بریده کتابهای امیری امیری دیروز ما شروعش می کنیم کالین هوور 3.4 59 صفحۀ 294 زاده شدن در بین یک گروه از افراد الزاماً آنها را به خانواده شما تبدیل نخواهد کرد 0 0 امیری دیروز ما شروعش می کنیم کالین هوور 3.4 59 صفحۀ 275 وفاداری من مختص افرادی است که خوبی را به زندگی من اهدا میکنند. سعی دارند زندگی مرا از نو بسازند و مرا خوشحال کنند 0 1 امیری دیروز ما شروعش می کنیم کالین هوور 3.4 59 صفحۀ 257 اگر ما یه چیزی رو به دست آوردیم دلیل نمی شه که فکر کنیم مستحق داشتنش هستیم 0 4 امیری 2 روز پیش ما شروعش می کنیم کالین هوور 3.4 59 صفحۀ 225 بسیاری از مردم به اشتباه تصور میکنند کافی است به افراد در هم شکسته و ناامید عشق ورزید تا آنها بتوانند خود را ترمیم و اصلاح کنند اما مشکل این است که نه تنها به او کمک نمیکنند بلکه در نهایت خودشان نیز دچار همان وضعیت خواهند شد 0 0 امیری 4 روز پیش ما تمامش می کنیم کالین هوور 3.8 128 صفحۀ 221 بعضی وقتها چیزهایی که مهم هستند بیشتر از هر چیز دیگری برایت آزاردهنده خواهند بود و برای خارج شدن از آن ناراحتی باید همه شاخههای مربوط به آن درد و ناراحتی را قطع کنید و تو یکی از شاخههایی بودی که به درد و ناراحتی من مربوط میشد و فکر میکنم به همان علت من از تو بریدم.... 0 0 امیری 1403/7/25 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 152 نمیدانم چرا چرا چرا کاسه صبرم ناگهان به ناگهان از دست روح بیتاب و توانم میافتد و هزار تکه یشود و از هر تکه فریادی به آسمان میرود و آن جنجالها ه راه میافتد 0 1 امیری 1403/7/25 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 152 من هنوز جز یک انسانِ سرگشتهِ خویش گم کرده یِ خار مغیلان در پا لنگ لنگانْ تشنه و گرسنهِ در جستجو، هیچکس نیستم و دردم این است که حتی نمیدانم در جستجوی چه چیزم و در پی اثبات چه چیز 0 3 امیری 1403/7/24 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 134 شایعه چون سیل در دشتی ست با شیب تند. میتازد و میپوشاند و در مینوردد که باور نمیکنی 0 2 امیری 1403/7/24 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 134 _ آه ای جوانک با تو هستم. خویشتن را به مرشد کامل به چند فروختی؟ اگر به راستی خوب میخرند ، ما نیز فروشندهایم و به واسطه محتاج. _راستش را به تو میگویم. خوب میخرند اما بُنجُل نمیخرند. مال اگر مال باشد، هرگز بیمشتری بر خاک نمیماند تا با مدفوع چهارپایان در هم آویخته شود و بویی چنین ناخوش از آن به مشام برسد. _افسوس که در پناه نوکران شاهی، والا الان هم میدیدی که دندانهایت را چگونه خرد میکردم. _مرد آن است که دشمنان خود را حتی اگر در پناه نوکران سلطان هستند خرد و خمیر کند، ور نه از هر نامردی برمیآید که شباهنگام در کوچههای تاریک سنگی بر سر مردم بکوبد و بگریزد. مردی و جوانمردی بیاموز تا هم گران بخرندت و هم هیچکس را جسارت آن نباشد که زخمی بزند و زخم ناخورده به راه خود برود..... 0 4 امیری 1403/7/21 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 30 محمد! سحر که به نماز میایستی، گهگاه صدایت _ گرچه خوش است_ بیش از اندازه بلند میشود. نمازت را اگر برای خدا میخوانی، بدان که او بیصدا نیز میشنود و اگر برای همسایگان میخوانی ، بدان که از نظر عقلای ایشان، بانگت را هرچه بلندتر کنی، کوته بینتری. عبادت کاریست که انسان در خلوت میکند و به زمزمه یا در دل، نه به فریاد. _از اینکه ارشادم میکنی، سپاس می گزارم پدر، اما رخصت بده نکتهای را هم شاگرد به استاد بیاموزد. سحر که به نماز ایستاده بودی، صدایت را هیچ نشنیدم. نمازت را با صدای بلند بخوان پدر، آنقدر بلند که مجاز است و مقبول. با خلوص اما بلند و خوش آهنگ و دلنشین تا همسایگانت صدایت را بشنوند. اعتقاد، جهان را آباد خواهد کرد و صدایِ رسایِ مردِ معتقد، صدای اعتقاد است، نه عربدهِ ریا و اگر حق بود که جملگی عبادات در خلوت و خاموشی انجام گیرد و به زمزمه یا در دل، اذان را بر بلندای منارهها نمیگفتند، با صوتِ بلندِ دلنشینِ پرطنین و اعتبار نماز جمعه جماعت را مولای متقیان جهان صد بار پیش از نماز در خلوت نمیدانست. 0 0 امیری 1403/7/21 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 19 از دید پدران، گویی تمام معایب از مادر به فرزند میرسد، همه محاسن از پدر 0 0 امیری 1403/7/8 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 98 ترجیح میدم یه درخت سرو باشم تو بیابونِ خودم تا یه گل خوشگل دو گلخونه بقیه 0 1 امیری 1403/7/8 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 90 خدا کند همیشه آبتان سرد باشد و نانتان گرم 0 1 امیری 1403/7/8 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 90 نگران نباش، آدمها گذشتهشون رو قاب میکنن به دیوار. یادشون نمیره! 0 1 امیری 1403/7/8 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 45 مزاج آدمهای شهر بوی باروت را نمیفهمد. برای بینیهایشان شمیم بوی خون و خاک غریبه است. اینجا زخم زینت مرد است. شیارهای تیر و ترکش روی سر و صورت رزمندگان کم از مدالهای رنگی براق ژنرالها آنور آبی ندارد. توی مترو چند ایستگاه نمیتوانی بایستی، حوصلهات به ترافیک اتوبانها قد نمیدهد، اما در میدان جهاد ساعتها پشت تویوتا و زیر آفتاب از شهری به شهر دیگر میروی تا بجنگی می دانی؟ عشق چشم و گوش آدم را کور میکند 0 2 امیری 1403/7/7 عزرائیل : روزهای تاریک نیما اکبرخانی 4.1 17 صفحۀ 65 سختی مثل فشار و حرارت میمونه روی زغال وقتی خیلی زیاد باشه از دو حالت خارج نیست. یا آدم رو میشکنه یا گوهر وجودی آدم رو نمایان میکنه 0 0 امیری 1403/7/7 عزرائیل : روزهای تاریک نیما اکبرخانی 4.1 17 صفحۀ 65 پسرم سختی تو زندگی همون قدر لازمه که آسونی . اصلاً شاید بیشتر لازم باشه بدون سختی و رنج اصلاً روزهای خوش معنی و مفهومی پیدا نمیکنند و از اون مهمتر همیشه چیزها ارزشمند از توی سختیها به دست میآن. 0 0 امیری 1403/7/5 عزرائیل : روزهای تاریک نیما اکبرخانی 4.1 17 صفحۀ 59 فرقی نمیکنه تو طرف آدمهای خوب باشی یا بد. همیشه اونی که تلاش کنه ، اونی که میخوره و میخوابه رو شکست میده... چه خوشت بیاد چه نیاد 0 1 امیری 1403/7/5 عزرائیل : روزهای تاریک نیما اکبرخانی 4.1 17 صفحۀ 57 هر وقت یه عده رو دیدی، به نژاد و قبیله و شهر و کشورشون مینوازند، زود ازشون جدا شو..... یه احمقِ تنها، چندان خطری نداره ولی جمع که بشن میتونن یه دنیا رو بگند بکشن. 0 0 امیری 1403/6/12 چشم هایم، در اورشلیم مریم مقانی 3.7 7 صفحۀ 162 پسران اسرائیل عذاب و جهنم الهی را بر خود حرام میدانستند و میاندیشیدند که خداوند آنها را به رایگان هم دوست دارد! 0 0
بریده کتابهای امیری امیری دیروز ما شروعش می کنیم کالین هوور 3.4 59 صفحۀ 294 زاده شدن در بین یک گروه از افراد الزاماً آنها را به خانواده شما تبدیل نخواهد کرد 0 0 امیری دیروز ما شروعش می کنیم کالین هوور 3.4 59 صفحۀ 275 وفاداری من مختص افرادی است که خوبی را به زندگی من اهدا میکنند. سعی دارند زندگی مرا از نو بسازند و مرا خوشحال کنند 0 1 امیری دیروز ما شروعش می کنیم کالین هوور 3.4 59 صفحۀ 257 اگر ما یه چیزی رو به دست آوردیم دلیل نمی شه که فکر کنیم مستحق داشتنش هستیم 0 4 امیری 2 روز پیش ما شروعش می کنیم کالین هوور 3.4 59 صفحۀ 225 بسیاری از مردم به اشتباه تصور میکنند کافی است به افراد در هم شکسته و ناامید عشق ورزید تا آنها بتوانند خود را ترمیم و اصلاح کنند اما مشکل این است که نه تنها به او کمک نمیکنند بلکه در نهایت خودشان نیز دچار همان وضعیت خواهند شد 0 0 امیری 4 روز پیش ما تمامش می کنیم کالین هوور 3.8 128 صفحۀ 221 بعضی وقتها چیزهایی که مهم هستند بیشتر از هر چیز دیگری برایت آزاردهنده خواهند بود و برای خارج شدن از آن ناراحتی باید همه شاخههای مربوط به آن درد و ناراحتی را قطع کنید و تو یکی از شاخههایی بودی که به درد و ناراحتی من مربوط میشد و فکر میکنم به همان علت من از تو بریدم.... 0 0 امیری 1403/7/25 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 152 نمیدانم چرا چرا چرا کاسه صبرم ناگهان به ناگهان از دست روح بیتاب و توانم میافتد و هزار تکه یشود و از هر تکه فریادی به آسمان میرود و آن جنجالها ه راه میافتد 0 1 امیری 1403/7/25 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 152 من هنوز جز یک انسانِ سرگشتهِ خویش گم کرده یِ خار مغیلان در پا لنگ لنگانْ تشنه و گرسنهِ در جستجو، هیچکس نیستم و دردم این است که حتی نمیدانم در جستجوی چه چیزم و در پی اثبات چه چیز 0 3 امیری 1403/7/24 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 134 شایعه چون سیل در دشتی ست با شیب تند. میتازد و میپوشاند و در مینوردد که باور نمیکنی 0 2 امیری 1403/7/24 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 134 _ آه ای جوانک با تو هستم. خویشتن را به مرشد کامل به چند فروختی؟ اگر به راستی خوب میخرند ، ما نیز فروشندهایم و به واسطه محتاج. _راستش را به تو میگویم. خوب میخرند اما بُنجُل نمیخرند. مال اگر مال باشد، هرگز بیمشتری بر خاک نمیماند تا با مدفوع چهارپایان در هم آویخته شود و بویی چنین ناخوش از آن به مشام برسد. _افسوس که در پناه نوکران شاهی، والا الان هم میدیدی که دندانهایت را چگونه خرد میکردم. _مرد آن است که دشمنان خود را حتی اگر در پناه نوکران سلطان هستند خرد و خمیر کند، ور نه از هر نامردی برمیآید که شباهنگام در کوچههای تاریک سنگی بر سر مردم بکوبد و بگریزد. مردی و جوانمردی بیاموز تا هم گران بخرندت و هم هیچکس را جسارت آن نباشد که زخمی بزند و زخم ناخورده به راه خود برود..... 0 4 امیری 1403/7/21 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 30 محمد! سحر که به نماز میایستی، گهگاه صدایت _ گرچه خوش است_ بیش از اندازه بلند میشود. نمازت را اگر برای خدا میخوانی، بدان که او بیصدا نیز میشنود و اگر برای همسایگان میخوانی ، بدان که از نظر عقلای ایشان، بانگت را هرچه بلندتر کنی، کوته بینتری. عبادت کاریست که انسان در خلوت میکند و به زمزمه یا در دل، نه به فریاد. _از اینکه ارشادم میکنی، سپاس می گزارم پدر، اما رخصت بده نکتهای را هم شاگرد به استاد بیاموزد. سحر که به نماز ایستاده بودی، صدایت را هیچ نشنیدم. نمازت را با صدای بلند بخوان پدر، آنقدر بلند که مجاز است و مقبول. با خلوص اما بلند و خوش آهنگ و دلنشین تا همسایگانت صدایت را بشنوند. اعتقاد، جهان را آباد خواهد کرد و صدایِ رسایِ مردِ معتقد، صدای اعتقاد است، نه عربدهِ ریا و اگر حق بود که جملگی عبادات در خلوت و خاموشی انجام گیرد و به زمزمه یا در دل، اذان را بر بلندای منارهها نمیگفتند، با صوتِ بلندِ دلنشینِ پرطنین و اعتبار نماز جمعه جماعت را مولای متقیان جهان صد بار پیش از نماز در خلوت نمیدانست. 0 0 امیری 1403/7/21 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 165 صفحۀ 19 از دید پدران، گویی تمام معایب از مادر به فرزند میرسد، همه محاسن از پدر 0 0 امیری 1403/7/8 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 98 ترجیح میدم یه درخت سرو باشم تو بیابونِ خودم تا یه گل خوشگل دو گلخونه بقیه 0 1 امیری 1403/7/8 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 90 خدا کند همیشه آبتان سرد باشد و نانتان گرم 0 1 امیری 1403/7/8 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 90 نگران نباش، آدمها گذشتهشون رو قاب میکنن به دیوار. یادشون نمیره! 0 1 امیری 1403/7/8 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 45 مزاج آدمهای شهر بوی باروت را نمیفهمد. برای بینیهایشان شمیم بوی خون و خاک غریبه است. اینجا زخم زینت مرد است. شیارهای تیر و ترکش روی سر و صورت رزمندگان کم از مدالهای رنگی براق ژنرالها آنور آبی ندارد. توی مترو چند ایستگاه نمیتوانی بایستی، حوصلهات به ترافیک اتوبانها قد نمیدهد، اما در میدان جهاد ساعتها پشت تویوتا و زیر آفتاب از شهری به شهر دیگر میروی تا بجنگی می دانی؟ عشق چشم و گوش آدم را کور میکند 0 2 امیری 1403/7/7 عزرائیل : روزهای تاریک نیما اکبرخانی 4.1 17 صفحۀ 65 سختی مثل فشار و حرارت میمونه روی زغال وقتی خیلی زیاد باشه از دو حالت خارج نیست. یا آدم رو میشکنه یا گوهر وجودی آدم رو نمایان میکنه 0 0 امیری 1403/7/7 عزرائیل : روزهای تاریک نیما اکبرخانی 4.1 17 صفحۀ 65 پسرم سختی تو زندگی همون قدر لازمه که آسونی . اصلاً شاید بیشتر لازم باشه بدون سختی و رنج اصلاً روزهای خوش معنی و مفهومی پیدا نمیکنند و از اون مهمتر همیشه چیزها ارزشمند از توی سختیها به دست میآن. 0 0 امیری 1403/7/5 عزرائیل : روزهای تاریک نیما اکبرخانی 4.1 17 صفحۀ 59 فرقی نمیکنه تو طرف آدمهای خوب باشی یا بد. همیشه اونی که تلاش کنه ، اونی که میخوره و میخوابه رو شکست میده... چه خوشت بیاد چه نیاد 0 1 امیری 1403/7/5 عزرائیل : روزهای تاریک نیما اکبرخانی 4.1 17 صفحۀ 57 هر وقت یه عده رو دیدی، به نژاد و قبیله و شهر و کشورشون مینوازند، زود ازشون جدا شو..... یه احمقِ تنها، چندان خطری نداره ولی جمع که بشن میتونن یه دنیا رو بگند بکشن. 0 0 امیری 1403/6/12 چشم هایم، در اورشلیم مریم مقانی 3.7 7 صفحۀ 162 پسران اسرائیل عذاب و جهنم الهی را بر خود حرام میدانستند و میاندیشیدند که خداوند آنها را به رایگان هم دوست دارد! 0 0