جذاب بود و خواندنی و هر چه پیش میریم داستان سیاهتر میشه
        

          زمان نوجوانی برای ما بسیار هیجان‌انگیز بود. مشتاقانه منتظر شماره‌ی بعدی آن بودیم. با اینکه فیلم آن هم منتشر می‌شد اما اول کتاب را می‌خواندیم. اما در این دوره و زمانه جایگزین‌های بسیار بهتری که ایرانی است وجود دارد.
دروازه مردگان یکی از پیشنهادهای من به عنوان جایگزین است.
        

          کتاب می‌خوانید؟ 
من امتحان میدهم. 
 اما در اوقات استراحت‌ بین درس‌ خواندن‌های طولانی همان کتاب همیشگی را میخوانم، هری پاتر برای بار نمیدانم چندم(و البته چند چیز کوتاه دیگر)، برای آرام شدن در روزهای طاقت فرسا با دیدن یک دوست قدیمی و آشنا. 




        

          مثل همیشه کتاب های "هری پاتر" عالین!! :))
        

          جدال پنهان اغاز شده ، هری پاتر جوان را سردرگم و مطرود کرده است
دست های پنهان ، بازی را به گونه ای چیده اند که حقیقت ، دروغی اهانت آمیز به چشم بیاید 
راز هایی از گذشته ی دور غارتگران و پروفسور معجون ها سربه فریاد بر می آورند
ذهن هری ، مانند خنجری برای سلاخی خودش تیز شده است
انجمنی مخفی پا در مسیر نجات حقیقت می گذارند. افرادی از دست می روند ، دروغ ها برملا می شوند ، وفاداری ها زیر سوال می روند و پیش گویی اصلی ، برگزیدگان جنگ پیش رو را انتخاب می کند
        

          کتاب قشنگی  بود شخصیت ها تو این جلد به بلوغ رسیدن و این در رفتارشون کاملا مشخص بود:)
پستی بلندی های دوره نوجوونی ، احساس طرد شدن ،حسادت ها، رابطه های دوستی کوتاه ، غرور و ... در این کتاب بسیار لمس کردنی بودند.
خطر اسپویل:
مرگ اسنافلز عزیزم....چقدر بابتش ناراحت شدم ،هری واقعا آسیب دید و تنها شد:)
و در آخر روبه رو شدن دوباره هری با ولدمورت و پیش گویی که از همان ابتدا زندگی هری رو تحت تاثیر قرار داده بود...!