یادداشتهای نفیسه سادات موسوی (143) نفیسه سادات موسوی 1404/3/2 دروازه سرنوشت آگاتا کریستی 2.3 2 تعلیق و معما توی کتاب تو سطح خوبی بود ولی پایانبندی بسیار گیجکننده و مبهم بود. انگار نویسنده، ناسیونالیستانه (نمیدونم این اصلا یه واژه هست یا نه) خواسته از اسراری که جاسوسهای انگلیسی به دست اورده بودن، محافظت کنه. حتی اگه ماجرا فرضی باشه😐 #پیشنهاد_نمیشه 0 3 نفیسه سادات موسوی 1404/3/2 مگره دام می گسترد ژرژ سیمنون 3.5 1 راستش انقدر آگاتا کریستی خوندم که همهش منتظر بودم یه پیچش داستانی اتفاق بیفته و اونی که فکرشو نمیکنیم، کلید حل پرونده باشه. ولی ماجرا سادهتر از این حرفها بود. ساده و در عین حال اعصابخردکن و بی قطعیت. اینبار به جز مخاطب، خود مگره هم داشت دیوونه میشد و همین به جذابیت ماجرا اضافه کرده بود. 0 3 نفیسه سادات موسوی 1404/3/2 مگره و جنایتکار ژرژ سیمنون 3.8 2 کتاب پر از سوالای بیجواب و تعلیقهای دیوونه کننده بود تا جایی که بارها وسطش آدم ترغیب میشه کتابو پرت کنه تو دیوار و دیگه ادامهش نده. ولی وسوسه حل پرونده آدمو رها نمیکنه. مگره یکی از انسانیترین وجههای شخصیتیش رو برای حل این پرونده رو کرده بود و صبری از خودش نشون داد که جز مای مخاطب، قاضی و دادستان و همکاراش تو آگاهی رو هم داشت دیوونه میکرد. پایان کتاب جوری بود که آدم رو به این فکر وامیداشت که واقعا گاهی تقصیر هیشکی نیست، واقعا گاهی دلیلی وجود نداره و واقعا گاهی منطق بی معنا میشه 0 2 نفیسه سادات موسوی 1404/3/2 مگره در کافه لیبرتی ژرژ سیمنون 4.5 1 یه پرونده عجیب با تم خیانت و دلدادگی بدون هیچ سرنخ قابل توجهی. مرز بین آبرو و رسوایی توی این کتاب خیلی باریک و حیاتی بود و سربازرس مگره بارها تا مرز دیوونگی پیش رفت. از شدت اینکه دیتاها بب معنی بودن و نمیشد بین هیچ دوتا چیزی ارتباط پیدا کرد. ولی نهایتا با درایت همیشگیش تونست ماجرا رو یه بار دیگه از صفر مرور کنه و این بار یه جور دیگه تماشاش کنه و گره داستان رو باز کنه. علیرغم شروع سرد و کندش، از نیمه دوم به بعدش بمن چسبید. 0 1 نفیسه سادات موسوی 1404/3/2 مگره و مرد بیخانمان ژرژ سیمنون 4.5 1 ازون پروندهها که به ظاهر پیچیدهن ولی درحقیقت سادهن و درواقع از شدت سادگی، پیچیده به نظر میرسن. و استنتاج و استدلالهای مگره با اخلاق خاصش که مرور چندباره همه چیز از اوله ، حتی اگه لازم شه دهها بار این کارو تکرار کنه تا بالاخره مطمئن شه داره راه درست رو پی میگیره. هرچند در نهایت نبود مدارک کافی باعث شد مجرم از چنگال عدالت فرار کنه ولی گره معما کامل باز شد، برای مگره و ما. 0 1 نفیسه سادات موسوی 1404/3/2 مگره نزد فلاماندها ژرژ سیمنون 2.5 1 مگره اینبار غیررسمی داشت روی یه پرونده عجیب کار میکرد و چون رفته بود منطقه مرزی فرانسه و بلژیک، به عنوان یه سربازرس شهری خیلی قضاوت میشد و تحقیرآمیز باهاش رفتار میشد از سمت مردم. ولی با ممارست و دقت همیشگیش و بدون تاثیرپذیری از شایعات و حرف و حدیثها آهسته و پیوسته کنار بازرس رسمی ای که روی پرونده کار میکرد تحقیقاتش رو پیش برد و در نهایت سربلند بیرون اومد. #میشه_خوند_میشه_نخوند 0 0 نفیسه سادات موسوی 1404/3/2 مگره و زن بلندبالا ژرژ سیمنون 4.5 1 از شدت حرص خوردن و اعصاب خردی، نصف ناخنامو جویدم سر این کتاب. معما به ظاهر ساده بود اما هیچ راهی برای ورود بهش وجود نداشت و این مساله تا صفحات آخر کتاب هم برقرار بود. جوری که حتی برای لحظهای نمیشد کتاب رو زمین گذاشت. و پرونده وقتی بسته شد بازهم شاهد استدلال و استنتاج منطقی، انسانی و جلوی چشم سربازرس مگره بودیم. جوری که پابهپاش داشتیم روی این پرونده کار میکردیم. با اطلاعات یکسان. 0 2 نفیسه سادات موسوی 1404/2/6 مگره و جسد بیسر ژرژ سیمنون 3.5 1 مگره، مگره محترم و دقیق، اینبار با اینکه با پرونده به ظاهر سادهای سروکار داشت که احتمالا بازرسهای محلی هم از عهدهش برمیومدن ولی متعهدانه و مثل همه پروندههای چالشی وارد میدون شد. تنها نکته کمی آزاردهنده این بود که اول کار، یه تصادف یا اتفاق باعث شد پاش باز شه به جایی که بعدا خیلی تو ماجرا تاثیر داشت، هرچند اگه این اتفاق نمیفتاد بازهم گذرشون به اونجا میفتاد و برای همین میشه از نویسنده خیلی به دل نگرفت. این جلد، جزو کتابهای اولی بوده که ترجمه شده و با اینکه مترجم همه مگرههایی که خوندم یه نفر بوده ولی این ترجمه یه مقدار فارسیش سختتر بود بنظرم. 0 3 نفیسه سادات موسوی 1404/2/6 قتل در زمین گلف آگاتا کریستی 3.9 10 از خوبهای آگاتا کریستی بود. معما تو دل معما، جنایت تو دل جنایت و راز تو دل راز. همون وسطای کتاب که معما داره گرهش وا میشه آدم تعجب میکنه که پس بقیه کتاب چی توشه؟ که خب با معماهای جدید غافلگیر میشه. اما خب طبق معمول، پوآرو پرونده را با دیتاهایی خارج از اونچه نویسنده توی کتاب به ما داده حل میکنه و ما نمیتونیم پابهپاش ماجراها رو به امید حل کردنش، دنبال کنیم. 0 2 نفیسه سادات موسوی 1404/2/6 مگره سرگرم می شود ژرژ سیمنون 4.5 1 تنها دلیلی که همزمان با خوندن هر جلد از ماجراهای مگره، فیلمشو نمیبینم اینه که بازیگر نقش سربازرس مگره تو سریالش آقای اتکینسونه (که احتمالا به اسم مستر بین میشناسیدش) و بنظرم خیلی رو مغزم بره این داستان. ژرژ سیمنون، اینبار پا رو از شیوه همیشهش (یعنی نشون دادن اینکه یه بازرس عادی و ماهر، با تجربه و دقت پروندهها رو پیگیری میکنه) فراتر گذاشته و مگره توی تعطیلات با پیگیری ماجراها از مطبوعات، بطور موازی با پلیس سعی میکنه سردربیاره از گره ماجرا. یعنی خیلی وقتا با نقص اطلاعات و محرمانگی مواجهه و نیازه از تجربه سالهای قبلش کمک بگیره. ماجرا به حد زیادی هیجانی، پیچیده و گمراه کننده هم هست و به همین علت #پیشنهاد_میشه 0 2 نفیسه سادات موسوی 1404/2/6 مردی با لباس قهوه ای آگاتا کریستی 3.6 5 از کتابای خوب آگاتا کریستی بود که بدون حضور خانم مارپل و پوآرو پیش میرفت داستانش. تعلیقهای به جا و رمزگذاریهای هوشمندانهای داشت که نمیذاشت راحت دست نویسنده رو شه برامون و تا اواخر کتاب میتونستیم همچنان درگیر حل ماجرا باشیم. لذت کشف و البته هیجان، برگ برنده کتابه. اما چندتا چیز رو مخ هم داشت. یکی اطناب بود و اون یکی یه سری اتفاقایی که هیچ توجیه و دلیلی براشون وجود نداشت و همین باعث میشد باورپذیر بودنشون کم شه. و با اینکه اصل داستان رو زیر سوال نمیبرد ولی میرفت رو مخ مخاطب بالاخره. مهمتر از همه جزییاته. از کنار هیچ چیز جزئی ای توی این کتاب نباید با سادگی گذشت. از همون صفحات اول تا آخر آخر. همه چیز به دلیلی توی متن آورده شده و مهمه. 0 1 نفیسه سادات موسوی 1404/2/6 دال دوست داشتن حسین وحدانی 3.8 45 کتاب رو که ورق میزنی انگار وارد قدح اندیشه ذهن نویسنده شدی و داری واگویهها و فکرای درونیش رو میشنوی. جنس حرفهای این روایتها از جنس یادداشت یا دفترچه خاطرات یا حتی دل نوشته نیست، دقیقا فکرای درهمی رو شامل میشه که همه آدما تو موقعیتهای گوناگون تجربهش میکنن. زبان بسیار صمیمی و ساده و بدون مفاخره و قلمبه سلمبگیه و موضوعات به شدت همهگیر و آشنا. اینها نقاط قوت کتابه. اما چیزی که توی کتاب از یه آدم اهل قلم تو ذوق میزنه، شلختگی و پراکندگی روایتهاست. گاهی ابتر بودنشون و گاهی مطولبودن بیخودیشون. گاهی نویسنده خودش رو تو جایگاه معلم کلاس اول دونسته و مخاطب رو شاگرد هیچچیز ندون و گاهی مخاطب رو فرهیخته درنظر گرفته که یکفی بالاشاره. همین دو دستگی شدید تخاطب در کنار آشفتگی و از هرجایی سخنی بودن کتابه که برای آدم کمی آزارنده میشه و نمیتونه لذت کافی ببره. 0 23 نفیسه سادات موسوی 1404/1/20 تعطیلات مگره ژرژ سیمنون 2.8 2 سربازرس مگره داره جای خودش رو تو دلم باز میکنه. و همچنان شیوه کارش دقت و مشاهده و بررسیه. نه نبوغ و نه شانس و نه تخیل. توی این کتاب با اینکه به طور رسمی روی پرونده کار نمیکرد اما تجربه و تخصصش باعث شد دقتش روی چیزهایی بالاتر بره که پلیس محلی برای رسیدن بهشون احتمالا زمان بیشتری نیاز داشت و درگیر چکلیستهای معمولی و ترتیب اداری مرسوم بود. #کتاب کمحجم بود و هیچ پرگویی و اطناب آزاردهندهای سر راه مخاطب قرار نداشت و همین خوشخوان تر کرده بود اون رو. 1 8 نفیسه سادات موسوی 1404/1/20 مگره در پیکراتس ژرژ سیمنون 4.0 1 کمکم داره عاشق مگره میشم. عجیبه از آدمی که همیشه طرفدار شرلوکهلمز و پوآرو و خانم مارپل بوده حالا با یه کارآگاه دیگه کیف کنه؟ نه. ولی چیزی که عجیبه اینه که مگره نه نبوغ شرلوک رو داره نه اطلاعات عمومی فضایی پوآرو رو و نه با داده.های فرامتن، پروندههاش رو پیش میبره. همه چیز جلوی چشم ما اتفاق میفته و ما هم پابهپای مگره فرصت داریم دادهها رو کنار هم بچینیم و لذت کارآگاه بودن رو بچشیم. شایدم بخاطر سن و سالمه که معمولی بودن بیشتر از سوپرقهرمان بودن برام دوستداشتنی شده. مگره یه کارآگاه معمولیه با پروندههای پیچیده که مثل آدمای واقعی همهجای دنیا سعی میکنه حلشون کنه. 0 5 نفیسه سادات موسوی 1404/1/20 تصمیم گرفتم خودم باشم سو-هیون کیم 4.0 39 بنظرم خیلی سطحی و زرد بود و یه حسی بهم میگه احتمالا اگه یه جستجوی دقیق بکنم خیلی از توصیههای نویسنده با علم روانشناسی و اینها در تضاد یا دستکم متفاوته. نقطه قوت کتاب، قلم روان و زبان ساده و صمیمی نویسنده (با تشکر از مترجم) بود و روایتروایت نوشتن محتواهای مدنظرش. اما نقطه ضعفش تعمیم دادن تجربیات شخصیش به همه آدمها و یهجاهایی رسما احساس پندگویی و اندرز دادن بود که بسیاری از اونها، یا بدیهیات بودن یا چیزهایی که خلافش به راحتی قابل اثباته. در کل #پیشنهاد_نمیشه و لطفا براش وقت نذارید. 0 4 نفیسه سادات موسوی 1404/1/20 همه پادکست دارند، جز شما: راهنمای خودآموز از اولین خانواده ی پادکست ساز جاستین مکلروی 3.5 1 کتاب مال سال ۲۰۲۱ عه و توی همین سهسال و نیم که از انتشارش میگذره، یه چیزایی توی دنیای تکنولوژی تغییرات جدی کردن اما با توجه به اینکه پادکست با عمر ده، پونزدهسالهش همچنان یه رسانه جدید به حساب میاد، بیش از ۹۰ درصد محتوای کتاب، همچنان کاربردی و بدردبخوره. بهترین ویژگی کتاب اینه که نویسندههاش سهنفری هستن که ده سال تجربه پادکستری دارن، از فاجعه تا فوقالعاده و توی این ده سال، میزبان ژانرها، موضوعات و سبکهای مختلفی بودن و از ابزارهای متنوعی استفاده کنن و خلاصه الان حق اظهار نظر دارن. البته چندبخش خیلی دقیق درباره ابزار فنی (میکروفون و تجهیزات مورد نیاز)، نرمافزاری و مساله مهم آهنگ (از کپیرایت تا همه چیز) حرف زده شده که بنظرم اونا وقتی آدم واقعا بیفته تو دل کار، قابل فهم میشن براش. شما رو نمیدونم ولی من به عنوان یه علاقمند به پادکست و البته علاقمند به حرف زدن، با خوندن این کتاب حسابی وسوسه شدم که در حد تلاش هم که شده یه سری به این دنیا بزنم. 0 3 نفیسه سادات موسوی 1404/1/20 دوست مادام مگره ژرژ سیمنون 5.0 1 اولین کتابی بود که از ماجراهای بازرس مگره میخوندم. پیشتر اسمش رو شنیده بودم ولی بخاطر اینکه نسبت به ادبیات فرانسه هیچ تصوری نداشتم، دست و دلم نمیرفت برم سراغش. مگره چیزی بین پوآرو و خانم مارپله. نه صرفا همه چیز از روی شانس و تصادفه و دیتاهای خارج از داستان، گره کار رو باز میکنه و نه صرفا با یه موجود بسیار تیزهوش طرفیم که اطلاعات عمومی وحشتناکی داشته باشه و همه چیز رو درباره همه چیز بدونه. تلفیقی از مشاهده، یادداشت، پازل دیدن همه چیز، رد نشدن از کنار جزییات و قبول ریسکِ از صفر مرور کردن پروندهست. و خب این کتاب، بیش از اونکه ما رو با جزییات یه قتل مواجه کنه با ماجرایی که منتهی به یه قتل بوده مواجه کرده بود. نه درگیر زیادهگویی بود و نه مثل ادبیات انگلیسی پر از توصیفهای غالبا خارج از حوصله. همهچیز به قاعده بود بنظرم و بسی لذت بردم از خوندنش. 0 3 نفیسه سادات موسوی 1404/1/20 پیش از آنکه قهوهات سرد شود ۳: پیش از فراموشی توشیکازو کاواگوچی 3.8 3 خیلی سخته با یه مضمون ثابت (امکان سفر به گذشته توی یه کافه با یه سری قوانین مشخص) بشه چند جلد کتاب نوشت درحالیکه همچنان توی اوج باشه و مخاطب راضی بمونه، اما کاواگوچی به خوبی از عهده این کار براومده. البته که بخاطر ناآشنا بودن اسامی ژاپنی برای ما و مدل اسم و فامیلیشون و البته اینکه نمیشه از رو اسم بفهمیم کی خانمه کی آقا، خیلی طول میکشه شخصیتهای اصلی ماجرا رو تو ذهنمون بشونیم سرجاشون ولی وقتی فهمیدیم کی به کیه واقعا داستان هنرمندانه ما رو با خودش همراه میکنه. و برای سومین بار متوالی، آخر #کتاب از خودمون میپرسیم: واقعا حسرتهایی که امروز در قبال گذشته داریم، باعث بهتر شدن آینده میشد؟ 0 4 نفیسه سادات موسوی 1404/1/20 پیش از آنکه قهوه ات سرد شود 2 توشیکازو کاواگوچی 3.6 10 به اندازه جلد اولش دوستداشتنی بود. ولی تفاوت داشت دیگه. بزرگترین تفاوتش این که اون مساله ویژهای که درباره این کافه وجود داشت و بیش از نصف جلد اول طول کشیده بود تا بفهمیمش رو از اول میدونستیم توی این جلد. نویسنده اومده بود این بار با خلق موقعیتهای جدید و متفاوت از هم، ما رو با این واقعیت مواجه کرده بود که باید واقعا خیلی بیش از چیزی که فکر میکنیم داریم برای تصمیماتمون مایه میذاریم، مایه بذاریم. خیلی کارایی که الان از سر احساسات میکنیم (چه علاقه، چه خشم، چه ناامیدی، چه ترس، چه جوگیری و چه هرچی) میتونه بشه بزرگترین حسرت آیندهمون. جوری که حاضر باشیم هرچی داریم بدیم تا بتونیم برگردیم به اون لحظه و تغییرش بدیم ولی خب گذشته میل به تغییر نداره (فارسیش میشه همینکه عمر رفته برنمیگرده) من دوسش داشتم. تلنگرطور بود ولی خب ماهیت داستانیش رو هم حفظ کرده بود و این خوب بود. 0 9 نفیسه سادات موسوی 1404/1/3 بازی قتل هالی جکسون 4.1 33 داستان امروزی بود ولی قرار بود توی گذشته اتفاق افتاده باشه. یه جورایی شبیه مهندسی معکوس بعضی از رمانهای آگاتا کریستی بود. هنر هالی جکسون قطعا توی تعلیقیه که چندین جای ماجرا گنجونده و مای مخاطب هم بهمراه بچههایی که دارن اون بازی عجیب رو انجام میدن، قلبمون به تپش میفته. کمحجم و خوشخوان و هیجانانگیز بود و خوراک یه عصر روز تعطیل. روی جلد کتاب نوشته این کتاب پیشدرآمدیه روی سه تا رمان جنایی-معمایی دیگه که خب نگفته پیداست مشتاق شدم اونارم بخونم. 0 6