بریدههای کتاب دل آرا صادقی دل آرا صادقی 1404/1/16 سیاه قلب کورنلیا فونکه 4.1 38 صفحۀ 146 بک بار مو به او گفته بود : « ترس همه چیز را می کشد ، حتی عقل و قلب را . قوه ی تخیل که دیگر جای خود دارد. » 0 2 دل آرا صادقی 1404/1/1 انجمن ارواح غمگین لیز مدینگز 3.9 59 صفحۀ 194 و وقتی زندگی خیلی سخت به نظر می رسه باید این رو یادت بمونه ماها یه زمانی به دنیا اومدیم و یه زمانی هم از دنیا می ریم و خب صدسال دیگه زنده نیستیم و هرکاری می کنیم یا هر احساس داریم اونقدر ها هم اهمیت نداره . پس چرا وقتی هیچی واقعا مهم نیست انقدر خودت رو اذیت کنی و نگران اینده باشی ؟! 0 1 دل آرا صادقی 1403/12/24 دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی جلد 1 حمیدرضا شاه آبادی 4.4 80 صفحۀ 154 وقتی عزیزترین کس ادم می ره یه بخشی از وجود ادم رو با خودش می بره . یه جایی از وجود ادم برای همیشه خالی می مونه . این جای خالی می شه جای رفت و امد هزار فکر و خیال و هزار جور حسرت و افسوس . حسرت اینکه چرا وقتی بود خوب تماشاش نکردی ، خوب باهاش حرف نزدی ، خوب به حرفاش گوش نکردی . یه عزیز وقتی می ره ، رفتنش هر طور که فکر کنی ناگهانیه حتی اگه خیلی پیر باشه ، حتی اگه مدت ها مریض بوده باشه ، رفتنش باور نکردنیه چون یه تیکه از وجود تورو هم با خودش می بره ( حق ++ :) ) 0 1 دل آرا صادقی 1403/11/27 دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی جلد 1 حمیدرضا شاه آبادی 4.4 80 صفحۀ 24 و دیگران را چه حاجت که بدانند چنین کسی کی پا به تاریکخانه ی این دنیا نهاده است ! 0 0 دل آرا صادقی 1403/9/21 زمانی که هم سفر ونگوگ بودم محمدرضا مرزوقی 4.5 5 صفحۀ 83 وقتی خودت را جلوی دیگران ساده و کوچک کنی ، ان ها هم هر طور بتوانند از تو سواری می گیرند 0 6 دل آرا صادقی 1403/8/23 هری پاتر و محفل ققنوس (هری پاتر (5) جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.7 8 صفحۀ 790 « هری ، چنین درد و رنجی ثابت می کنه تو هنوز یک انسانی ! این درد بخشی از انسان بودنه …» هری فریاد کشید :« پس اگه اینجوره ، من نمی خوام انسان باشم !» 0 3
بریدههای کتاب دل آرا صادقی دل آرا صادقی 1404/1/16 سیاه قلب کورنلیا فونکه 4.1 38 صفحۀ 146 بک بار مو به او گفته بود : « ترس همه چیز را می کشد ، حتی عقل و قلب را . قوه ی تخیل که دیگر جای خود دارد. » 0 2 دل آرا صادقی 1404/1/1 انجمن ارواح غمگین لیز مدینگز 3.9 59 صفحۀ 194 و وقتی زندگی خیلی سخت به نظر می رسه باید این رو یادت بمونه ماها یه زمانی به دنیا اومدیم و یه زمانی هم از دنیا می ریم و خب صدسال دیگه زنده نیستیم و هرکاری می کنیم یا هر احساس داریم اونقدر ها هم اهمیت نداره . پس چرا وقتی هیچی واقعا مهم نیست انقدر خودت رو اذیت کنی و نگران اینده باشی ؟! 0 1 دل آرا صادقی 1403/12/24 دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی جلد 1 حمیدرضا شاه آبادی 4.4 80 صفحۀ 154 وقتی عزیزترین کس ادم می ره یه بخشی از وجود ادم رو با خودش می بره . یه جایی از وجود ادم برای همیشه خالی می مونه . این جای خالی می شه جای رفت و امد هزار فکر و خیال و هزار جور حسرت و افسوس . حسرت اینکه چرا وقتی بود خوب تماشاش نکردی ، خوب باهاش حرف نزدی ، خوب به حرفاش گوش نکردی . یه عزیز وقتی می ره ، رفتنش هر طور که فکر کنی ناگهانیه حتی اگه خیلی پیر باشه ، حتی اگه مدت ها مریض بوده باشه ، رفتنش باور نکردنیه چون یه تیکه از وجود تورو هم با خودش می بره ( حق ++ :) ) 0 1 دل آرا صادقی 1403/11/27 دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی جلد 1 حمیدرضا شاه آبادی 4.4 80 صفحۀ 24 و دیگران را چه حاجت که بدانند چنین کسی کی پا به تاریکخانه ی این دنیا نهاده است ! 0 0 دل آرا صادقی 1403/9/21 زمانی که هم سفر ونگوگ بودم محمدرضا مرزوقی 4.5 5 صفحۀ 83 وقتی خودت را جلوی دیگران ساده و کوچک کنی ، ان ها هم هر طور بتوانند از تو سواری می گیرند 0 6 دل آرا صادقی 1403/8/23 هری پاتر و محفل ققنوس (هری پاتر (5) جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.7 8 صفحۀ 790 « هری ، چنین درد و رنجی ثابت می کنه تو هنوز یک انسانی ! این درد بخشی از انسان بودنه …» هری فریاد کشید :« پس اگه اینجوره ، من نمی خوام انسان باشم !» 0 3