بریدههای کتاب امیری امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 127 در زمانی که نیرنگ و نامردی شایع است اعتماد حماقت است 0 0 امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 118 ولایت حسین عرصه بر منکر تنگ میکند و ولایت یزید رویج منکر میکند 0 0 امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 73 احمق! بنی امیه نه دین میدهد نه دنیا. با ریسمانِ شراب خواری میمون باز ، به چاه میروی. از کشتی نجات حسین یاده شدهای به امید خر شیطان. 0 0 امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 91 یک شمشیر جان میگیرد و یک شمشیر عزت و آبرو و شرف میبرد. همیشه از اولی میترسانند تا دومی را فرود آورند 0 0 امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 93 خری که بالای دیوار بردم، خودم پایین می آورم. آنچه تو در مکتب نیرنگ مقدمه می گذرانی، من درسش را به پایان برده ام. 0 0 امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 95 زخم شلاق درمان می شود، اما زخم زبان دوا ندارد. 0 0 امیری 1404/3/4 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 57 فضله گفت : باید دید زرها از کجا آمده ؟برای چه آمده؟ شریفه گفت : هیچ، امیر داده تا آنان خرج خاندان کنند. همه برای چه مواجب میگیرند؟ فاضل به گریه گفت :اشتباه میکنی. اینها ارزن است برای به دام انداختن مرغان 0 0 امیری 1404/3/4 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 55 کاش آنان که به دنبال عروس یک شبه دنیا میرفتند به وصال میرسیدند. 0 0 امیری 1404/3/4 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 47 عوام چون مگس اند. با شربتی میآیند و با کیشی میروند 0 0 امیری 1404/3/4 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 46 همان ها که دیروز دعوت نامه های حسین بارِ اسب و قاطر می کردند، دیشب در صف ایستاده بودند جهت ثناگویی دشمن حسین 0 1 امیری 1404/2/30 سیلوانا مصیب معصومیان 2.3 1 صفحۀ 52 ساعت 1:20 بعد از نیمه شب است سکوت سنگینی تمام کوهستان را فرا گرفته. سکوتی که گاه تنها با صدای وزش ملایم باد ارتفاعات را زنده نگه میدارد. مطمئنم بیشتر مردم کشورم ایران در این ساعتها در آسایش خوابیدهاند اما در مرزها این خواب معنا ندارد. خیلیها پلکها یشان را به سختی باز نگاه اشتهاند تا مردم به راحتی خوابیده باشند. اینجا جنگی در کار نیست اما شرایطش کم از جنگ نیست . اگر فقط چند روز برادران پاسدار و بسیجی و نیروی نظامی و انتظامی و ارتشی مرزها را رها کنند ایران تبدیل به جهنم خواهد شد.... 0 0 امیری 1404/2/13 مجید بربری: زندگی داستانی حر مدافعان حرم شهید مجید قربانخانی کبری خدابخش دهقی 4.1 27 صفحۀ 10 مادرت هر روز خطی تازه کنار چین و چروک صورتش مینشیند و پدر هر روز که میگذرد موهایش سفید و سفیدتر میشود. انگار دارد به زبان حال میگوید: "موی سپید راه فلکم رایگان نداد" بچه مشتی محله! هنوز که هنوز است ، مادرت نیمه شبها دل اشوب تا سر کوچه میآید به خیال آنکه همین شبها که برگردی ، ولی کدام برگشت، کدام آمدن!؟ 0 2 امیری 1404/1/26 تاکسی دایموند ۵۳ محمد مجید عمیدی مظاهری 4.2 3 صفحۀ 13 سالم و با خدا باشید، هر کجا می خواهید باشید 0 0 امیری 1404/1/17 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.8 21 صفحۀ 144 اسرائیل فکر میکند صاحب جان و مال و خاک ماست. نمیداند که فقط برده شیطان است، هم شیطان رجیم هم شیطان بزرگ آمریکا 0 0 امیری 1404/1/17 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.8 21 صفحۀ 141 شدت دردت چقدر است وقتی کشورت اشغال شده؟ شدت دردت چقدر است وقتی ناگهان به خودت میآیی و میبینی پناهجو شدهای؟ شدت دردت چقدر است وقتی قانونگذار آرزوهایت را دزدیه؟ شدت دردت چقدر است؟ 0 0 امیری 1403/12/27 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.8 21 صفحۀ 138 نیم ساعتی بود که "ریحان" داشت دست و پای مینیاتوری " آیه" را با روغن زیتون ماساژ میداد. "ستاره" پرسید برای چی؟ فایدهای داره؟ "طوبی" گفت: برای اینکه استخوانهایش قوت میگیرند. زیتون خیلی مفیده. من اما فکر میکنم، قوت گرفتن استخوان بهانه است. "طوبی" و "ریحان" دوست دارند عطر فلسطین توی خانهشان پخش شود، توی تمام سلولهای "آیه". شاید یک روز این کفتر نرم و کوچک وطنش را از نزدیک ببیند روزی که دیگر دیوار حائلی بین "آیه" و رویاهایش نباشد. 0 2 امیری 1403/12/19 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.8 21 صفحۀ 109 استودعک الله الذی لاتضیع و دائعه تو را به خدا میسپارم او هیچ وقت امانتدار بدی نیست 0 1 امیری 1403/12/18 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.8 21 صفحۀ 101 کلمه آواره و پناهنده زنگ میشود توی سرم. چه طور میشود با تفنگ بیایی بالای سر یک نفر، از خانه خودش بیرونش کنی ، خانهاش را خراب کنی، ناچارش کنی که برود کمی آن طرفتر از روستایش، توی چادری که روی خاک کشور خودش برپا شده زندگی کند و بعد اسمش را بگذاری آواره و پناهنده و خیال خودت را راحت کنی 0 1 امیری 1403/12/12 راهی 4.2 8 صفحۀ 134 شرمندهام! آن روز نحس را خوب به خاطر دارم خانه در آتش و علی غل و زنجیر به دست در کوچه و بوی یاس در هوا پخش. اعتراف میکنم که اولین بار بود که دلم برای علی سوخت. بی اراده فریاد میزنم آنچه آن روز دیدم گفتنی نیست، کشیدنی است، درد است، رنج است، بار غم است بر دل، سوهان است بر روح، روح و ریحان نبی خدا در یک سو و عمر و خالد و مغیره و قنفذ در سوی دیگر. آتش است و آه، تازیانه است و درد، در و دیوار است و پهلو، دل شکستن است و دل بریدن، دنیا خواهی است و پرواز، سکون است و عروج، اما تا چشم کار میکند ظلمت است و ظلمت است و ظلمت.... . . آه فاطمه تا ابد، گریبانشان را می گیرد و اسیرشان می کند... 0 2 امیری 1403/11/30 معبد زیرزمینی معصومه میرابوطالبی 4.4 64 صفحۀ 57 آسمون رو ببین الیاس. از ته قنات ستارهها رو نگاه کردی؟ از اون پایین عظمتشون بیشتره. وقتی تعدادشون کمتره، بیشتر قدرشون رو میدونیم، وقتی این طوری مشت مشت ریختن تو آسمون قشنگیشون رو کمتر حس میکنیم. ما مغنیها یاد گرفتیم دنیا رو یه طور دیگه ببینیم. 0 1
بریدههای کتاب امیری امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 127 در زمانی که نیرنگ و نامردی شایع است اعتماد حماقت است 0 0 امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 118 ولایت حسین عرصه بر منکر تنگ میکند و ولایت یزید رویج منکر میکند 0 0 امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 73 احمق! بنی امیه نه دین میدهد نه دنیا. با ریسمانِ شراب خواری میمون باز ، به چاه میروی. از کشتی نجات حسین یاده شدهای به امید خر شیطان. 0 0 امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 91 یک شمشیر جان میگیرد و یک شمشیر عزت و آبرو و شرف میبرد. همیشه از اولی میترسانند تا دومی را فرود آورند 0 0 امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 93 خری که بالای دیوار بردم، خودم پایین می آورم. آنچه تو در مکتب نیرنگ مقدمه می گذرانی، من درسش را به پایان برده ام. 0 0 امیری 1404/3/6 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 95 زخم شلاق درمان می شود، اما زخم زبان دوا ندارد. 0 0 امیری 1404/3/4 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 57 فضله گفت : باید دید زرها از کجا آمده ؟برای چه آمده؟ شریفه گفت : هیچ، امیر داده تا آنان خرج خاندان کنند. همه برای چه مواجب میگیرند؟ فاضل به گریه گفت :اشتباه میکنی. اینها ارزن است برای به دام انداختن مرغان 0 0 امیری 1404/3/4 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 55 کاش آنان که به دنبال عروس یک شبه دنیا میرفتند به وصال میرسیدند. 0 0 امیری 1404/3/4 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 47 عوام چون مگس اند. با شربتی میآیند و با کیشی میروند 0 0 امیری 1404/3/4 پشت درهای بهشت رضا کاشانی اسدی 4.3 7 صفحۀ 46 همان ها که دیروز دعوت نامه های حسین بارِ اسب و قاطر می کردند، دیشب در صف ایستاده بودند جهت ثناگویی دشمن حسین 0 1 امیری 1404/2/30 سیلوانا مصیب معصومیان 2.3 1 صفحۀ 52 ساعت 1:20 بعد از نیمه شب است سکوت سنگینی تمام کوهستان را فرا گرفته. سکوتی که گاه تنها با صدای وزش ملایم باد ارتفاعات را زنده نگه میدارد. مطمئنم بیشتر مردم کشورم ایران در این ساعتها در آسایش خوابیدهاند اما در مرزها این خواب معنا ندارد. خیلیها پلکها یشان را به سختی باز نگاه اشتهاند تا مردم به راحتی خوابیده باشند. اینجا جنگی در کار نیست اما شرایطش کم از جنگ نیست . اگر فقط چند روز برادران پاسدار و بسیجی و نیروی نظامی و انتظامی و ارتشی مرزها را رها کنند ایران تبدیل به جهنم خواهد شد.... 0 0 امیری 1404/2/13 مجید بربری: زندگی داستانی حر مدافعان حرم شهید مجید قربانخانی کبری خدابخش دهقی 4.1 27 صفحۀ 10 مادرت هر روز خطی تازه کنار چین و چروک صورتش مینشیند و پدر هر روز که میگذرد موهایش سفید و سفیدتر میشود. انگار دارد به زبان حال میگوید: "موی سپید راه فلکم رایگان نداد" بچه مشتی محله! هنوز که هنوز است ، مادرت نیمه شبها دل اشوب تا سر کوچه میآید به خیال آنکه همین شبها که برگردی ، ولی کدام برگشت، کدام آمدن!؟ 0 2 امیری 1404/1/26 تاکسی دایموند ۵۳ محمد مجید عمیدی مظاهری 4.2 3 صفحۀ 13 سالم و با خدا باشید، هر کجا می خواهید باشید 0 0 امیری 1404/1/17 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.8 21 صفحۀ 144 اسرائیل فکر میکند صاحب جان و مال و خاک ماست. نمیداند که فقط برده شیطان است، هم شیطان رجیم هم شیطان بزرگ آمریکا 0 0 امیری 1404/1/17 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.8 21 صفحۀ 141 شدت دردت چقدر است وقتی کشورت اشغال شده؟ شدت دردت چقدر است وقتی ناگهان به خودت میآیی و میبینی پناهجو شدهای؟ شدت دردت چقدر است وقتی قانونگذار آرزوهایت را دزدیه؟ شدت دردت چقدر است؟ 0 0 امیری 1403/12/27 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.8 21 صفحۀ 138 نیم ساعتی بود که "ریحان" داشت دست و پای مینیاتوری " آیه" را با روغن زیتون ماساژ میداد. "ستاره" پرسید برای چی؟ فایدهای داره؟ "طوبی" گفت: برای اینکه استخوانهایش قوت میگیرند. زیتون خیلی مفیده. من اما فکر میکنم، قوت گرفتن استخوان بهانه است. "طوبی" و "ریحان" دوست دارند عطر فلسطین توی خانهشان پخش شود، توی تمام سلولهای "آیه". شاید یک روز این کفتر نرم و کوچک وطنش را از نزدیک ببیند روزی که دیگر دیوار حائلی بین "آیه" و رویاهایش نباشد. 0 2 امیری 1403/12/19 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.8 21 صفحۀ 109 استودعک الله الذی لاتضیع و دائعه تو را به خدا میسپارم او هیچ وقت امانتدار بدی نیست 0 1 امیری 1403/12/18 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.8 21 صفحۀ 101 کلمه آواره و پناهنده زنگ میشود توی سرم. چه طور میشود با تفنگ بیایی بالای سر یک نفر، از خانه خودش بیرونش کنی ، خانهاش را خراب کنی، ناچارش کنی که برود کمی آن طرفتر از روستایش، توی چادری که روی خاک کشور خودش برپا شده زندگی کند و بعد اسمش را بگذاری آواره و پناهنده و خیال خودت را راحت کنی 0 1 امیری 1403/12/12 راهی 4.2 8 صفحۀ 134 شرمندهام! آن روز نحس را خوب به خاطر دارم خانه در آتش و علی غل و زنجیر به دست در کوچه و بوی یاس در هوا پخش. اعتراف میکنم که اولین بار بود که دلم برای علی سوخت. بی اراده فریاد میزنم آنچه آن روز دیدم گفتنی نیست، کشیدنی است، درد است، رنج است، بار غم است بر دل، سوهان است بر روح، روح و ریحان نبی خدا در یک سو و عمر و خالد و مغیره و قنفذ در سوی دیگر. آتش است و آه، تازیانه است و درد، در و دیوار است و پهلو، دل شکستن است و دل بریدن، دنیا خواهی است و پرواز، سکون است و عروج، اما تا چشم کار میکند ظلمت است و ظلمت است و ظلمت.... . . آه فاطمه تا ابد، گریبانشان را می گیرد و اسیرشان می کند... 0 2 امیری 1403/11/30 معبد زیرزمینی معصومه میرابوطالبی 4.4 64 صفحۀ 57 آسمون رو ببین الیاس. از ته قنات ستارهها رو نگاه کردی؟ از اون پایین عظمتشون بیشتره. وقتی تعدادشون کمتره، بیشتر قدرشون رو میدونیم، وقتی این طوری مشت مشت ریختن تو آسمون قشنگیشون رو کمتر حس میکنیم. ما مغنیها یاد گرفتیم دنیا رو یه طور دیگه ببینیم. 0 1