بریده‌های کتاب گلناز شریفی

«این جهان بی‌اهمیت است و هر که به این حقیقت برسد، آزادی‌اش را به دست می‌آورد. و درست به همین دلیل از شما نفرت دارم که شما آزاد نیستید. در سراسر امپراتوری روم تنها کسی که آزاد است منم... شادی کنید که آخر امپراطوری آمد که به شما درس آزادی بدهد! بروید و به روم اعلام کنید که عاقبت به موهبت آزادی رسیده است و با این آزادی، آزمون بزرگی آغاز می‌شود!» و حقیقتی در این سخن است. هر بار که «ابر مرد»ی بر تخت می‌نشیند، محنت و آزمون بزرگی برای خلق آغاز می‌شود.

این یارو دانی بودمن بچه را پیدا کرد و دنبال چیزی می‌گشت که بگوید این بچه کیست، اما فقط یک نوشته پیدا کرد: روی جعبه مقوایی با جوهر آبی چاپ کرده‌بودند: تی. دی. لیمونی! بچه را بغل کرد و بهش گفت: «سلام لمون!» و در دلش چیزی جوانه زد، چیزی مثل احساس پدر شدن. تا زنده بود، همیشه مدعی بود که تی.دی. یعنی thanks Danny. متشکرم دانی. چرت بود ولی او باورش شده‌بود. این بچه را برای او گذاشته بودند. از این بابت مطمئن بود.

... کارگاه تعمیرات موتور سیکلت باز کرد. تحویل گرفتن دستگاهی معیوب، ور رفتن با آن و در نهایت لذت بردن از نشانه‌های ملموس موفقیت(هنگامی که موتور صحیح و سالم از کارگاه خارج می‌شد)، احساس محسوس کامیابی ایجاد می‌کرد.

به نقل از مرحوم علامه جعفری: "ایمانی که با یک استدلال فلسفی بر وجود خدا بدست آید، با یک استدلال فلسفی در نفی وجود خدا نیز از بین می‌رود"

"اگر قرار بر انتخاب میان خلقت خاص موجودات توسط خداوند و یا خلقت توسط قوانین عمومی‌ای که خالق وضع کرده‌است باشد، من می‌گویم که دومی رجحان بسیار بیشتری بر اولی دارد، چرا که چنین نظریه‌ای منجر به دیدگاه والاتری درمورد قدرت و عظمت پروردگار می‌شود."

میان آدم و عمل باید تفکیک کنیم. خوبی و بدی عمل، دلیل خوبی و بدی آدم نیست، مگر آنجا که نیت‌ها و اندیشه‌ها شناسایی شده‌باشند.

خیر بودن مرگ با اندک تامل نمودار می‌گردد چه امر از دو حال بیرون نیست: یا کسی که می‌میرد هیچ می‌شود پس دیگر چیزی در نمی‌یابد، مانند خوابی است آسوده. یا چنان که می‌گویند گذر کردن نفس است از جایی به جایی دیگر، پس می‌تواند همان زندگی را ادامه دهد و یکی از برتری‌های اهل آخرت بر مردم دنیا از قراری که می‌گویند این است که زندگی جاودانی دارند و نمی‌میرند.

هر چه سنتان بالا رفت و عقلتان وسعت یافت و باتجربه شدید، بدون اینکه بر خودتان محسوس شود، افکار و عقاید و احوالتان تغییر کرد و کم‌کم برخوردید به اینکه چیزهایی هست که نمی‌دانید و تصورات تازه برای شما پیش آمد، و مطمئن باشید که تا آخر عمر همین سیر را خواهید کرد و اگر چنین باشید یعنی هر روز احوالتان تغییر کند، خوشوقت باشید که دلیل بر این است که ترقی می‌کنید و مطلب تازه معلوم شما می‌شود و علامت دانایی و هوشیاری است که قوه تنبه دارید وگرنه در جهل مرکب باقی می‌مانید.