بریده کتابهای زهرا بوداغی زهرا بوداغی 1403/8/3 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 239 به باور من، آدمی نباید قانون را با دست خودش به اجرا دربیاورد ... اما از طرف دیگر، من خودم قانون هستم! 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/3 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 237 میدانم که باید به شقیقهاش شلیک میکردم، اما نتوانستم خودم را قانع کنم که نتیجهی کار چنین کج و نامتقارن و چنین بیحساب و کتاب باشد. نه. پس با رعایت تمام قواعد تقارن، درست به وسط پیشانیاش شلیک کردم ... 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/3 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 218 او از خون و خشونت نفرت داشت و این حساسیت همیشه اعتبار او را خدشهدار میکرد. او، باید گفت به شکل ناخودآگاه، همیشه درصدد بود با اظهار بیباکی و بیرحمی، خود را از این بار جانفرسا برهاند. 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/3 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 216 هیستینگز، بیشک حالا دیگر درک میکنی که هر آدمی یک قاتل بالقوه است. هرازگاهی میل به کشتن دیگری (و نه ارادهی قتل او) در نهاد آدمی سربرمیآورد. 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/3 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 177 حرفهایش حسابی کفرم را درآورد. به نظر من کاملاً درست است که بسیاری از مردان از مرگ همسرشان چندان دلشکسته نمیشوند و همه هم کموبیش از این حقیقت خبر دارند. اما این یکی دیگر خیلی بیشرمانه بود. 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/2 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 141 «... هیچ بعید نیست که وقتی مشغول دستکاری قرصها بودهای، کسی تو را دیده باشد.» «محال است. هیچکس آن دور و بر نبود.» «بالکن پشت پنجره را فراموش نکن. ممکن است کسی از آنجا به داخل اتاق سرک کشیده باشد. یا ... کسی چه میداند؟ ممکن است یک نفر از سوراخ کلید به داخل اتاق نگاهی انداخته باشد.» «فک. و ذکرت شده سوراخ کلید، پوآرو. مردم آنقدرها که تو فکر میکنی وقتشان را به دیدزدن از توی سوراخ کلید نمی گذرانند.» 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/1 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 113 نگران نباشید، کاپیتان هیستینگز. آدمهایی که با آه و نالههای دلخراش از "پایاندادن به همهچیز" حرف میزنند حتی یک لحظه هم به عملیکردن حرفهای خود فکر نمیکنند. 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/1 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 108 تو درستبشو نیستی. آرتروز سر تا پایت را گرفته و ناتوان و درمانده این گوشه افتادهای، اما هنوز میخواهی همهی کارها را به تنهایی پیش ببری. 0 0 زهرا بوداغی 1403/7/30 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 80 فردای آن روز، جرئت به خرج دادم و فکری را که دو سه باز به ذهنم خطور کرده بود بر زبان آوردم، البته با اندکی تردید، چون آدم هیچوقت نمیداند پوآرو چه واکنشی نشان خواهد داد! 0 1 زهرا بوداغی 1403/7/28 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 18 « ... تو همیشه احساساتی را که خودت تجربه کردهای به دیگران هم نسبت میدهی. هیستینگز شاد بود، پس همه شاد بودند!» 0 0 زهرا بوداغی 1403/3/11 هنر معاصر پس از جنگ سرد جولیان استالابراس 0.0 صفحۀ 26 دونالد ساسون، در تحلیلی که اخیراً از معنای سلطهی فرهنگی ارائه داده، الگوهای صادرات و وارداتِ رمانها، اپراها، و فیلمها در قرون نوزدهم و بیستم را بررسی کرده است. کشورهایی که از لحاظ فرهنگی مسلطاند تولیدات داخلی فراوانی دارند، که تقاضای بازارهای داخلیشان را برآورده میکند، و وارداتِ کم و صادراتِ موفقیتآمیزِ بسیاری دارند. در قرن نوزدهم، فرانسه و انگلستان قدرتهای ادبی مسلط بودند. امروزه امریکا مسلطترین فرهنگ را در میان کشورها دارد، چون تولیدات فرهنگیاش را به سرتاسر جهان صادر میکند، در حالی که وارداتِ بسیار کمی دارد. همانگونه که ساسون خاطرنشان میکند، این امر به آن معنا نیست که همه فرهنگِ آمریکایی مصرف میکنند، بل به این معنا است که بیشترِ فرهنگی که ورای مرزهای کشورهای جهان جریان دارد فرهنگی امریکایی است. 0 0 زهرا بوداغی 1403/3/10 هنر معاصر پس از جنگ سرد جولیان استالابراس 0.0 صفحۀ 15 غرب همچنان بر حفظ نگاه ابژکتیو و تصورات کلاسیک خود در مورد شرقیها اصرار میورزد، و امروزه شرقیها هم که با عینک شرقشناسیِ غربی به فرهنگ و تاریخ خود مینگرند همان انگارهها و کلیشههای رمانتیک را به نمایش میگذارند. اکنون به واسطهی احیای گرایشهای نوستالژیک و رمانتیک غربی هنرمندانی مورد توجهاند که همان برساختههای کلیشهای را به بیانی مدرن و قابل قبول به تصویر بکشند. این آثار، در خوانشی خوشبینانه، باید شرق را به عنوان مظهر غرابتها، شگفتیها، و معنویت و عرفان معرفی کرده و نیز نشان دهند که شرقیها به طبیعت نزدیکترند تا نوعی نوستالژی غربی از جنس روسویی برای طبیعت را هم ارضا کنند. این انگارههای رمانتیک و نگاه ابژکتیو غربی ابعاد دیگری هم دارد: شرقی بدوی و وحشی است و همچون کودک (که این هم یکی از چهرههای مورد توجه رمانتیکهای قرن نوزدهمی بود) این فرهنگ (تمدن) است که آنها را به انسان تبدیل میکند. 0 0 زهرا بوداغی 1403/3/9 هنر معاصر پس از جنگ سرد جولیان استالابراس 0.0 صفحۀ 13 بسیاری از هنرمندان ایرانی به دنبال کشف یا خلق یک تفرد در زمینههای تاریخی، هنری، و فرهنگی کشورند تا آثاری آمیخته با دستمایههای محلی - هویتی را به پیشگاه دیگریِ اعظم ببرند تا به تفاوتی جذاب، تحسینبرانگیز، و سودآور تبدیل شوند. بسیاری از آثار هنری همچنان به حکم یک دیگریِ اعظم عمل میکنند: «میخواهند اشکال مینیاتوری ببینند، نقاشیخط برایشان جذابیت دارد، بهتر است آثار اشارهای به مشکلات فرهنگی و سیاسی ایران داشته باشند، و...» این محلیگرایی در کار هنرمندان ایرانی نه تنها به دستور ابردیگرِ فرهنگی انجام میشود، بلکه ابزار و شیوهی بیانی این دسته از آثار نیز باید از الگوهای هنری مدرن تبعیت کند. به بیان دیگر، برای این که هنرمند در بردن امری محلی به عرصهی جهانی موفق باشد باید از همان زبان جهانی استفاده کند و به قواعد هنر مدرن تن در دهد. 0 0 زهرا بوداغی 1403/3/9 هنر معاصر پس از جنگ سرد جولیان استالابراس 0.0 صفحۀ 8 ادن گیبسون به خوبی شرح داده که نمایشگاههای اکسپرسیونیسم انتزاعی مستقیماً توسط سازمان سیا برنامهریزی و برپا میشدند: دولت آمریکا، در راستای سیاستهای فرهنگی و تبلیغات ضدکمونیستی پس از جنگ و برای تظاهر به هنردوستی و آزادی آمریکایی، این هنر غیرسیاسی، و از این رو شدیداً سیاسی، را کاملاً حمایت مالی میکرد. 0 0 زهرا بوداغی 1403/3/9 هنر معاصر پس از جنگ سرد جولیان استالابراس 0.0 صفحۀ 8 دیگر هنر برای هنر نیست، هر چند هیچگاه نبوده. روایتهای کانتی و گرینبرگی پیرامون زیباییشناسی و هنر به حاشیه رفتهاند؛ آگاهانه یا ناآگاهانه، آشکار یا پنهان، آثار هنری درگیر در امر سیاسیاند. 0 0 زهرا بوداغی 1403/1/15 لاک وود و شرکا: پلکان ارواح جاناتان استراود 4.2 3 صفحۀ 346 صدا ناگهان خشن و مصمم شد. «بله، میتونیم این کار رو توی فضای راحتتری انجام بدیم. من خستهم و باید بشینم. گریب، دوستانمون رو به کتابخونه ببر. اگه خطایی از هر کدوم از پسرها سر زد، میتونی به دختره شلیک کنی.» 0 0 زهرا بوداغی 1403/1/15 لاک وود و شرکا: پلکان ارواح جاناتان استراود 4.2 3 صفحۀ 342 نمیدانم چطور لاکوود میتوانست اینطوری باشد: با وجود هفتتیری که به طرف سینهاش نشانه گرفته بودند، با وجود پالتوی پاره و لکههای خون، پلاسما، منیزیم، نمک و خاکستری که روی لباسهایش بودند، با وجود تارعنکبوتهایی که از موهایش آویزان بود و خراشهایی که به صورت و دستهایش افتاده بود، همچنان میتوانست حسابی راحت و بیخیال به نظر برسد. 0 0 زهرا بوداغی 1403/1/15 لاک وود و شرکا: پلکان ارواح جاناتان استراود 4.2 3 صفحۀ 334 «من رفتم به دهکده و وانمود کردم یه فروشندهٔ دوره گرد هستم که خونهبهخونه میره.» جرج پرسید: «چی میفروختی؟» «مجموعه داستانهای مصور تو، جرج. ای بابا، نگران نباش، هیچ کدوم رو نفروختم. قیمتشون رو خیلی بالا گذاشتم.» 0 0 زهرا بوداغی 1403/1/15 لاک وود و شرکا: پلکان ارواح جاناتان استراود 4.2 3 صفحۀ 318 لاکوود گفت: «باید حواسمون رو جمع کنیم، جرج. برای توضیح وقت نداریم.» «پس تندتند حرف بزن و از کلمههای کوچیک استفاده کن.» 0 0 زهرا بوداغی 1403/1/15 لاک وود و شرکا: پلکان ارواح جاناتان استراود 4.2 3 صفحۀ 291 صاف نشست و لبخند زد، اما نه از آن لبخندهای چندینمگاواتی که باعث میشد برخلاف میلتان به حرفش عمل کنید؛ فقط یک لبخند گرم و دوستانه. 0 0
بریده کتابهای زهرا بوداغی زهرا بوداغی 1403/8/3 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 239 به باور من، آدمی نباید قانون را با دست خودش به اجرا دربیاورد ... اما از طرف دیگر، من خودم قانون هستم! 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/3 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 237 میدانم که باید به شقیقهاش شلیک میکردم، اما نتوانستم خودم را قانع کنم که نتیجهی کار چنین کج و نامتقارن و چنین بیحساب و کتاب باشد. نه. پس با رعایت تمام قواعد تقارن، درست به وسط پیشانیاش شلیک کردم ... 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/3 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 218 او از خون و خشونت نفرت داشت و این حساسیت همیشه اعتبار او را خدشهدار میکرد. او، باید گفت به شکل ناخودآگاه، همیشه درصدد بود با اظهار بیباکی و بیرحمی، خود را از این بار جانفرسا برهاند. 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/3 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 216 هیستینگز، بیشک حالا دیگر درک میکنی که هر آدمی یک قاتل بالقوه است. هرازگاهی میل به کشتن دیگری (و نه ارادهی قتل او) در نهاد آدمی سربرمیآورد. 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/3 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 177 حرفهایش حسابی کفرم را درآورد. به نظر من کاملاً درست است که بسیاری از مردان از مرگ همسرشان چندان دلشکسته نمیشوند و همه هم کموبیش از این حقیقت خبر دارند. اما این یکی دیگر خیلی بیشرمانه بود. 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/2 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 141 «... هیچ بعید نیست که وقتی مشغول دستکاری قرصها بودهای، کسی تو را دیده باشد.» «محال است. هیچکس آن دور و بر نبود.» «بالکن پشت پنجره را فراموش نکن. ممکن است کسی از آنجا به داخل اتاق سرک کشیده باشد. یا ... کسی چه میداند؟ ممکن است یک نفر از سوراخ کلید به داخل اتاق نگاهی انداخته باشد.» «فک. و ذکرت شده سوراخ کلید، پوآرو. مردم آنقدرها که تو فکر میکنی وقتشان را به دیدزدن از توی سوراخ کلید نمی گذرانند.» 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/1 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 113 نگران نباشید، کاپیتان هیستینگز. آدمهایی که با آه و نالههای دلخراش از "پایاندادن به همهچیز" حرف میزنند حتی یک لحظه هم به عملیکردن حرفهای خود فکر نمیکنند. 0 0 زهرا بوداغی 1403/8/1 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 108 تو درستبشو نیستی. آرتروز سر تا پایت را گرفته و ناتوان و درمانده این گوشه افتادهای، اما هنوز میخواهی همهی کارها را به تنهایی پیش ببری. 0 0 زهرا بوداغی 1403/7/30 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 80 فردای آن روز، جرئت به خرج دادم و فکری را که دو سه باز به ذهنم خطور کرده بود بر زبان آوردم، البته با اندکی تردید، چون آدم هیچوقت نمیداند پوآرو چه واکنشی نشان خواهد داد! 0 1 زهرا بوداغی 1403/7/28 پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آگاتا کریستی 4.1 7 صفحۀ 18 « ... تو همیشه احساساتی را که خودت تجربه کردهای به دیگران هم نسبت میدهی. هیستینگز شاد بود، پس همه شاد بودند!» 0 0 زهرا بوداغی 1403/3/11 هنر معاصر پس از جنگ سرد جولیان استالابراس 0.0 صفحۀ 26 دونالد ساسون، در تحلیلی که اخیراً از معنای سلطهی فرهنگی ارائه داده، الگوهای صادرات و وارداتِ رمانها، اپراها، و فیلمها در قرون نوزدهم و بیستم را بررسی کرده است. کشورهایی که از لحاظ فرهنگی مسلطاند تولیدات داخلی فراوانی دارند، که تقاضای بازارهای داخلیشان را برآورده میکند، و وارداتِ کم و صادراتِ موفقیتآمیزِ بسیاری دارند. در قرن نوزدهم، فرانسه و انگلستان قدرتهای ادبی مسلط بودند. امروزه امریکا مسلطترین فرهنگ را در میان کشورها دارد، چون تولیدات فرهنگیاش را به سرتاسر جهان صادر میکند، در حالی که وارداتِ بسیار کمی دارد. همانگونه که ساسون خاطرنشان میکند، این امر به آن معنا نیست که همه فرهنگِ آمریکایی مصرف میکنند، بل به این معنا است که بیشترِ فرهنگی که ورای مرزهای کشورهای جهان جریان دارد فرهنگی امریکایی است. 0 0 زهرا بوداغی 1403/3/10 هنر معاصر پس از جنگ سرد جولیان استالابراس 0.0 صفحۀ 15 غرب همچنان بر حفظ نگاه ابژکتیو و تصورات کلاسیک خود در مورد شرقیها اصرار میورزد، و امروزه شرقیها هم که با عینک شرقشناسیِ غربی به فرهنگ و تاریخ خود مینگرند همان انگارهها و کلیشههای رمانتیک را به نمایش میگذارند. اکنون به واسطهی احیای گرایشهای نوستالژیک و رمانتیک غربی هنرمندانی مورد توجهاند که همان برساختههای کلیشهای را به بیانی مدرن و قابل قبول به تصویر بکشند. این آثار، در خوانشی خوشبینانه، باید شرق را به عنوان مظهر غرابتها، شگفتیها، و معنویت و عرفان معرفی کرده و نیز نشان دهند که شرقیها به طبیعت نزدیکترند تا نوعی نوستالژی غربی از جنس روسویی برای طبیعت را هم ارضا کنند. این انگارههای رمانتیک و نگاه ابژکتیو غربی ابعاد دیگری هم دارد: شرقی بدوی و وحشی است و همچون کودک (که این هم یکی از چهرههای مورد توجه رمانتیکهای قرن نوزدهمی بود) این فرهنگ (تمدن) است که آنها را به انسان تبدیل میکند. 0 0 زهرا بوداغی 1403/3/9 هنر معاصر پس از جنگ سرد جولیان استالابراس 0.0 صفحۀ 13 بسیاری از هنرمندان ایرانی به دنبال کشف یا خلق یک تفرد در زمینههای تاریخی، هنری، و فرهنگی کشورند تا آثاری آمیخته با دستمایههای محلی - هویتی را به پیشگاه دیگریِ اعظم ببرند تا به تفاوتی جذاب، تحسینبرانگیز، و سودآور تبدیل شوند. بسیاری از آثار هنری همچنان به حکم یک دیگریِ اعظم عمل میکنند: «میخواهند اشکال مینیاتوری ببینند، نقاشیخط برایشان جذابیت دارد، بهتر است آثار اشارهای به مشکلات فرهنگی و سیاسی ایران داشته باشند، و...» این محلیگرایی در کار هنرمندان ایرانی نه تنها به دستور ابردیگرِ فرهنگی انجام میشود، بلکه ابزار و شیوهی بیانی این دسته از آثار نیز باید از الگوهای هنری مدرن تبعیت کند. به بیان دیگر، برای این که هنرمند در بردن امری محلی به عرصهی جهانی موفق باشد باید از همان زبان جهانی استفاده کند و به قواعد هنر مدرن تن در دهد. 0 0 زهرا بوداغی 1403/3/9 هنر معاصر پس از جنگ سرد جولیان استالابراس 0.0 صفحۀ 8 ادن گیبسون به خوبی شرح داده که نمایشگاههای اکسپرسیونیسم انتزاعی مستقیماً توسط سازمان سیا برنامهریزی و برپا میشدند: دولت آمریکا، در راستای سیاستهای فرهنگی و تبلیغات ضدکمونیستی پس از جنگ و برای تظاهر به هنردوستی و آزادی آمریکایی، این هنر غیرسیاسی، و از این رو شدیداً سیاسی، را کاملاً حمایت مالی میکرد. 0 0 زهرا بوداغی 1403/3/9 هنر معاصر پس از جنگ سرد جولیان استالابراس 0.0 صفحۀ 8 دیگر هنر برای هنر نیست، هر چند هیچگاه نبوده. روایتهای کانتی و گرینبرگی پیرامون زیباییشناسی و هنر به حاشیه رفتهاند؛ آگاهانه یا ناآگاهانه، آشکار یا پنهان، آثار هنری درگیر در امر سیاسیاند. 0 0 زهرا بوداغی 1403/1/15 لاک وود و شرکا: پلکان ارواح جاناتان استراود 4.2 3 صفحۀ 346 صدا ناگهان خشن و مصمم شد. «بله، میتونیم این کار رو توی فضای راحتتری انجام بدیم. من خستهم و باید بشینم. گریب، دوستانمون رو به کتابخونه ببر. اگه خطایی از هر کدوم از پسرها سر زد، میتونی به دختره شلیک کنی.» 0 0 زهرا بوداغی 1403/1/15 لاک وود و شرکا: پلکان ارواح جاناتان استراود 4.2 3 صفحۀ 342 نمیدانم چطور لاکوود میتوانست اینطوری باشد: با وجود هفتتیری که به طرف سینهاش نشانه گرفته بودند، با وجود پالتوی پاره و لکههای خون، پلاسما، منیزیم، نمک و خاکستری که روی لباسهایش بودند، با وجود تارعنکبوتهایی که از موهایش آویزان بود و خراشهایی که به صورت و دستهایش افتاده بود، همچنان میتوانست حسابی راحت و بیخیال به نظر برسد. 0 0 زهرا بوداغی 1403/1/15 لاک وود و شرکا: پلکان ارواح جاناتان استراود 4.2 3 صفحۀ 334 «من رفتم به دهکده و وانمود کردم یه فروشندهٔ دوره گرد هستم که خونهبهخونه میره.» جرج پرسید: «چی میفروختی؟» «مجموعه داستانهای مصور تو، جرج. ای بابا، نگران نباش، هیچ کدوم رو نفروختم. قیمتشون رو خیلی بالا گذاشتم.» 0 0 زهرا بوداغی 1403/1/15 لاک وود و شرکا: پلکان ارواح جاناتان استراود 4.2 3 صفحۀ 318 لاکوود گفت: «باید حواسمون رو جمع کنیم، جرج. برای توضیح وقت نداریم.» «پس تندتند حرف بزن و از کلمههای کوچیک استفاده کن.» 0 0 زهرا بوداغی 1403/1/15 لاک وود و شرکا: پلکان ارواح جاناتان استراود 4.2 3 صفحۀ 291 صاف نشست و لبخند زد، اما نه از آن لبخندهای چندینمگاواتی که باعث میشد برخلاف میلتان به حرفش عمل کنید؛ فقط یک لبخند گرم و دوستانه. 0 0