بریدۀ کتاب

Zoha EBI

Zoha EBI

1403/8/25

پیش از بستن چمدان
بریدۀ کتاب

صفحۀ 29

از د جدا شد. رفت پشت پنجره. به پل خلوت چشم دوخت. اشک نریخته اش را از گوشه چشم پاک کرد و گفت: اسب های وحشی، با چشمانی اشک بار، افسار شده اند.

از د جدا شد. رفت پشت پنجره. به پل خلوت چشم دوخت. اشک نریخته اش را از گوشه چشم پاک کرد و گفت: اسب های وحشی، با چشمانی اشک بار، افسار شده اند.

12

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.