معرفی کتاب قطار جک لندن اثر فرهاد حسن زاده

قطار جک لندن

قطار جک لندن

4.4
6 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

17

ناشر
افق
شابک
9786227902556
تعداد صفحات
408
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        «قطار جک لندن»، جدیدترین اثر فرهاد حسن‌زاده، نگاهی به رخداد جنگ ایران و عراق و سویه‌های ناشی از آن بر روزگار مردم است، جنگی که با وجود گذر سال‌های طولانی از آغاز و پایانش، پیوندهایی ناگسستنی با زندگی انسان‌ها دارد. سام هلچین کارگری پرشور و پرانرژی است که در پالایشگاه آبادان کار‌ می‌کند. او با خانوادۀ پرجمعیتش زندگی ساده اما شلوغی دارد. اتفاق‌هایی که برایشان می‌افتد هم امیدبخش و هم تلخ و ناگزیر است. شخصیت‌های قصه پر‌تعدادند و هر کدام به نقش و رنگی، ردی پررنگ بر روند روایت بر جا می‌گذارند.
فرهاد حسن‌زاده، نویسندۀ اهل آبادان، در این رمان از سرزمینی حرف می‌زند که بارها و بارها به مرزهای آن تجاوز شد و زندگی مردمانش با بی‌رحمی به شکل هزار‌تکه‌ای پاره‌پاره درآمد. این رمان در هفت فصل، پیش از جنگ و پس از جنگ، روایت می‌شود. این روایت‌های درهم‌تنیده هر کدام دیگری را کامل می‌کنند و آینده‌ای را رقم می‌زنند که قصه و حیات شخصیت‌ها و خاطرات را جان می‌بخشند.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به قطار جک لندن

خنده سرخسفر به انتهای شبدر جبهه  غرب خبری نیست

ادبیات ضدجنگ

52 کتاب

قرار است وجود خود را بفروشم. قرار است نیست شوم، غرق در شومی و پلیدیِ جنگ. می‌خواهم خود را فدا کنم. از وجودم چیزی نخواهد ماند. نمی‌دانم این کار را چرا انجام می‌دهم، می‌دانم وجودم زخم خواهد دید. شاید زخمش هیچگاه التیام نیابد. اما انجامش می‌دهم. چرا؟ ضروری است؟ برای روحم تحمل این زجرِ مطالعه‌ٔ ادبیات ضدجنگ ضروری شده است. چرا؟ معمولا شرح علتِ امورِ ضروری کارِ سختی است. علتی ندارم برایش. توجه‌ام به آن جلب شده است، قوای ذهن‌ام را اشغال کرده است و وجودم معطوف به آن شده است. پس انجامش می‌دهم و زجر می‌کشم. اینجا لیستِ آثار ادبیات ضدجنگی که پیدا کرده ام را قرار می‌دهم (مشخصا ترجمه‌ها و آثار فارسی را. چون هدفم فهم جامعهٔ ایران است). حتما برای هرکدام از این کتاب‌ها که بخوانم، مرور خواهم نوشت و سعی خواهم کرد تکه تکه تصویرِ کلیِ ادبیات ضدجنگی را که می‌خواهم معطوف به فهمِ جامعهٔ ایران باشد را تکمیل کنم. اصلا ادعا چیه؟ باور دارم که ادبیات تصویری از جامعه را نشان می‌دهد، این بدان معنا نیست که تصویرِ تمام جامعه در ادبیات منعکس می‌شود (هیچ اثر و روایتی نمی‌تواند همه‌چی را به تمامه در خود بازنمایی کند) و این گزاره بدان معنا نیز نیست که ادبیات چیزی جز بازنمایی جامعه نیست، یعنی کارکردهای دیگری نیز برای متنِ ادبی قابل تصور است. در کنار این، باور ندارم که برای فهمِ جامعه نوعی متن‌بسندگیِ ادبیات‌پایه مکفی و از قضی حتی ممکن است؛ یعنی ادبیات مفری برای فکر در باب جامعه است و فهمِ جامعه طبیعتا و قطعا منحصر در متنِ ادبی نیست. پس، متنِ ادبی به فراتر از خود (تاریخ و جامعه) ارجاع دارد و از این حیث منطقی است که برای فهمِ جامعه بتوانیم ادبیات را فراخوانی کنیم. در این لیست، که تا اینجا بدونِ جست‌وجوی روشمند و صرفا با پرسان پرسان گشتن، سرچرخاندن و بُر خوردن میانِ کتاب‌ها تشکیل شده است، سعی کردم به جوانب مختلفِ چیزی که بهش "ادبیات ضدجنگ" می‌گیم توجه داشته باشم. در نهایت هیچ ادعایی ندارم و با تمام وجود گشوده هستم به هر اتفاقی که در این مسیر بیافتد. هیچ چیز را مفروض نخواهم گرفت جز اینکه "جنگ سراسر پلیدی است و چیزی در جنگ پرتویی از روشنایی ندارد." این لیست را بسیار ادیت/ویرایش خواهم کرد. حتما اگه نکته‌ای هست، اثری را جا انداخته ام، اثری را به اشتباه در لیست قرار داده و خلاصه هرچه بود خیلی خوشحالم می‌کنید بهم اطلاع بدید. اگر در این مسیر به هر کدام از کتاب‌ها رسیدم که دوست داشتید همخوانی کنیم، البته باید جدی و ضربتی باشید، بهم خبر بدید. شاید بتونیم هماهنگ کنیم و هم‌فهمی کنیم با کتاب‌ها. جا دارد از همهٔ کسانی که در مورد این دغدغه باهاشون حرف زدم و توی پیدا کردن آثار بهم کمک کردن تشکر کنم. مشخصا از علی آقای عقیلی‌نسب عزیز که واقعا زیادی کمکم کرد. دمت‌گرم مرد 🙏✌️ پی‌نوشت: لیست ابتدایی است و هرچی ایراد است برگردهٔ منه و حتما بهم اطلاع بدید. خوشحال می‌شم.

54

یادداشت‌ها

Zoha EBI

Zoha EBI

1403/11/17

          همزمان که قصه سام و گیتی و ماهی و 10 فرزندشان را میخواندم، مشغول بررسی اشعار سهراب سپهری هم بودم. فکر کردم شاید خوب باشد اگر این کتاب را با شعری از سهراب سپهری تطبیق بدهم، نتیجه این شد:
زندگی ذره کاهیست، که کوهش کردیم،
زندگی نام نکوییست، که خارش کردیم.
زندگی نیست به جز نم نم باران بهار.
زندگی نیست به جز دیدن یار.
زندگی نیست به جز عشق، به جز حرف محبت به کسی،
ورنه هر خار و خسی، زندگی کرده بسی.
زندگی تجربه تلخ، فراوان دارد.
دو سه تا کوچه و پس‌کوچه و اندازه یک عمر، بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد، در این فرصت کم...
سعی کردم که خودم را جای شخصیت های مختلف قرار بدهم و فهمیدم که هرکسی در این داستان برای هدف خودش دست و پا میزند. با هم هستیم اما با هم نیستیم. سام برای رسیدن به هدف خودش، نمیتوانست حقیقت مرگ دیگری را بپذیرد. ماهی برای رسیدن به هدف خودش، زن دیگری را نفله میکرد. و و و و .... . چه میتوان گفت؟ حتی در یک خانواده هم چنین چیزی هست، این انکار ناپذیر است. زمانی میفهمی که چه کسی بودی و چه کسی خواهی بود، که انسان هایی که تو را ساخته اند از دست بدهی. خواهر؟ برادر؟ پدر؟ مادر؟ همسر؟ فرزند؟ در نگاه اول فقط یک خانواده اند. تا بحال فکر کرده ای چقدر خانواده ات برایت مهمند؟ من که فکر نکرده بودم. "هستی" را که از آقای حسن زاده خواندم، فهمیدم باید یک نفر باشد تا حقیقت را مثل یک سیلی در گوشت بکوبد تا بفهمی چه کسی تو را بزرگ کرده. "قطار جک لندن" را که خواندم، باز هم مثل یک سیلی ابدار دیگر بر صورتم کوبیده شد که فقط پدر و مادرت باعث خوشبختی تو نیستند. هر کسی، نقش خودش را در زندگی تو دارد و تو، به هر کدام از آنها مدیونی. همزمان که از زندگی ات لذت میبری هیچ کدام از اینها را فراموش نکن، دوست من :) .
        

43