بریدههای کتاب هلنا✨🎹 هلنا✨🎹 1403/12/19 ربکا دفنی دوموریه 4.1 43 صفحۀ 197 گفت:«اگر دوست داشتی به دیدنمان بیا. من همیشه انتظار دارم آدمها خودشان بیایند.زندگی بیش از آن کوتاه است که بخواهیم دعوتنامه بفرستیم.» 0 13 هلنا✨🎹 1403/11/2 تاج نفرین شده کاترین وبر 4.4 31 صفحۀ 330 «رن گرینراک،هیچ کار بزرگی ساده نیست.» 0 2 هلنا✨🎹 1403/11/2 تاج نفرین شده کاترین وبر 4.4 31 صفحۀ 338 «میدونم چه فکری کردی؛ ولی بعضی چیزها هیچ وقت عوض نمیشن، حالا هرچقدر هم که دلمون بخواد غیر از این باشه.» سرباز گورایی از روی شانهاش نگاهی به رن انداخت. نگاه طوفان زدهاش کم از طوفان بیرون نداشت. «رن، هیچکس نمیتونه زمان رو برگردونه.» 0 1 هلنا✨🎹 1403/10/28 تاج نفرین شده کاترین وبر 4.4 31 صفحۀ 238 «هدیهم به دستت رسید؟» «اره ممنونم،همیشه دلم میخواست یه کیسه پر از موش مرده داشته باشم.» «میبینی چقدر به فکرتم؟» رن در پاسخ او نیشخند زد. 2 4 هلنا✨🎹 1403/8/18 انجمن ارواح غمگین جلد 2 لیز مدینگز 3.9 57 صفحۀ 101 0 2 هلنا✨🎹 1403/7/13 تولد یک قاتل فرزانه کریمی 4.7 1 صفحۀ 195 هیچچیزی نمیتواند به اندازهی هجوم ارواح و خاطرهی گذشتگان افکار کسی را متوجه آینده کند. 0 0 هلنا✨🎹 1403/5/17 کودک دردسرساز مایکل باکلی 4.3 1 صفحۀ 226 موجی از احساسات درونش غلیان کرد؛ احساساتی که درکشان نمیکرد: نگرانی واقعی نسبت به پسرک، عصبانیت از بیملاحظگیهایش، و سردرگمی از خاطرهی اولین توجهش به او. وقتی پی برد که طرد کردنش چه بیرحمانه بود، دلش میخواست گریه کند. 0 0 هلنا✨🎹 1403/5/7 خانه پوشالی کریستال ساترلند 4.2 18 صفحۀ 197 - بهم بگو. حقیقت رو بهم بگو. - اگه ندونی زندگیت شادتره. - دانش قدرته. - و نادانی نعمت. 0 40 هلنا✨🎹 1403/3/13 به امید دل بستم لان کالی 4.2 96 صفحۀ 312 پول درواقع توهمی از مصونیت است و بله،بله، پول نمیتونه خوشبختی به همراه بیاره، اما نمیشه از مهمترین بخش اون هم چشم پوشی کرد: پول نمیتونه جایگزین خوشبختی بشه. نمیتونه جایگزین خاطره رقصیدن روی سقف با آدرنالینی بشه که وقتی با دوستات فرار میکنی در رگهات جاری میشه. همهٔ ما به عنوان یک جامعه توافق کردیم یک اسکناس مچاله ارزش به خصوصی داره. آقا، شما میدونین همرنگ جماعت شدن یعنی چی؟ یعنی ترسو بودن! منظورم اینه که یک نگاه به ما بندازین! البته که بیماری ما نباید مارو تعریف کنه، اما بیماری ها هم مثل حیوانات خانگی هستن. وقتی با حیوان خانگیات میری بیرون از خونه، بعضی از مردم حالشون به هم میخوره، بعضی ها خوششون میاد، اما همه تماشات میکنن. تمام چیزی که میبینن اون حیوان خانگیه. و مرگ هم به واقع یک حیوان خانگیه که به مچ دستت بسته شده. مسئله اینجاست که ما وقت نداریم ترسو باشیم. ما هم مثل بقیه هستیم. حتی مثل خود شما. ما فقط این رو میدونیم که ارزش امروز بینهایت بیشتر از ارزش فرداست. 0 1 هلنا✨🎹 1403/3/7 به امید دل بستم لان کالی 4.2 96 صفحۀ 263 تر گرم هستی.زیبا هستی.مهربان هستی.پر از شور و احساسات هستی.سرسخت هستی.و درست مثل من تنها هستی. میدانم بهخاطر بستن چشمهایم و اینکه گفتم نمیتوانم درد تو را ببینم ممکن است من را نبخشی،اما متاسفم.متاسفم که اجازه دادم گذشتهام مانع از آن شود که قدر زمان حال را با تو بدانم. هیکاری، میخواهم آن را با تو شریک شوم. میخواهم حتی در تاریکی راهرویی که زمانی قلب ها در آن التیام پیدا میکردند نشانت دهم که ما میتوانیم چیزی بیشتر از خواسته های نصفهنیمه باشیم.و حتی اگر من را نبخشی، قول میدهم در هم صورت از تو در برابر سایه ها محافظت کنم. 2 3 هلنا✨🎹 1403/1/29 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.1 83 صفحۀ 177 رویم را برگرداندم تا لیوای اشکهایم را نبیند. یادداشتی را که برایش نوشته بودم با انگشتان لرزان از کیف کمریام بیرون آوردم. نوشتهام چه بیرحمانه درست از آب درآمده بود؛ به راستی که عشق را نیازی به پاداش نیست. 0 5 هلنا✨🎹 1403/1/29 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.1 83 صفحۀ 177 چرا آدم همیشه توی زمان هایی که بیشتر به قدرت نیاز دارد،بیشتر احساس ضعف میکند؟ 0 10 هلنا✨🎹 1403/1/29 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.1 83 صفحۀ 350 تازه فهمیده بودم که تنها راه رفتن به سوی آینده،کنار آمدن با گذشته و پشت سر گذاشتن آن بود. 0 6 هلنا✨🎹 1402/12/26 قرنطینه جنیفرای. نیلسن 4.3 41 صفحۀ 155 اینکه نتونی به یه آدم نیازمند کمک کنی،به همون اندازه بده که باعث شده باشی اون آدم،نیازمند بشه.این رو پدرم بهم یاد داده:) 0 3 هلنا✨🎹 1402/12/26 قرنطینه جنیفرای. نیلسن 4.3 41 صفحۀ 220 حتی کمترین اندازهی امید هم از ناامیدی بهتر بود. 0 2 هلنا✨🎹 1402/12/4 پری دریایی کیارا کس 3.8 17 صفحۀ 250 مردم همیشه ظالم هستن.هیچ کس به چیزی که سزاوارشه نمیرسه. 0 4 هلنا✨🎹 1402/12/4 پری دریایی کیارا کس 3.8 17 صفحۀ 212 میدانستم که من هم نمیتوانم فراموشش کنم، ولی این شکنجهای بود که باید در سکوت تحملش میکردم. سکوت.تا الان دیگر باید به آن عادت میکردم. 0 5
بریدههای کتاب هلنا✨🎹 هلنا✨🎹 1403/12/19 ربکا دفنی دوموریه 4.1 43 صفحۀ 197 گفت:«اگر دوست داشتی به دیدنمان بیا. من همیشه انتظار دارم آدمها خودشان بیایند.زندگی بیش از آن کوتاه است که بخواهیم دعوتنامه بفرستیم.» 0 13 هلنا✨🎹 1403/11/2 تاج نفرین شده کاترین وبر 4.4 31 صفحۀ 330 «رن گرینراک،هیچ کار بزرگی ساده نیست.» 0 2 هلنا✨🎹 1403/11/2 تاج نفرین شده کاترین وبر 4.4 31 صفحۀ 338 «میدونم چه فکری کردی؛ ولی بعضی چیزها هیچ وقت عوض نمیشن، حالا هرچقدر هم که دلمون بخواد غیر از این باشه.» سرباز گورایی از روی شانهاش نگاهی به رن انداخت. نگاه طوفان زدهاش کم از طوفان بیرون نداشت. «رن، هیچکس نمیتونه زمان رو برگردونه.» 0 1 هلنا✨🎹 1403/10/28 تاج نفرین شده کاترین وبر 4.4 31 صفحۀ 238 «هدیهم به دستت رسید؟» «اره ممنونم،همیشه دلم میخواست یه کیسه پر از موش مرده داشته باشم.» «میبینی چقدر به فکرتم؟» رن در پاسخ او نیشخند زد. 2 4 هلنا✨🎹 1403/8/18 انجمن ارواح غمگین جلد 2 لیز مدینگز 3.9 57 صفحۀ 101 0 2 هلنا✨🎹 1403/7/13 تولد یک قاتل فرزانه کریمی 4.7 1 صفحۀ 195 هیچچیزی نمیتواند به اندازهی هجوم ارواح و خاطرهی گذشتگان افکار کسی را متوجه آینده کند. 0 0 هلنا✨🎹 1403/5/17 کودک دردسرساز مایکل باکلی 4.3 1 صفحۀ 226 موجی از احساسات درونش غلیان کرد؛ احساساتی که درکشان نمیکرد: نگرانی واقعی نسبت به پسرک، عصبانیت از بیملاحظگیهایش، و سردرگمی از خاطرهی اولین توجهش به او. وقتی پی برد که طرد کردنش چه بیرحمانه بود، دلش میخواست گریه کند. 0 0 هلنا✨🎹 1403/5/7 خانه پوشالی کریستال ساترلند 4.2 18 صفحۀ 197 - بهم بگو. حقیقت رو بهم بگو. - اگه ندونی زندگیت شادتره. - دانش قدرته. - و نادانی نعمت. 0 40 هلنا✨🎹 1403/3/13 به امید دل بستم لان کالی 4.2 96 صفحۀ 312 پول درواقع توهمی از مصونیت است و بله،بله، پول نمیتونه خوشبختی به همراه بیاره، اما نمیشه از مهمترین بخش اون هم چشم پوشی کرد: پول نمیتونه جایگزین خوشبختی بشه. نمیتونه جایگزین خاطره رقصیدن روی سقف با آدرنالینی بشه که وقتی با دوستات فرار میکنی در رگهات جاری میشه. همهٔ ما به عنوان یک جامعه توافق کردیم یک اسکناس مچاله ارزش به خصوصی داره. آقا، شما میدونین همرنگ جماعت شدن یعنی چی؟ یعنی ترسو بودن! منظورم اینه که یک نگاه به ما بندازین! البته که بیماری ما نباید مارو تعریف کنه، اما بیماری ها هم مثل حیوانات خانگی هستن. وقتی با حیوان خانگیات میری بیرون از خونه، بعضی از مردم حالشون به هم میخوره، بعضی ها خوششون میاد، اما همه تماشات میکنن. تمام چیزی که میبینن اون حیوان خانگیه. و مرگ هم به واقع یک حیوان خانگیه که به مچ دستت بسته شده. مسئله اینجاست که ما وقت نداریم ترسو باشیم. ما هم مثل بقیه هستیم. حتی مثل خود شما. ما فقط این رو میدونیم که ارزش امروز بینهایت بیشتر از ارزش فرداست. 0 1 هلنا✨🎹 1403/3/7 به امید دل بستم لان کالی 4.2 96 صفحۀ 263 تر گرم هستی.زیبا هستی.مهربان هستی.پر از شور و احساسات هستی.سرسخت هستی.و درست مثل من تنها هستی. میدانم بهخاطر بستن چشمهایم و اینکه گفتم نمیتوانم درد تو را ببینم ممکن است من را نبخشی،اما متاسفم.متاسفم که اجازه دادم گذشتهام مانع از آن شود که قدر زمان حال را با تو بدانم. هیکاری، میخواهم آن را با تو شریک شوم. میخواهم حتی در تاریکی راهرویی که زمانی قلب ها در آن التیام پیدا میکردند نشانت دهم که ما میتوانیم چیزی بیشتر از خواسته های نصفهنیمه باشیم.و حتی اگر من را نبخشی، قول میدهم در هم صورت از تو در برابر سایه ها محافظت کنم. 2 3 هلنا✨🎹 1403/1/29 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.1 83 صفحۀ 177 رویم را برگرداندم تا لیوای اشکهایم را نبیند. یادداشتی را که برایش نوشته بودم با انگشتان لرزان از کیف کمریام بیرون آوردم. نوشتهام چه بیرحمانه درست از آب درآمده بود؛ به راستی که عشق را نیازی به پاداش نیست. 0 5 هلنا✨🎹 1403/1/29 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.1 83 صفحۀ 177 چرا آدم همیشه توی زمان هایی که بیشتر به قدرت نیاز دارد،بیشتر احساس ضعف میکند؟ 0 10 هلنا✨🎹 1403/1/29 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.1 83 صفحۀ 350 تازه فهمیده بودم که تنها راه رفتن به سوی آینده،کنار آمدن با گذشته و پشت سر گذاشتن آن بود. 0 6 هلنا✨🎹 1402/12/26 قرنطینه جنیفرای. نیلسن 4.3 41 صفحۀ 155 اینکه نتونی به یه آدم نیازمند کمک کنی،به همون اندازه بده که باعث شده باشی اون آدم،نیازمند بشه.این رو پدرم بهم یاد داده:) 0 3 هلنا✨🎹 1402/12/26 قرنطینه جنیفرای. نیلسن 4.3 41 صفحۀ 220 حتی کمترین اندازهی امید هم از ناامیدی بهتر بود. 0 2 هلنا✨🎹 1402/12/4 پری دریایی کیارا کس 3.8 17 صفحۀ 250 مردم همیشه ظالم هستن.هیچ کس به چیزی که سزاوارشه نمیرسه. 0 4 هلنا✨🎹 1402/12/4 پری دریایی کیارا کس 3.8 17 صفحۀ 212 میدانستم که من هم نمیتوانم فراموشش کنم، ولی این شکنجهای بود که باید در سکوت تحملش میکردم. سکوت.تا الان دیگر باید به آن عادت میکردم. 0 5