پدرش از بزرگان درگاه معاویه است. اما مادری علی دوست دارد. وجود چنین مادری و همچنین تبعید ابوذر به شام و دیدار سلیم با او پرسش های زیادی درمورد حقانیت علی و معاویه در ذهنش بوجود می آورد. و او تلاش می کند در پی یافتن حقیقت برود. در این مسیر او با افرادی همچون عمرو عاص، مالک اشتر، شمر، عمار و برخی دیگر شخصیت های تاریخی برخورد می کند. خوب: کتاب به معنای واقعی یک رمان بود. یعنی نویسنده تلاش نکرده بود تا یک کتاب تاریخی به زبان ادبی بنویسد. بلکه دقیقا تلاش کرده بود از تخیل خود استفاده کرده و به خلق شخصیت و موقعیت در بستر تاریخ اقدام کند. تصویر سازی برای روایت ها و سخنان تاریخی که به صورت جست و گریخته شنیده ایم، بر جذابیت رمان، به عنوان رمان تاریخی افزوده. بد: سلیم یک شخصیت خيالی است. اما در بستر اتفاقات واقعی مانند جنگ صفین دلاوری هایی دارد که کم از مالک اشتر ندارد. به نظرم وقتی در رکان تاریخی وارد یک اتفاق تاریخی بزرگ می شویم (مخصوصا اگر به عقاید و باورهای دینی مرتبط باشد) باید نقش اصلی را به آدم های اصلی در تاریخ بدهیم. نه اینکه شخصیت ما فقط نظارهگر باشد! اما اینکه یک تنه عامل پیروزی در صفین هم باشد درست نیست. در حقیقت رمان تاریخی برای اشاره به حقیقتی است. نباید با پر رنگ شدن شخصیت تخیلی حقیقت خدشه دار شود. ضعیف: به نظرم قلم اولی بودن نویسنده در رمان نویسی مشهود است. دلباختگی سلیم به همسرش در نیمه دوم کتاب خوب در نیامده. این در حالی است که در نیمه اول کتاب این عشق مشهود و پررنگ است. نکته بعد هم روحیه عدالتخواهی نویسنده است. این روحیه باعث شده تا نویسنده تلاش کند برخی جاها شعار گل درشت بدهد. شعارهایی که در واقعیت و در کف جامعه هم آن ها را سابقا در وبلاگش و حالا در صفحه اینستاگرامش می گوید. 1 1 محمد حیدری 1402/5/29 شهربانو محمدحسن شهسواری 3.1 6 اولین کتابی که از شهسواری خواندم. حکایت زنی مربی مهد و مشاور خانواده است. شوهری بیمار دارد. داستان که جلوتر می رود متوجه می شویم این زن رتبه یک دانشگاه بوده و پسر خاله پولدارش نیز خواستگارش. اما نوع نگرش زن به دنیا و مسیری که انتخاب می کند او را به اینجایی که درش ایستاده می رساند. شخصیت پردازی مناسب و به جا. پیرنگ قرص و محکم. اما جای پرداز بیشتر هم داشت. دیالوگ ها گاهی رنگ و بوی شعار می گرفتن. شروع رمان عالی، میانه خوب، پایان خیلی خوب. 0 0 محمد حیدری 1402/5/29 وقتی دلی محمدحسن شهسواری 4.1 39 رمانی درمورد حوادث صدر اسلام که از نظر محتوایی بسیار با ارزش است. اما نقدهایی فنی می توان به آن وارد دانست! شخصیت اصلی رمان شخصی به نام مصعب بن عمیر است. جوانی از اشراف زادگان مکه که به خاطر ثروت و زیبایی خاطرخواهان بسیاری دارد. اما او در اوج جوانی با اسلام آشنا می شود و سختی مسلمان شدن در دورانی که پیروان اسلام به سختی مجازات می شدند را به جان می خرد و خود را از بند دنیای آلوده جاهلیت نجات می دهد. در ادامه او از اولین مهاجران به حبشه و اولین معلم قرآن در اسلام و از جمله اولین پرچمداران سپاه اسلام می شود. شخصیت پردازی داستان قوی نیست. ما با شخصیت اصلی رمان که مصعب است ارتباط زیادی نمی گیریم. از درونیات و چالش ها و دوراهی های درونی او اطلاعاتی به مخاطب داده نمی شود. از آنچه که در دل او می گذرد اطلاعی نداریم. این مسئله درمورد شخصیت های دیگر داستان هم صدق می کند. چند شخصیت به شدت عاشق داریم که برای عشق خود خون می ریزند اما یا کنش های شخصیت ها ما ارتباطی نمی گیریم. مورد بعد درمورد توصیفات است. از توصیفات صحنه گرفته تا رفتارها تا حوادث. خبری از ریز کردن صحنه نیست. در خانه نشسته اند بدون اینکه تصویری از خانه داشته باشیم. به آسمان نگاه می کنند بدون اینکه تصوری از آن آسمان داشته باشیم و از این دست صحنه ها که هیچ توصیفی ازشان در رمان نداریم. کلام آخر اینکه در ابتدا حدس زدم رمان را یک طرح مفصل اولیه برای فیلمنامه دیدم. (از آن جهت که توصیفات و جزئیات بر عهده کارگردان است) وقتی مصاحبه نویسنده درمورد رمان را خواندم، دیدم خودش به چنین مسئله ای اشاره کرده است. وقتی می گوییم رمان، یعنی دست نویسنده برای تخیل و اضایه کردن جزئیات باز است. پس ای کاش جای 330 صفحه 600 صفحه می نوشت اما با جزئیات بیشتر... 0 2 محمد حیدری 1402/4/23 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 214 افغانستان افغانستان افغانستان چقدر دوست دارم این کشور را. اصلا نمی تونم کشوری دیگر تصورش کنم. مردمانی دوست داشتنی. این رمان تصور خوبی از قومیت ها و پر رنگی نقش این قومیت در بدبختی امروز این کشور نمایش می دهد. 0 5 محمد حیدری 1401/7/7 آنا هنوز هم می خندد اکبر صحرایی 3.8 2 کتاب خیلی جذابی نبود. صحرایی تلاش داشت تا با تعدادی داستان کوتاه که به نظر می رسد همگی از خاطرات اصلی الهام گرفته شده اند، یک مجموعه داستان بوجود بیاورد که رمان هم باشد. در حقیقت او تلاش کرده هر داستان کوتاه یک قطعه از پازل باشد که قرار گرفتن همه آنها کنار هم یک رمان را شکل بدهد. قطلا این ایده جذاب است اما موفقیت در آن به عوامل زیادی بستگی دارد که به نظر نمی رسد صحرایی حداقل در این کتاب از پس آن بر آمده باشد. یکی دوتا از داستان های کوتاه خیلی خوب هستند اما بقیه داستان ها متوسط و گاها ضعیف هستند. 2 4 محمد حیدری 1401/7/2 شطرنج با ماشین قیامت حبیب احمدزاده 3.9 25 اگر زندگی نامه و خاطره نویسی رو از حوزه ادبیات دفاع مقدس جدا کنیم، این کتاب به همراه گرای 270 درجه جز رتبه های تک رقمی برترین کتاب های ادبیات دفاع مقدس قرار می گیرند. کتاب روایتی خاص از آدم هایی خاص در محاصره جنگی دارد که به زبان اول شخص نوشته شده و از نگاه یک رزمنده بسیجی 17 ساله نوشته شده. 0 13 محمد حیدری 1401/6/11 پاییز فصل آخر سال است نسیم مرعشی 3.3 87 فکر می کردم بعد از رمان هرس با یک رمان خوب دیگر از این نویسنده مواجه هستم، اما پیشبینی ام درست از آب در نیامد... حدود 20 درصد کتاب را به زور خواندم. شخصیت ها همه ایستا، بدون درگیری و کش مکش خاص درونی یا بیرونی. شخصیت های معمولی توصیفات معمولی رفتارها معمولی تعجب کردم که چنین رمانی در چنین سطحی جایزه جلال برده!!! 3 17 محمد حیدری 1401/6/1 سالتو مهدی افروزمنش 3.3 33 رمان پر است از شخصیت هایی که شخصیت پردازی شان درست از آب در نیامده. مدام گفته می شود فلان کارکتر مغز متفکر باند است. اما فقط گفته می شود. ما هوشمندی نمی بینیم. پر است رابطه هایی که علت آنها اصلا در داستان روشن نیست. هنوز دلیل خیانت های نادر و زنش بهم به صورت آشکار گنگ است. یا رابطه نزدیک زن با پسرک 16 ساله چه دلیلی داشت وقتی دل در گرو برادر شوهرش نیز داشت!!! پایان داستان هم مثل سریال تلویزیونی پلیسی بود. راوی اول شخص است. یک پسر 16 ساله است. اما روشن نیست الان در چه موقعیتی از زندگی قرار دارد. نقطه قوت رمان ایده کلی نسبتا خوب و بعد شروع خیلی خوبش بود. 0 10 محمد حیدری 1401/5/16 داستان بریده بریده: داستانی پژوهشی از حادثه کربلا علیرضا نظری خرم 3.2 18 چند صفحه از کتاب را به زور خواندم و گذاشتمش کنار!!! ساده نویسی این نیست که به نگهبان بگی نگهبون!!! در حالت عادی خیلی از این کلماتی که نویسنده به خیال خودش محاوره ای نوشته را به کار نمی بریم. بگذریم که جملاتی که از طرف معصوم گفته می شد گاهی آدم خجالت می کشید تصور کنه امام معصوم با چنین ادبیاتی سخن گفته. فضای کتاب اینقدر بی در و پیکر شده که هرکس بدون توجه به الگوها و استانداردهای ادبی می نویسد و اسمش را می گذارد نوآوری و خلاقیت!!! 2 21 محمد حیدری 1401/3/9 رویای نیمه شب مظفر سالاری 4.1 262 یک فیلم ترکی به تمام معنا. 4 عاشق دعوا بر سر 3 معشوقه. ضرب دری هرکس اون یکی رو میخواد، اما خانواده ها اون رو برای یکی دیگر در نظر گرفتن... آخر هرکس به عشق خودش می رسه و سال های سال با هم زندگی می کنند!!! آخرش آدم بد ها همه خوب میشن!!! اونم چه خوب شدنی. نه چالش درونی، نه درگیری داخلی انسان با خودش. بلکه با یک جمله یهو طرف تغییر می کرد!!! تنها نقش امام زمان شفا دادن یک بیمار است که اگر حذف بشه از داستان هم اتفاق خاصی رخ نمیده! 1 18 محمد حیدری 1401/3/2 موتورسوار چمران: خاطرات سیدعباس حیدر رابوکی نیروی شناسایی و عملیات ستاد جنگ های نامنظم حمیدرضا جوانبخت 4.2 7 داستان یک دسته موتورسوار از هفت دولت آزاد که روز 12 بهمن هم رفته بودند پیست برای تک چرخ زدن، اما به دعوت چمران به جبهه می روند و آنجا نمک گیر می شوند. گذشته از شخصیت جذاب راوی، برای من که بوشهری هستم خواندن کتابی که حدود 100 صفحه آن درمورد شهید علیرضا ماهینی است بسیار جذاب است. اگرچه حس می کنم کتاب می تونست 20درصد حذفیات داشته باشه. مخصوصا در 200 صفحه آخر. اما در کل کتاب دوست داشتنی بود و من از خوندنش لذت بردم. 0 18 محمد حیدری 1401/2/27 کهکشان نیستی: داستانی بر اساس زندگی آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی محمدهادی اصفهانی 4.6 196 بخش های از کتاب را آنقدر دوست داشتم که زیرش خط کشیدم و حاشیه اش یادداشت نوشتم. اما کتاب یک ایراد محتوایی دارد و یک ایراد فنی: از نظر محتوایی با توجه به وجود دستور عمل های عرفانی، به نظر می رسه این کتاب برای عموم مردم مناسب نباشه! و از نظر فنی اگرچه نویسنده تلاش کرده شبه رمان بنویسد اما اصلا موفق نبوده. برخی روایت ها اضافی است. همچنین در صفحات آخر خالی بودن دست نویسنده کاملا مشخص است. کتاب نخل و نارنج که مثل این کتاب به زندگانی یک عالم دینی می پردازد، هوشمندانه تر و بهتر نوشته شده است. اما خب در کل من پشیمون نشدم از خوندنش. 0 50 محمد حیدری 1401/1/12 سفر به گرای 270 درجه احمد دهقان 3.8 76 سفر به گرای 270 درجه در کنار شطرنج با ماشین قیامت را می توان بهترین رمان های تاریخ دفاع مقدس دونست. اینکه در مورد مسئله ای داستان بنویسیم که تاریخ شفاهی آن بسیار قوی است ریسک بزرگی است. اما احمد دهقان از پس این داستان به خوبی بر آمده. وقتی رمان را خواندم با خودم فکر کردم بسیاری از فیلم های دفاع مقدسی از این رمان ایده گرفته اند. دم احمد دهقان گرم.... 1 15