معرفی کتاب دروازه مردگان؛ شب خندق اثر حمیدرضا شاه آبادی

دروازه مردگان؛ شب خندق

دروازه مردگان؛ شب خندق

4.4
126 نفر |
44 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

264

خواهم خواند

70

ناشر
افق
شابک
9786003534872
تعداد صفحات
256
تاریخ انتشار
1398/11/30

توضیحات

        من از جهان مردگان پیامی آورده ام: «مراقب باش!»شب خندق جلد دوم از مجموعه ی دروازه ی مردگان نوشته ی حمیدرضا شاه آبادی است.شاه آبادی در آغاز جوانی معلم مدرسه شد و در کنار کار ادامه تحصیل داد.سپس به تبریز رفت و در رشته ی تاریخ تحصیل کرد. بعد از آن داستان نویسی پیشه کرد.شاه ابادی هم برای بزرگسالان رمان نوشته است و هم برای کودکان و نوجوانان.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به دروازه مردگان؛ شب خندق

نمایش همه
دروازه مردگان؛ قبرستان عمودیدروازه مردگان؛ شب خندقدروازه مردگان؛ چاه تاریکی

دروازه مردگان؛ داستانی از جنس ما!

3 کتاب

میگویم "داستانی از جنس ما" چون واقعا از ما بود. از ما بود و درد‌هایی که این خاک پر غرور بر خود دیده را بیان میکرد، دزدیده شدن جگر گوشه‌هایی با زور از خانواده‌هایشان برای کار کردن در خانه این و اون، وبا و مرگ صد‌ها ایرانی بر روی جهل و نادانی با کمی هم جاشنی جادو. قصه‌ای که این کتاب روایت کرد فوق‌العاده زیبا بود و دیدن نام‌های ایرانی و اسم محله‌هایی که در گوش‌ات آشنا هستند که شاید در هیچ کتاب دیگری نخوانی فوق‌العاده لذت بخش. من واقعا مجذوب این داستان شدم به طرز عجیبی مجذوب این کتاب شدم و عاشقانه دوستش میدارم. طوری که وقتی که کتاب تمام شد وجودم برای تمام شدنش ناراحت بود و روحم را سنگین کرده بود. میدانم که خیلی در نوشتن و سرهم کردن جملات استعداد ندارم، میدانم نمیتوانم خوب و روان کلمات را پشت هم بنشانم اما امیدوار بدانید که چقدر این کتاب را دوست داشتم و چقدر خواندنش را به هر فرد توصیه میکنم. پی نوشت: نادر 🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐

4

افطار در کلیسابه دنبال کادیسفر الماس

خواندنی های من در سال ۱۴۰۳📚🤗

20 کتاب

امسال در کنار کتاب ها ، سال خوبی رو گذروندم . با بعضی هاشون خندیدم ، با بعضی هاشون گریه کردم ، از بعضی کتاب ها خیلی خوشم اومد و بعضی هاشون رو هم رها کردم😊 کتاب تولد در لس آنجلس خیلی وقت بود که توی کتاب خونه ی اتاقم خاک می خورد اما تصمیم گرفتم بخونمش و خیلی هم لذت بردم. کتاب کهکشان نیستی یه آقای قاضی دیگه ای توی ذهنم ساخت ، خیلی کتاب لطیفی بود. امسال با سه جلد دروازه مردگان ، در کنار رضاقلی زندگی کردم . دوازده نشانه رو دایی ام بهم امانت داد و توی ماه رمضون خوندم . یه کتاب جنایی باحال😅 سو قصد رو هم از دایی ام امانت گرفتم ولی این یکی رو خوشم نیومد و اون اواسط رها کردم. ده بچه زنگی رو هم که دیگه نگم 😁 یه کتابی که تابستونم رو معمایی کرد. ته کلاس ، ردیف آخر ، صندلی آخر هم با دوستای عزیزم در باشگاه نوجوانان بهخوان هم خوانی کردیم . ضد ، اولین کتاب شعری بود که خوندم . هری پاتر و سنگ جادو کتابی بود که دستم رو گرفت و من رو وارد دنیای جادو کرد. هری پاتر و حفره اسرار آمیز ، کتابی که هری یکسال بزرگتر شد. هری پاتر و زندانی آزکابان ، شاهکار این مجموعه تا الان . هری پاتر و جام آتش ۱، ورود به یک مسابقه جذاب. رودخوانی ، اولین کتاب از سیار ، برای قوی شدن قلمم در تصویر نویسی. سازمان مجاهدین خلق ، اولین کتاب از مجموعه یک روایت معتبر که من رو وارد سیاست کرد. روایتی ساده از ماجرایی پیچیده ، کتاب دومی که با اعضای باشگاه هم خوانی کردیم.😉 سفر الماس ، بازگشت دوباره من به دنیای استعمار. به دنبال کادی ، هشتمین کتاب از مجموعه سرگذشت استعمار. و افطار در کلیسا نهمین کتاب این مجموعه 👌 خوشحالم که تونستم در سال گذشته هم کتاب بخونم. به امید سالی پر کتاب تر🤩

23

پست‌های مرتبط به دروازه مردگان؛ شب خندق

یادداشت‌ها

          به لطف قلم آقای شاه‌آبادی سریع تمومش کردم و باهاش کیف کردم!
شخصیت های جدیدی که وارد کتاب میشدن رو خیلی دوست داشتم و از شخصیت پردازی قوی این کتاب دوباره کلی کیف کردم.
تفاوت این کتاب با جلد قبل اینکه ، زندگی ها و داستان های جدیدی وارد کتاب میشه که داستانو جذاب تر و جزئی تر میکنه و شما کم کم وصل شدن تیکه های پازل رو به هم احساس میکنید و حس شرلاک خومز بودن بهتون دست میده(اونایی که خوندن میفهمن چی میگم)!
روند داستان هم گیرا و جذاب بود ؛ همین باعث میشه که وقتی پای کتاب میشینید مثل بنز تمومش کنید و برید سراغ جلد بعدی!
فقط تنها چیزی که این وسط هست اینه که احساس میکردم شخصیت های اصلی واقعا تو بعضی از جاها بی عقلی میکردن و بعضی کارا کشکی انجام میشد و شاید اینو بخوام به عنوان اولین نقص قلم نویسنده بگم که یکم اذیتم میکرد.
به طور کل مثل کتاب قبل دوستش داشتم و پرقدرت میرم به سمت جلد سوم و آخرین جلد این مجموعه!
پ.ن۱ : شخصیت ناصر خیلی متفاوت و جذاب بود و حرص خوردناش برام جذاب بود( خنده شیطانی!).
پ.ن۳ : الماس و دوستانش رو خیلییییییی دوست دارممممم و به شدت به دلم میشینن!
        

8

        زیبا ، زیبا ، زیبا 💔....
عین جلد قبلی خیلی خیلیییی قشنگ بود 🤩
از اینکه افراد جدید وارد داستان شدن خیلی خوشحالم . (آدمای هندی).😅
اواسطش گفتم تا آخر داستان همینه ، آخه یه ذره یکنواخت شده بود بعد که دیدم نه کافور اومد و.... دیدم دوباره داستان به روال هیجانی اش برگشت .
آقای شاه آبادی واقعا قلم زیبا و قدرت تخیل بالایی دارن . بعضی وقتا دهنم باز میمونه . آخه چجوری اینا اومده به ذهنش😳
فعلا که جلد یک و دو خیلی قشنگ بوده . امیدوارم جلد سه هم همینطور باشه .
کتاب های در حال خواندنم خیلی زیاد شده 😑 به یه نظمی نیاز دارم🤦
پیش به سوی جلد ۳😅...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5