یادداشتهای مبینالهراسبی (7) مبینالهراسبی 1403/3/6 از طرف فرزند کوچک شما؛ این بار فرزندان از پدر و مادر روایت می کنند فاطمه لیالی 4.1 20 امتیازی که دادم به میانگین چهارده روایت برمیگرده اما بعضی روایتها عالیاند و شایستهی ۵ امتیاز کامل. 0 1 مبینالهراسبی 1403/1/30 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.6 51 دوست دارم یادداشتی درخور برای این کتاب بنویسم. کتابی که دوست دارم نسخهای از آن را به تک تک آدمهای عزیز زندگیام هدیه بدهم. فیالحال به بازگویی برشی از آن کفایت میکنم: تماشای تلاقی مرگ و زندگی در جسمِ نحیف مرکبماهی لحظهی باشکوهی به وسعت نامتناهی بود. برای دیدن مرگ به دریا زده بودم اما همزمان ارادهی زندگی را دیدم که نیمههای مقدرِ موجودی نحیف را به حرکت وا میداشت. راهی بهجز حرکت نداشتم. باید از وسط آب تکان میخوردم. ۳۰ فرودین ۱۴۰۳ #دومین_کتاب_۰۳ 0 1 مبینالهراسبی 1402/11/6 بوی گرم شکوفه های بادام مجید قیصری 2.8 3 توی راهروها و میان کتابها میچرخیدم که قفسهی رنجور و خاکگرفتهای نظرم را جلب کرد.نام مجید قیصری روی ستون باریک کتاب، دستم را برد سمتش. کتاب نارنجی را از پایینترین طبقهی قفسه، در راهروی داستان ایرانی باغ کتاب برداشتم. خاک گرفته بود. انگار رد انگشتی تا به حال لمسش نکرده باشد. بوی گرم شکوفههای باران را در گوگل سرچ کردم. از قرار منتخبی از داستانهای کوتاه جشنواره خاتم بود به انتخاب مجیدقیصری. خودش هم داستانی با عنوان "به شتر نظر کن" در کتاب آورده. روی هم یازده داستان کوتاه است که "بوی گرم شکوفههای باران"، نام یکی از این داستانها است به قلم مرتضی فرجی. 0 1 مبینالهراسبی 1402/10/14 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 150 سلینجر را با ناتور دشت شناختم. شبیه هولدن، آدم عجیبی بود. دنیای خاص خودش را داشت. از دیدهشدن و ادبیاتی شدن دوری میکرد. از دوربین و مصاحبه و به قول امروزیها رسانهای شدن فراری بود. دلش کنج خلوت کلبهای جنگلی را میخواست که در سکوتش کلمهها را پشت هم، ردیف کند و داستان خلق کند. 0 0 مبینالهراسبی 1401/11/27 خانهی لهستانیها مرجان شیرمحمدی 3.7 51 خانهی لهستانیها، برشی از داستان زندگی شخصیتهایی است که بیشترشان زن هستند و در همسایگی هم زندگی میکنند. شخصیت اصلی داستان، یک نوجوان پسر است که نویسنده در خلق آن، عملکرد خوبی نداشته. گاهی شخصیت، فکرهایی را از سر میگذراند و چیزهایی میگوید که با سنوسال کمش، اصلا همخوانی ندارد. داستانپردازی کتاب، بسیار دلنشین و جذاب است و قلم روان نویسنده تاثیر بسزایی در این قصهگویی دارد. 0 9 مبینالهراسبی 1401/10/14 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 136 در تمام طول کتاب این فکر با من همراه بود که چنین اتفاق هولناکی در جاهای مختلف دنیا باز هم یک مسیر رو دنبال میکرد؟ یعنی هیچ کجای دنیا ذرهای انسانیت و نوعدوستی پیدا نمیشد؟ گرچه نویسنده سعی داشت، شخصیت زندکتر رو خیرخواه نشون بده و انصافا هم موفق بوده. اما اکثریت جامعه غرق در خوی حیوانی خودشون دست و پا میزدند. 0 13 مبینالهراسبی 1401/8/30 ارتداد وحید یامین پور 3.7 145 .روزهای اوایل کرونا بود. آن مقطعی که از خانهنشینی به کتابها پناه میبردیم. یادم است خیلی دوست داشتم ارتداد را بخوانم. چاپ کتاب را، شروع فروشش را ، جشن امضایش را، همه و همه را دنبال میکردم و از آن مهمتر، خیلی تعریفش را شنیده بودم. همان روزها بود که سورهمهر جشنوارهی هدیهی کتاب راه انداخته بود. برای شرکت در آن کافی بود نام کتابی را که دوست داشتی زیر پست هدیهی کتاب، کامنت کنی. هرچه بیشتر کامنت میگذاشتی، شانس بیشتری هم برای بردن کتاب داشتی. نمیدانم چند بار نام ارتداد را کامنت کردم اما هرچه بود، کار خودش را کرد. راستش الان که فکرش را میکنم، برنده شدن یک کتاب آنقدرها هم خوشحالی نداشت. اما من به قدری خوشحال بودم که دستِکم انگار مدال برنز المپیک را به گردنم آویخته باشند. کتاب را خواندم اما به نیمه نرسیده رهایش کردم. نمیدانم چرا هیچوقت دست و دلم به خواندن ادامهی کتاب نرفت. شاید از انتظار زیادم بود. نمیدانم تجربهاش کردید یا نه. آدم گاهی چیزی یا کسی را آنقدر برای خودش بزرگ میکند که کوچکترین ایراد یا اشکالش، تمام ذهنیتتان از آن را به هم میریزد. ارتداد برای من اینطور بود. 0 9