بریدههای کتاب مرتضا لطفی مرتضا لطفی 1403/12/24 ما ایرانیان: زمینه کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی مقصود فراستخواه 3.0 2 صفحۀ 253 اگر کسی فرهنگ زبانی ما و موقعیت زیست ما را نفهمد فکر میکند دروغ میگوییم یا تملق میکنیم، صادق نیستیم و یا میخواهیم سر کسی کلاه بگذاریم. اما لزوماً هیچیک از اینها نیست. این یک نوع زبانورزی است که از طبیعت زیست اجتماعی ما برخاسته است. همه میفهمیم که با هم چرا اینطور صحبت میکنیم. ما و زبان ما بخشی از جهانی است که دربارهاش سخن میگوییم. ویلیام بیمن به زبان ایرانی از منظر انسانشناختی و زیباشناختی نگاه میکند. تعارف نه نوعی دروغ و فریبکاری بلکه نوعی مبادلهی احساسی با همدیگر است. زبان ما بنابه سرشت خویش و به اقتضای زیست ما بس خیال انگیز است. این یک گرایش خودارجاعی در فرهنگ ماست که میخواهد از ظاهر این عالم به باطن برود. زبان ما نیز مثل خانههایمان اندرونی و بیرونی دارد و مابقی قضایا. زبان برای ایرانیان بیش از یک انتقال پیام ساده و مستقیم است بلکه یک نوع هنر و زندگی نیز هست. یک مهارت، یک خلاقیت ارتباطی و ماهرانه است. یک ترفند برای زیستن است. حتی تنها برای زندگی کردن نیست بلکه خودش نوعی زندگی است. یک وسیله نیست هدف نیز هست. ما با تجربهی زیست خویش و با دانش ضمنی دیرین فرهنگی و اجتماعی برآمده از این زیست با هم صحبت میکنیم و فرهنگ شفاهی نیرومند متنوعی داریم. 0 2 مرتضا لطفی 1403/12/14 اخلاق آزادی مورای روتبارد 4.5 1 صفحۀ 160 گستره حق انسان در دفاع از خود و داراییهایش تا کجاست؟ پاسخ اساسی به این سوال باید اینگونه باشد: تا جایی که مرزکشی با حقوق مالکیت فردی دیگر را آغاز کند. در غیر این صورت، "دفاع" او بهخودیخود شامل تجاوزی مجرمانه به دارایی مشروع فردی دیگر خواهد بود که ممکن است فرد دوم در واکنش به آن، بهدرستی از ملک خود دفاع کند. 0 0 مرتضا لطفی 1403/9/17 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 66 صفحۀ 50 اما انسان موجودی است سبکمغز و نامقبول و احتمالاً مانند شطرنجبازها فقط فرایند دستیابی به هدف برایش فریبنده است، نه خودِ هدف. که میداند (یقینی نیست) شاید همان هدفی که کلّ بشر در تکاپوی دستیابی به آن است، در واقع همان فرایند بی پایانِ رسیدن و بهعبارتی، خودِ زندگی است و نه هدف، که طبیعتاً نمیتواند ماهیتی فرمولوار و غیر از دودوتا چهارتایی داشته باشد، آنگاه که دودوتا چهارتا دیگر زندگی نیست، حضرات، آغازِ مرگ است. 0 2 مرتضا لطفی 1403/9/17 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 66 صفحۀ 52 بنده هیچ شکّی ندارم که انسان از این رنج، یعنی از تباهی و هرجومرج، هرگز دست نخواهد کشید. آخر رنج تنها مسبّبِ آگاهی است. من، هرچند ابتدا گفتم که آگاهی بهگمانم بزرگترین شر برای انسان است، میدانم که انسان آگاهی را دوست میدارد و آن را با هیچ لذتی تاخت نمیزند. 0 0 مرتضا لطفی 1403/4/15 زاده شده برای ایمان (خدا علم و منشا باورهای طبیعی و فراطبیعی) اندرو نیوبرگ 5.0 2 صفحۀ 212 0 0 مرتضا لطفی 1403/1/13 تنهایی پر هیاهو بوهومیل هرابال 3.8 69 صفحۀ 3 از کتاب و به مدد کتاب است که آموختهام که آسمان بکلی از عاطفه بیبهره است. نه آسمان عاطفه دارد و نه انسانِ اندیشمند، نه اینکه که انسان بخواهد که بی عاطفه باشد، ولی وجود عاطفه در او خلاف عقل سلیم است. 0 9 مرتضا لطفی 1402/12/24 رنج و التیام در سوگواری و داغدیدگی جیمزویلیام وردن 3.9 1 صفحۀ 36 عزاداری وقتی پایان مییابد که شخص مصیبت دیده دوباره به زندگی علاقه پیدا کند، احساس امیدواری بیشتری در او پیدا شود، دیگر بار به احساس خشنودی و خرسندی برسد و نقشهای جدیدی در زندگی بپذیرد. به یک معنا، سوگواری هیچگاه پایان نخواهد یافت. شاید این گفتهٔ زیگموند فروید بتواند در این جهت به ما کمک کند، جایی که به دوستش بینسوانگر، که پسرش مرده بود، نوشت: «ما برای آنچه از دست میدهیم جایی مییابیم. هرچند که میدانیم پس از چنین فقدانی مرحلهٔ حاد عزاداری فرو خواهد نشست، این را هم میدانیم که تسلیپذیر نخواهیم بود و هرگز جانشینی برای آنچه از دست دادهایم پیدا نخواهیم کرد. صرفنظر از اینکه چه چیزی جای خالی را برای ما پر کند، و حتی اگر آن جای خالی کاملاً پر شود، در هر حال آن از دست رفته همواره چیز دیگری خواهد بود.» 0 25 مرتضا لطفی 1402/12/21 مغز پویا: ماجرای مغزی که هر لحظه تغییر می کند دیوید ایگلمن 4.5 1 صفحۀ 160 کاری که برای انجام آن وقت می گذارید، مغزتان را تغییر میدهد. شما چیزی بیش از آن چیزهایی هستید که میخورید، شما به همان اطلاعاتی تبدیل می شوید که هضم و جذبشان کرده اید. 0 1 مرتضا لطفی 1402/12/2 نیلوفر و مرداب: هنر دگرگون کردن رنج ها تیک نات هان 3.4 34 صفحۀ 41 اگر وقت بگذارید و عمیقاً به فعالیتهای بدن و ذهن خود بنگرید، در مییابید که در لحظه لحظهٔ زندگی در حال مردن هستید. ممکن است فکر کنید که در سالهای نه چندان دور یا بیست یا سی سال بعد خواهید مُرد، اما این شیوه تفکر درست نیست. شما در همین لحظه در حال مردن هستید. در واقع در تمامی لحظهها در حال مردن بودهاید. اینکه به طور همزمان در حال مردن و زندگی کردن هستیم بسیار خوشایند است. 0 4
بریدههای کتاب مرتضا لطفی مرتضا لطفی 1403/12/24 ما ایرانیان: زمینه کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی مقصود فراستخواه 3.0 2 صفحۀ 253 اگر کسی فرهنگ زبانی ما و موقعیت زیست ما را نفهمد فکر میکند دروغ میگوییم یا تملق میکنیم، صادق نیستیم و یا میخواهیم سر کسی کلاه بگذاریم. اما لزوماً هیچیک از اینها نیست. این یک نوع زبانورزی است که از طبیعت زیست اجتماعی ما برخاسته است. همه میفهمیم که با هم چرا اینطور صحبت میکنیم. ما و زبان ما بخشی از جهانی است که دربارهاش سخن میگوییم. ویلیام بیمن به زبان ایرانی از منظر انسانشناختی و زیباشناختی نگاه میکند. تعارف نه نوعی دروغ و فریبکاری بلکه نوعی مبادلهی احساسی با همدیگر است. زبان ما بنابه سرشت خویش و به اقتضای زیست ما بس خیال انگیز است. این یک گرایش خودارجاعی در فرهنگ ماست که میخواهد از ظاهر این عالم به باطن برود. زبان ما نیز مثل خانههایمان اندرونی و بیرونی دارد و مابقی قضایا. زبان برای ایرانیان بیش از یک انتقال پیام ساده و مستقیم است بلکه یک نوع هنر و زندگی نیز هست. یک مهارت، یک خلاقیت ارتباطی و ماهرانه است. یک ترفند برای زیستن است. حتی تنها برای زندگی کردن نیست بلکه خودش نوعی زندگی است. یک وسیله نیست هدف نیز هست. ما با تجربهی زیست خویش و با دانش ضمنی دیرین فرهنگی و اجتماعی برآمده از این زیست با هم صحبت میکنیم و فرهنگ شفاهی نیرومند متنوعی داریم. 0 2 مرتضا لطفی 1403/12/14 اخلاق آزادی مورای روتبارد 4.5 1 صفحۀ 160 گستره حق انسان در دفاع از خود و داراییهایش تا کجاست؟ پاسخ اساسی به این سوال باید اینگونه باشد: تا جایی که مرزکشی با حقوق مالکیت فردی دیگر را آغاز کند. در غیر این صورت، "دفاع" او بهخودیخود شامل تجاوزی مجرمانه به دارایی مشروع فردی دیگر خواهد بود که ممکن است فرد دوم در واکنش به آن، بهدرستی از ملک خود دفاع کند. 0 0 مرتضا لطفی 1403/9/17 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 66 صفحۀ 50 اما انسان موجودی است سبکمغز و نامقبول و احتمالاً مانند شطرنجبازها فقط فرایند دستیابی به هدف برایش فریبنده است، نه خودِ هدف. که میداند (یقینی نیست) شاید همان هدفی که کلّ بشر در تکاپوی دستیابی به آن است، در واقع همان فرایند بی پایانِ رسیدن و بهعبارتی، خودِ زندگی است و نه هدف، که طبیعتاً نمیتواند ماهیتی فرمولوار و غیر از دودوتا چهارتایی داشته باشد، آنگاه که دودوتا چهارتا دیگر زندگی نیست، حضرات، آغازِ مرگ است. 0 2 مرتضا لطفی 1403/9/17 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 66 صفحۀ 52 بنده هیچ شکّی ندارم که انسان از این رنج، یعنی از تباهی و هرجومرج، هرگز دست نخواهد کشید. آخر رنج تنها مسبّبِ آگاهی است. من، هرچند ابتدا گفتم که آگاهی بهگمانم بزرگترین شر برای انسان است، میدانم که انسان آگاهی را دوست میدارد و آن را با هیچ لذتی تاخت نمیزند. 0 0 مرتضا لطفی 1403/4/15 زاده شده برای ایمان (خدا علم و منشا باورهای طبیعی و فراطبیعی) اندرو نیوبرگ 5.0 2 صفحۀ 212 0 0 مرتضا لطفی 1403/1/13 تنهایی پر هیاهو بوهومیل هرابال 3.8 69 صفحۀ 3 از کتاب و به مدد کتاب است که آموختهام که آسمان بکلی از عاطفه بیبهره است. نه آسمان عاطفه دارد و نه انسانِ اندیشمند، نه اینکه که انسان بخواهد که بی عاطفه باشد، ولی وجود عاطفه در او خلاف عقل سلیم است. 0 9 مرتضا لطفی 1402/12/24 رنج و التیام در سوگواری و داغدیدگی جیمزویلیام وردن 3.9 1 صفحۀ 36 عزاداری وقتی پایان مییابد که شخص مصیبت دیده دوباره به زندگی علاقه پیدا کند، احساس امیدواری بیشتری در او پیدا شود، دیگر بار به احساس خشنودی و خرسندی برسد و نقشهای جدیدی در زندگی بپذیرد. به یک معنا، سوگواری هیچگاه پایان نخواهد یافت. شاید این گفتهٔ زیگموند فروید بتواند در این جهت به ما کمک کند، جایی که به دوستش بینسوانگر، که پسرش مرده بود، نوشت: «ما برای آنچه از دست میدهیم جایی مییابیم. هرچند که میدانیم پس از چنین فقدانی مرحلهٔ حاد عزاداری فرو خواهد نشست، این را هم میدانیم که تسلیپذیر نخواهیم بود و هرگز جانشینی برای آنچه از دست دادهایم پیدا نخواهیم کرد. صرفنظر از اینکه چه چیزی جای خالی را برای ما پر کند، و حتی اگر آن جای خالی کاملاً پر شود، در هر حال آن از دست رفته همواره چیز دیگری خواهد بود.» 0 25 مرتضا لطفی 1402/12/21 مغز پویا: ماجرای مغزی که هر لحظه تغییر می کند دیوید ایگلمن 4.5 1 صفحۀ 160 کاری که برای انجام آن وقت می گذارید، مغزتان را تغییر میدهد. شما چیزی بیش از آن چیزهایی هستید که میخورید، شما به همان اطلاعاتی تبدیل می شوید که هضم و جذبشان کرده اید. 0 1 مرتضا لطفی 1402/12/2 نیلوفر و مرداب: هنر دگرگون کردن رنج ها تیک نات هان 3.4 34 صفحۀ 41 اگر وقت بگذارید و عمیقاً به فعالیتهای بدن و ذهن خود بنگرید، در مییابید که در لحظه لحظهٔ زندگی در حال مردن هستید. ممکن است فکر کنید که در سالهای نه چندان دور یا بیست یا سی سال بعد خواهید مُرد، اما این شیوه تفکر درست نیست. شما در همین لحظه در حال مردن هستید. در واقع در تمامی لحظهها در حال مردن بودهاید. اینکه به طور همزمان در حال مردن و زندگی کردن هستیم بسیار خوشایند است. 0 4