بریده‌ای از کتاب کالیگولا اثر آلبر کامو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 8

«این جهان بی‌اهمیت است و هر که به این حقیقت برسد، آزادی‌اش را به دست می‌آورد. و درست به همین دلیل از شما نفرت دارم که شما آزاد نیستید. در سراسر امپراتوری روم تنها کسی که آزاد است منم... شادی کنید که آخر امپراطوری آمد که به شما درس آزادی بدهد! بروید و به روم اعلام کنید که عاقبت به موهبت آزادی رسیده است و با این آزادی، آزمون بزرگی آغاز می‌شود!» و حقیقتی در این سخن است. هر بار که «ابر مرد»ی بر تخت می‌نشیند، محنت و آزمون بزرگی برای خلق آغاز می‌شود.

«این جهان بی‌اهمیت است و هر که به این حقیقت برسد، آزادی‌اش را به دست می‌آورد. و درست به همین دلیل از شما نفرت دارم که شما آزاد نیستید. در سراسر امپراتوری روم تنها کسی که آزاد است منم... شادی کنید که آخر امپراطوری آمد که به شما درس آزادی بدهد! بروید و به روم اعلام کنید که عاقبت به موهبت آزادی رسیده است و با این آزادی، آزمون بزرگی آغاز می‌شود!» و حقیقتی در این سخن است. هر بار که «ابر مرد»ی بر تخت می‌نشیند، محنت و آزمون بزرگی برای خلق آغاز می‌شود.

840

44

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.