یادداشت مبینالهراسبی

و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد
        دوست دارم یادداشتی درخور برای این کتاب بنویسم. کتابی  که دوست دارم نسخه‌ای از آن را به تک تک آدم‌های عزیز زندگی‌ام هدیه بدهم. فی‌الحال به بازگویی برشی از آن کفایت می‌کنم:
تماشای تلاقی مرگ و زندگی در جسمِ نحیف مرکب‌ماهی لحظه‌‌ی باشکوهی به وسعت نامتناهی بود. برای دیدن مرگ به دریا زده بودم اما همزمان اراده‌ی زندگی را دیدم که نیمه‌های مقدرِ موجودی نحیف را به حرکت وا می‌داشت. راهی به‌جز حرکت نداشتم. باید از وسط آب تکان می‌خوردم.
۳۰ فرودین ۱۴۰۳
#دومین_کتاب_۰۳

      
2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.