بریدهای از کتاب مجید بربری: زندگی داستانی حر مدافعان حرم شهید مجید قربانخانی اثر کبری خدابخش دهقی
1404/2/13
صفحۀ 10
مادرت هر روز خطی تازه کنار چین و چروک صورتش مینشیند و پدر هر روز که میگذرد موهایش سفید و سفیدتر میشود. انگار دارد به زبان حال میگوید: "موی سپید راه فلکم رایگان نداد" بچه مشتی محله! هنوز که هنوز است ، مادرت نیمه شبها دل اشوب تا سر کوچه میآید به خیال آنکه همین شبها که برگردی ، ولی کدام برگشت، کدام آمدن!؟
مادرت هر روز خطی تازه کنار چین و چروک صورتش مینشیند و پدر هر روز که میگذرد موهایش سفید و سفیدتر میشود. انگار دارد به زبان حال میگوید: "موی سپید راه فلکم رایگان نداد" بچه مشتی محله! هنوز که هنوز است ، مادرت نیمه شبها دل اشوب تا سر کوچه میآید به خیال آنکه همین شبها که برگردی ، ولی کدام برگشت، کدام آمدن!؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.