سالتو
در حال خواندن
10
خواندهام
124
خواهم خواند
56
دومین رمانِ مهدی افروزمنش فضایی مهیج و پُرداستان دارد. او که نخستین رمانش یعنی تاول، جایزه ی بهترین رمانِ سالِ جایزه ی هفت اقلیم را از آنِ خود کرد، در دومین رمانش به قهرمانی پرداخته که از اعماق شهر و از حوالی میدانِ مشهورِ فلاح تهران برآمده است. قهرمانِ او کُشتی گیری فرز و تکنیکی ا ست که رمانِ سالتو براساسِ جهانِ او شکل می گیرد، کُشتی گیری جسور که ناگهان بخت به او رو می کند و یک عشقِ کُشتیِ ثروتمند تصمیم می گیرد از او حمایت کند. او مردی است مرموز و مشکوک که برای این مبارز قصه هایی دارد و این نقطه ای ا ست که از آن به بعد فضای رمان حال و هوایی جنایی ـ معمایی پیدا می کند... افروزمنش با سال ها تجربه ی روزنامه نگاریِ بخش اجتماعی، توجه خاصی به انسانِ برآمده از تکه های تیره ی شهر دارد. او در این رمان آدم های گوناگون این شهر را مقابلِ این قهرمانِ فرز و ازهمه جا بی خبر قرار می دهد و ناچارش می کند درباره ی چیزهایی تصمیم بگیرد که بین مرگ و زندگی در نوسان اند. سالتو با روحی قصه گو و رئالیستی تلاش می کند برای مخاطب غافلگیری بزرگی رقم بزند. پسری برآمده از جنوبِ شهر که حالا می خواهد سلطان باشد...
بریدۀ کتابهای مرتبط به سالتو
نمایش همهلیستهای مرتبط به سالتو
یادداشتهای مرتبط به سالتو