بریدههای کتاب سید محمد بهروزنژاد سید محمد بهروزنژاد 1404/1/25 لغت محلی شوشتر مهدی کدخدای طراحی 0.0 صفحۀ 69 بیسخن: کنایه از چیزی است که در آن جای انکار نباشد. (برابرنهادهی خوبی است برای قطعی و مسلم و معادلهای انگلیسیشان) 0 4 سید محمد بهروزنژاد 1404/1/7 بیچارگان فیودور داستایفسکی 3.8 72 صفحۀ 115 چرا برای بعضی وقتی هنوز در زهدان مادرند همای سعادت چهچهه میزند اما دیگری در یتیمخانه پا به هستی میگذارد؟ 1 6 سید محمد بهروزنژاد 1403/9/5 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 323 ای بیتو فراخای جهان بر ما تنگ ما را به تو فخر است و تو را از ما ننگ ما با تو به صلحیم و تو را با ما جنگ آخر بنگویی که دل است این یا سنگ؟ 1 26 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/26 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 314 میگفت که بعد از این به خوابم بینی پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست 1 32 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/19 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 289 سعدی خویش خوانیام، پس به جفا برانیام سـفره اگر نمینَهی، در بـه چه بـاز میکنی؟ 0 10 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/18 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 288 ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو در نظـر سبکتکین عیب ایاز میکنی 0 16 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/16 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 283 رونالدینیو به هنگام پاس به یار خویش(😁): دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تـا ندانـنـد حریفـان کـه تـو مـنـظـور منـی 0 14 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/14 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 259 ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری؟ 0 5 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/7 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 235 خون در دل آزرده نهان چند بمانَد شک نیست که سر بَر کُنَد این درد به جایی* * در برخی نسخهها: «ز جایی» 0 38 سید محمد بهروزنژاد 1403/7/28 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 228 زایل شود هر آنچه به کلی کمال یافت عمـرم زوال یافـت کمـالـی نیافتـه 0 5 سید محمد بهروزنژاد 1403/7/24 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 223 هر شب چو چراغْ چشم دارم تا چشم من و چراغ من کو؟ 0 11 سید محمد بهروزنژاد 1403/7/22 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 216 شیخ اجل در نقد ترجمه: سخن سر به مُهر دوست به دوست حـیف باشـد بـه ترجـمان گـفتـن🙃 3 13 سید محمد بهروزنژاد 1403/7/21 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 214 مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی محبت کار فرهاد است و کوه بیستون سفتن 1 23 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/26 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 210 هلاک ما چنان مهمل گرفتند که قتـل مور در پای سـواران 0 11 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/20 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 203 گفتی به رنگ من گلی، هرگز ندیده بلبلی آری نکو گفتی ولی، ما نیز هم بد نیستیم! 1 10 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/18 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 197 عجب دارم ز بخت خویش و هر دم در گمان اُفتم که مسـتم؟ یا به خوابم؟ یا جمال یـار میبینم؟ 0 15 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/13 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 189 به راه بادیه مردن بِه از نشستن باطل و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشـم 0 16 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/8 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 200 آن نقطهام که گَردم دائم به سر چو پرگار سـرگشـتهام ولیکن پـای استـوار دارم 2 42 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/6 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 176 به جانت کز میان جان ز جانت دوستتر دارم به حـق دوستـی جانا که باوردار سـوگنـدم 4 5 سید محمد بهروزنژاد 1403/5/28 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 117 جور دشمن چه کند گر نکِشد طالب دوست؟ گل و خار و گنج و مار و غم و شادی به همند 0 18
بریدههای کتاب سید محمد بهروزنژاد سید محمد بهروزنژاد 1404/1/25 لغت محلی شوشتر مهدی کدخدای طراحی 0.0 صفحۀ 69 بیسخن: کنایه از چیزی است که در آن جای انکار نباشد. (برابرنهادهی خوبی است برای قطعی و مسلم و معادلهای انگلیسیشان) 0 4 سید محمد بهروزنژاد 1404/1/7 بیچارگان فیودور داستایفسکی 3.8 72 صفحۀ 115 چرا برای بعضی وقتی هنوز در زهدان مادرند همای سعادت چهچهه میزند اما دیگری در یتیمخانه پا به هستی میگذارد؟ 1 6 سید محمد بهروزنژاد 1403/9/5 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 323 ای بیتو فراخای جهان بر ما تنگ ما را به تو فخر است و تو را از ما ننگ ما با تو به صلحیم و تو را با ما جنگ آخر بنگویی که دل است این یا سنگ؟ 1 26 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/26 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 314 میگفت که بعد از این به خوابم بینی پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست 1 32 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/19 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 289 سعدی خویش خوانیام، پس به جفا برانیام سـفره اگر نمینَهی، در بـه چه بـاز میکنی؟ 0 10 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/18 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 288 ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو در نظـر سبکتکین عیب ایاز میکنی 0 16 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/16 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 283 رونالدینیو به هنگام پاس به یار خویش(😁): دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تـا ندانـنـد حریفـان کـه تـو مـنـظـور منـی 0 14 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/14 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 259 ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری؟ 0 5 سید محمد بهروزنژاد 1403/8/7 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 235 خون در دل آزرده نهان چند بمانَد شک نیست که سر بَر کُنَد این درد به جایی* * در برخی نسخهها: «ز جایی» 0 38 سید محمد بهروزنژاد 1403/7/28 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 228 زایل شود هر آنچه به کلی کمال یافت عمـرم زوال یافـت کمـالـی نیافتـه 0 5 سید محمد بهروزنژاد 1403/7/24 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 223 هر شب چو چراغْ چشم دارم تا چشم من و چراغ من کو؟ 0 11 سید محمد بهروزنژاد 1403/7/22 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 216 شیخ اجل در نقد ترجمه: سخن سر به مُهر دوست به دوست حـیف باشـد بـه ترجـمان گـفتـن🙃 3 13 سید محمد بهروزنژاد 1403/7/21 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 214 مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی محبت کار فرهاد است و کوه بیستون سفتن 1 23 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/26 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 210 هلاک ما چنان مهمل گرفتند که قتـل مور در پای سـواران 0 11 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/20 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 203 گفتی به رنگ من گلی، هرگز ندیده بلبلی آری نکو گفتی ولی، ما نیز هم بد نیستیم! 1 10 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/18 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 197 عجب دارم ز بخت خویش و هر دم در گمان اُفتم که مسـتم؟ یا به خوابم؟ یا جمال یـار میبینم؟ 0 15 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/13 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 189 به راه بادیه مردن بِه از نشستن باطل و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشـم 0 16 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/8 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 200 آن نقطهام که گَردم دائم به سر چو پرگار سـرگشـتهام ولیکن پـای استـوار دارم 2 42 سید محمد بهروزنژاد 1403/6/6 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 176 به جانت کز میان جان ز جانت دوستتر دارم به حـق دوستـی جانا که باوردار سـوگنـدم 4 5 سید محمد بهروزنژاد 1403/5/28 غزلیات سعدی محمدعلی فروغی 4.7 8 صفحۀ 117 جور دشمن چه کند گر نکِشد طالب دوست؟ گل و خار و گنج و مار و غم و شادی به همند 0 18