یادداشت نفیسه سادات موسوی

        راستش انقدر آگاتا کریستی خوندم که همه‌ش منتظر بودم یه پیچش داستانی اتفاق بیفته و اونی که فکرشو نمیکنیم، کلید حل پرونده باشه. ولی ماجرا ساده‌تر از این حرفها بود. ساده و در عین حال اعصاب‌خردکن و بی قطعیت.
این‌بار به جز مخاطب، خود مگره هم داشت دیوونه میشد و همین به جذابیت ماجرا اضافه کرده بود.
      
26

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.