بریده کتابهای Zoha EBI Zoha EBI 1403/9/19 شب های روشن فیودور داستایفسکی 3.9 230 صفحۀ 27 "بابت من خاطرتان جمع باشد. فقط من نمی دانم چطور می توانم بیست وچهار ساعت تاب بیاورم و زنده بمانم!" 0 1 Zoha EBI 1403/9/19 شب های روشن فیودور داستایفسکی 3.9 230 صفحۀ 12 جانیان بد کردار! وحشی های نفهم ! از هیچ چیز نگذشتند. نه ستون ها را معاف کردند نه گیلویی زیبایش را. 0 1 Zoha EBI 1403/9/19 شب های روشن فیودور داستایفسکی 3.9 230 صفحۀ 9 دوست و آشنا می خواهم چه کنم؟ بی دوست و آشنا هم تمام شهر را می شناسم. 0 1 Zoha EBI 1403/9/19 شب های روشن فیودور داستایفسکی 3.9 230 صفحۀ 7 و شاید تقدیرش چنین بود که لحظه ای از عمرش را با تو همدل باشد. -ایوان تورگینوف- 0 1 Zoha EBI 1403/9/18 درخت زیبای من ژوزه مائوروده واسکونسلوس 4.6 56 صفحۀ 203 در آن زمان ها، در زمانه ما، نمی دانستیم که بزرگ زاده ای دیوانه و "ابله" با چشم های لبریز از اشک، به زانو درآمده در برابر محرابی از شمایل مقدس سوال میکرده:" چرا چیزهایی را باید برای کودکان تعریف کرد؟" 0 2 Zoha EBI 1403/9/18 درخت زیبای من ژوزه مائوروده واسکونسلوس 4.6 56 صفحۀ 128 لبخند دردآوری به او زدم، اما در خلال این درد، چیز خیلی مهمی کشف کرده بودم. پرتغالی آدمی شده بود که در دنیا او را بیش از هر کسی دوست داشتم. 0 12 Zoha EBI 1403/8/29 درخت زیبای من ژوزه مائوروده واسکونسلوس 4.6 56 صفحۀ 189 - پسر آقای پائولو در حال مرگ است... حرف های محبت آمیزی به من زدند. - زه زه، باید خوب بشوی. بدون تو و شیطنت هایت، خیابان را غم گرفته... 0 6 Zoha EBI 1403/8/25 پیش از بستن چمدان مینو کریم زاده 4.2 6 صفحۀ 29 از د جدا شد. رفت پشت پنجره. به پل خلوت چشم دوخت. اشک نریخته اش را از گوشه چشم پاک کرد و گفت: اسب های وحشی، با چشمانی اشک بار، افسار شده اند. 0 1 Zoha EBI 1403/8/21 ملت عشق الیف شافاک 3.4 183 صفحۀ 124 بیبرس گفت:《تو یک عوضی هستی. فقط باید خودت را سرزنش کنی به خاطر کاری که با تو کردم.》 پشت به من کردند و رفتند. در تاریکی شب از من دور شدند... 0 4 Zoha EBI 1403/8/21 گربه ای که کتاب ها را نجات داد ناتسومه سوسه کی 3.8 27 صفحۀ 48 "این حقیقت نداره که هرچی بیشتر بخونی، چیز های بیشتری از دنیا رو میبینی. مهم نیست که چقدر دانش و آگاهی فرو کنی توی سرت، چون تا وقتی که با ذهن خودت فکر نکنی و با پاهای خودت راه نری، آگاهی و دانشی که به دست میاری تو خالی و فرضیه." 0 0
بریده کتابهای Zoha EBI Zoha EBI 1403/9/19 شب های روشن فیودور داستایفسکی 3.9 230 صفحۀ 27 "بابت من خاطرتان جمع باشد. فقط من نمی دانم چطور می توانم بیست وچهار ساعت تاب بیاورم و زنده بمانم!" 0 1 Zoha EBI 1403/9/19 شب های روشن فیودور داستایفسکی 3.9 230 صفحۀ 12 جانیان بد کردار! وحشی های نفهم ! از هیچ چیز نگذشتند. نه ستون ها را معاف کردند نه گیلویی زیبایش را. 0 1 Zoha EBI 1403/9/19 شب های روشن فیودور داستایفسکی 3.9 230 صفحۀ 9 دوست و آشنا می خواهم چه کنم؟ بی دوست و آشنا هم تمام شهر را می شناسم. 0 1 Zoha EBI 1403/9/19 شب های روشن فیودور داستایفسکی 3.9 230 صفحۀ 7 و شاید تقدیرش چنین بود که لحظه ای از عمرش را با تو همدل باشد. -ایوان تورگینوف- 0 1 Zoha EBI 1403/9/18 درخت زیبای من ژوزه مائوروده واسکونسلوس 4.6 56 صفحۀ 203 در آن زمان ها، در زمانه ما، نمی دانستیم که بزرگ زاده ای دیوانه و "ابله" با چشم های لبریز از اشک، به زانو درآمده در برابر محرابی از شمایل مقدس سوال میکرده:" چرا چیزهایی را باید برای کودکان تعریف کرد؟" 0 2 Zoha EBI 1403/9/18 درخت زیبای من ژوزه مائوروده واسکونسلوس 4.6 56 صفحۀ 128 لبخند دردآوری به او زدم، اما در خلال این درد، چیز خیلی مهمی کشف کرده بودم. پرتغالی آدمی شده بود که در دنیا او را بیش از هر کسی دوست داشتم. 0 12 Zoha EBI 1403/8/29 درخت زیبای من ژوزه مائوروده واسکونسلوس 4.6 56 صفحۀ 189 - پسر آقای پائولو در حال مرگ است... حرف های محبت آمیزی به من زدند. - زه زه، باید خوب بشوی. بدون تو و شیطنت هایت، خیابان را غم گرفته... 0 6 Zoha EBI 1403/8/25 پیش از بستن چمدان مینو کریم زاده 4.2 6 صفحۀ 29 از د جدا شد. رفت پشت پنجره. به پل خلوت چشم دوخت. اشک نریخته اش را از گوشه چشم پاک کرد و گفت: اسب های وحشی، با چشمانی اشک بار، افسار شده اند. 0 1 Zoha EBI 1403/8/21 ملت عشق الیف شافاک 3.4 183 صفحۀ 124 بیبرس گفت:《تو یک عوضی هستی. فقط باید خودت را سرزنش کنی به خاطر کاری که با تو کردم.》 پشت به من کردند و رفتند. در تاریکی شب از من دور شدند... 0 4 Zoha EBI 1403/8/21 گربه ای که کتاب ها را نجات داد ناتسومه سوسه کی 3.8 27 صفحۀ 48 "این حقیقت نداره که هرچی بیشتر بخونی، چیز های بیشتری از دنیا رو میبینی. مهم نیست که چقدر دانش و آگاهی فرو کنی توی سرت، چون تا وقتی که با ذهن خودت فکر نکنی و با پاهای خودت راه نری، آگاهی و دانشی که به دست میاری تو خالی و فرضیه." 0 0