یادداشت محمد حیدری
1402/5/29
اولین کتابی که از شهسواری خواندم. حکایت زنی مربی مهد و مشاور خانواده است. شوهری بیمار دارد. داستان که جلوتر می رود متوجه می شویم این زن رتبه یک دانشگاه بوده و پسر خاله پولدارش نیز خواستگارش. اما نوع نگرش زن به دنیا و مسیری که انتخاب می کند او را به اینجایی که درش ایستاده می رساند. شخصیت پردازی مناسب و به جا. پیرنگ قرص و محکم. اما جای پرداز بیشتر هم داشت. دیالوگ ها گاهی رنگ و بوی شعار می گرفتن. شروع رمان عالی، میانه خوب، پایان خیلی خوب.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.