بریده‌ کتاب‌های محمدرضا سعادتی فرد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 16

🌀 ناگهان مردی از دریا و بر دریا آمد... 🏚 ... و چون کلبه از آن من شد، نخستین ((شدنم)) را در این یافتم که #تیرگی_هزار_ساله از رخسار پژمرده پنجره ها بزدایم. کهنه یی مرطوب، طشتی آبِ نیم گرم، تیغی تیز اختیار کردم و به جان آن شیشه ها که دیگر جلای شیشگی از یاد برده بودند، افتادم و از آن شکوفایی محقّر، دریای محبوب خروشان پُر حباب خویش را نگریستم. 🌊 و ناگهان دیدم که مردی از دریا بر می آید، بر دریا می آید _چون ایشان که در اسطوره های مهجور بر آب می رفتند_ چون عیسای ناصری، چون منصور حلاج و چون شیخ ما که نگاه خداوند بر اوست و اگر خواهد چون قاصدک ها به سیاحتی سبک بالانه می بَرَدش. 💧گفتم مبارک باد این چشمه نوجوش که به جانب باغ منهدم اندیشه هایم جاری ست تا این شِتای دیرپای را به گلباران بهاران باقی بکشاند. 🌊 مردِ از دریا برآمده گرچه بسیار پیر اما تنومندترین انسانی بود که در همه اعصار ذهن خویش می شناختم _قدرتمند با بازوان ستبر، پیچیده، سری برافراشته و نگاهی_ خدای من!_ نگاهی درهم کوبنده و مغلوب کننده... 🖋 #نادر_ابراهیمی 📘 سه دیدار؛ جلد اول(رجعت به ریشه ها)؛ صفحه ۱۶ و ۱۷ #شخصیت_امام_خمینی (ره) #نقطه_عطف_تاریخ

0

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

🌀 در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند... 🔻رهبر انقلاب(۱۴۰۳/۱۲/۲۲): 🔹نفْس قرائت قرآن با ارزش است. خدای متعال به بزرگ‌ترین موجودی که خلق کرده، یعنی وجود مقدّس نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله)، دستور میدهد که قرائت کن! «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن»؛ «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛ باید قرآن را قرائت کنی، باید تلاوت کنی. «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ نوح»؛ «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ اِبراهیم»؛ [خدا] به پیغمبر دستور تلاوت میدهد. یکی از وظایف ما تلاوت قرآن است. 🔸به نظر این حقیر، در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند؛ همه‌ی ما باید تلاوت کنیم. بنده بارها در جمع های مختلف گفته‌ام، هر چه می شود [بخوانیم]: «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛ بعضی‌ها روزی پنج جزء میخوانند، بعضی‌ها روزی یک جزء میخوانند، بعضی‌ها روزی یک حزب میخوانند؛ شما [اگر] نمیتوانید، روزی یک صفحه بخوانید، روزی نیم صفحه بخوانید، [امّا] بخوانید. قرآن باید تلاوت بشود. #با_ضیاء_الدّین #انس_با_قرآن #تدبر_در_قرآن #برنامه_زندگی #هدایت_به_استوارترین_راه

1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 176

🌀 حلم به معنای بردباری و فروبردن خشم و غیظ نیست بلکه ... 🔻 #استاد_سید_علی_خامنه_ای: 🔹 حلم را به یک معنا بردباری دانسته اند و این ترجمه تا حدودی درست است؛ منتها کامل نیست. چیزی که از بردباری به ذهن ما متبادر می شود کمتر از چیزی است که حلم با خودش دارد. 🔸همچنین حلم فقط به معنای فروبردن خشم و غیظ نیست بلکه معنای وسیع و گسترده تری دارد. 🔹حلم یعنی اینکه انسان دارای #ظرفیت باشد. ما مشهدی ها می گوییم بعد دیدم دیگران هم می گویند جنبه داشتن... حلم یعنی انسان، ظرفیت وجودی اش زیاد بشود؛ از چیزهایی که مایه خرسندی است خود را نبازد، از چیزهایی هم که مایۀ ناراحتی است، خود را نبازد، این حلم است .. 🔸حلم یعنی انسان آن قدر دارای ظرفیت باشد که نه شادی، نه غم و نه هیچ چیزِ شگفت آور دیگر، نتواند ظرفیت او را پر کند؛ این معنای حلم است. بعضی فقر را خوب تحمل می کنند؛ اما به مجردی که ذره ای غنی شدند دیگر کنترل از دستشان در می رود، در مقابل، عده ای می توانند در دوران غنا و سعه خودشان را نگه دارند اما با دیدن فقر، خود را می بازند یا ذلت به سراغشان می آید، یا خشم و بی تابی؛... عده ای در مقابل غم و بعضی دیگر در مواجهه با خبرهای خوش، تاب و توان خود را از دست می دهند، گروهی هم هستند که وقتی قدرت پیدا می کنند دیگر خدا را بنده نیستند، حلم نقطه مقابل این بی تابی هاست؛ یعنی به انسان، ظرفیت و گنجایش می دهد. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش چهارم: حلم؛ ص ۱۷۶ و ۱۷۷ #بهشت_اندیشه #اندیشه_رَه_بر #احیاگر_تفکر_نوین_اسلامی #با_کتاب #حلم

3

بریدۀ کتاب

صفحۀ 85

#با_ضیاء_الدّین #بریده_های_کتاب_شرح_حدیث_مکارم_الأخلاق(۱۷) 🌀 اگر صبر نباشد... 🔻 #استاد_سید_علی_خامنه_ای: 🔸اگر صبر نباشد سخن حق و منطق استوارِ مکتبِ عالی دین فهمیده نمی شود، و معارف این مکتب در چهرۀ برترین معارف بشری در جهان پابرجا نمی ماند، و امید و انتظارِ روز پیروزی دین به مؤمنان و گرویدگان، گامِ ثابت و دستِ نیرومند نمی بخشد، و مقررات و قوانین سازندهٔ دین که یکسره با طغیان غرایز بشری ناسازگار است، به کار نمی افتد. 🔹اگر صبر نباشد میدان مجاهدت برای خدا و دین به گورستان ایده آل ها تبدیل می شود، کنگره جهانی حج که میعاد برادران دورافتاده است خالی می ماند، زمزمۀ شورانگیز مناجاتیانِ خلوتِ نیمه شب ها خاموش می گردد، صحنۀ تمرین جهاد با نفس یعنی روزه داری و امساکِ اختیاری از رونق می افتد، شریان اقتصادی جامعۀ اسلامی می خشکد، و انفاق فی سبیل الله متروک می گردد. 🔸اگر صبر نباشد همۀ ارزش های علمی و اخلاقی اسلام، تقوا و امانت و صدق و ورع به دست فراموشی سپرده می شود، و خلاصه هر کسی از دین و انسانیت که به تلاش و کوشش و عمل محتاج است، از این شرط اساسی محروم می ماند. زیرا دین به عمل است و عمل به صبر است. پس آنچه به این مجموعه عظیم جان و توان می بخشد، آنچه این قطار را حرکت می دهد، صبر است. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش سوم: صبر؛ ص ۸۵و ۸۶ #بهشت_اندیشه #اندیشه_رَه_بر #احیاگر_تفکر_نوین_اسلامی #با_کتاب #صبر

1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 54

#با_ضیاء_الدّین #بریده_های_کتاب_شرح_حدیث_مکارم_الأخلاق 🔟 🔻 #استاد_سید_علی_خامنه_ای: 🌀 حدّ کفاف چقدر هست؟ / وظیفه دولت ها و طراحان اقتصادی جامعه چیست؟ 🔸خب این سؤال پیش می آید این حدی که در مصرف باید نگه داریم این حد کدام است؟ پاسخ عنوان «کفاف» است «الكَفافَ وَ العَفاف». کفاف از ماده كَفَّ است نه از مادۀ کفایت. اما به معنای کفایت استفاده می شود و معنا می دهد یعنی آن مقداری از مصرف که برای زندگی معمولی و نیازهای لازم کفاف بدهد و بس باشد؛ یعنی انسان در خوراکش، در پوشاکش، در مصارف زندگیش، در مسکنش، در مرکبش، و در همۀ امورش به اندازه نیازهایی که به طور عادی برای یک انسان وجود دارد به آن اندازه مصرف کند و به آن اندازه بخواهد و بیشتر از آن را نخواهد و مصرف نکند؛ این کفاف [است]. 🔹خب حالا بلافاصله این سؤال پیش می آید آن حدی که برای انسان لازم است کدام است؟ ... پاسخ به این سؤال را روایات ما در عنوان «اقتصاد» دادند. اقتصاد یعنی میانه روی، نه افراط و نه تفريط. البته برای میانه روی یک خط مشخص در همه زمان ها و برای همۀ محیط ها نمی شود معین کرد اما همه می توانند در هر زمانی حد وسط میان افراط و تفریط را درک کنند. 🔸ما در جامعه خودمان باید نگاه کنیم ببینیم وضع مردم چگونه است، یک وقت در جامعه فقر وجود ندارد، بی غذایی وجود ندارد، محرومیت وجود ندارد؛ حد وسط در این جامعه یک زندگی مرفه بالایی ممکن است باشد. اما یک وقت در جامعه ای فقر هست، محرومیت هست، مردمی هستند که از اوّلیات زندگی و نیازهای ضروری زندگی خودشان محروم و تهی دست هستند؛ اینجا حد وسط فرق می کند. بنابراین حد وسط را در یک جامعه بطور مُجمَل و کلی می شود فهمید. آن وقت اینجا نقش مسئولین کشور و دولت ها و طراحان مسائل اقتصادی جامعه روشن می شود که باید بنشینند آن حد وسط را مشخص کنند؛ این می شود الگوی مصرف اسلامی. 🔹پس الگوی مصرف بر سه پایه استوار است: قناعت، کفاف و اقتصاد یعنی میانه روی و بر اساس این بایستی طراحی کنند برای پوشاک مردم، برای مسکن مردم، برای زندگی مردم. و کوشش دستگاه هایی که می خواهند الگوی مصرف را ارائه بدهند باید این باشد که فاصلهٔ بین مردم را کم کنند؛ این یکی از نکات اساسی است که در میان قشرهای مردم فاصله های زیاد وجود نداشته باشد. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش دوم: قناعت؛ ص ۵۴ تا ۵۶ #بهشت_اندیشه #اندیشه_رَه_بر #احیاگر_تفکر_نوین_اسلامی #با_کتاب

1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 53

#با_ضیاء_الدّین #بریده_های_کتاب_شرح_حدیث_مکارم_الأخلاق 9⃣ 📌 آغاز بخش دوم: قناعت 🌀 علت عقب ماندگی مسلمان ها این است که معتقد به قناعت هستند؟ 🔹یکی از اصول زندگی اسلامی قناعت است و باید معنای قناعت و حدود قناعت را بحث کرد. من در مسجد کرامت اتفاقاً آن وقتها بحث می کردم راجع به قناعت؛ جزو بحثهای روایی که میکردم یکی اش قناعت بود. که آن زمانها میدانید قناعت جزو فحش بود؛ می گفتند فلانی ها قانعند. بین روشنفکرها و مبارزین و اینها میگفتند: همین، همین قناعت بود که ما را بدبخت کرد، که ((به همین وضع موجود قناعت کنیم))، اشتباه میکردند. 🔸دو برداشت از قناعت وجود دارد: 👈یک برداشت انحرافی و غلط که همان دستهای خبیثی که میخواستند مردم ما را با اسراف و مصرف گرایی بی کنترل آشنا کنند، این تفسیر و برداشت غلط را در بین مردم ما ترویج کردند. این برداشت غلط این است که ما تصور کنیم قناعت یعنی کوتاه آمدن در طلب، در همت، در تلاش برای زندگی. قناعت را این طور معنا کردند و کوبیدند. بسیاری از دشمنان اسلام میگفتند که علت عقب ماندگی مسلمانها این است که معتقد به قناعت هستند. و قناعت یعنی اینکه تلاش نکنیم، طلب نکنیم، به کم بسازیم و زیادی نخواهیم. این تفسیر غلط از قناعت است که ما تصور کنیم قناعت یعنی کوتاه آمدن در تلاشو طلب و جستجو و کار و فعالیت. 👈تفسیر درست قناعت، کوتاه آمدن در تلاش نیست، حد نگه داشتن در مصرف است. قناعت به ما نمی گوید که تلاش نکنید، تحصیل نکنید، به دست نیاورید، انگیزش و جستجو نداشته باشید، قناعت به ما می گوید هرچه به دست آوردید هرچه تلاش کردید در مصرف آنچه که به دست آوردید، حد و اندازه نگه دارید، این طور نباشد که کسی که تمكّن دارد، برای مصرف خود اندازه ای نگه ندارد. یک حد معینی برای مصرف کردن در نظر بگیرید و از آن حد تجاوز نکنید زیرا انسان روحاً افزایش طلب است، هرچه به او بدهند بیشتر آن را می خواهد، هرچه مصرف بکند، بیشتر و بهتر آن را طلب می کند؛ بنابراین در مقابل قناعت، حرص و طمع قرار دارد نه جستجو و طلب قناعت بکنید؛ یعنی برای مصرف کردن، حرص نزنید از آنچه در اختیار دیگران است، برای مصرف خود طمع نورزید؛ این معنای قناعت است. به مسلمان تعلیم می دهد که در مصرف خود و به طور عمده در مصرف شخصی خود، یک حد و اندازه ای نگه دارد، ولنگاری در مصرف را اجازه نمی دهد مفهوم قناعت؛ این معنای قناعت. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش دوم: قناعت؛ ص ۵۳ و ۵۴ #بهشت_اندیشه #اندیشه_رَه_بر #احیاگر_تفکر_نوین_اسلامی #با_کتاب

1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 45

#با_ضیاء_الدّین #بریده_های_کتاب_شرح_حدیث_مکارم_الأخلاق 8⃣ 🌀 آرامش زندگی در یقین و رضا... 🔹«جَعَلَ الرَّوحَ وَ الفَرَحَ فِي اليَقِينِ وَ الرّضا» _روح به معنای بهجت، سرور، آسایش و آرامش_ خدای متعال آرامش زندگی و فرح و سُرور را در یقین و رضا قرار داده است. اگر انسان از حالت ریب و تردید و تزلزل روحی و اعتراض و نارضایی نسبت به همه حوادث زندگی خود خارج شد و به مقام رضا رسید خدای متعال روح و فرح یعنی آرامش را به او عنایت خواهد کرد. 🔸«وَ جَعَلَ الهَمَّ وَ الحَزَنَ فِي الشَّاءِ وَ السَّخَطِ» متقابلاً خدای متعال همّ و حُزن و اندوه و امثال اینها را در شک یعنی ضدّ یقین، حالت دودلی و تردید، و سخط یعنی خشمگین بودن از همه حوادث قرار داده است. چنین انسانی اگر خدا نیکی ای به او دهد، خشمگین است که چرا بیشتر نداد، اگر بدی ای به او قسمت کند خشمگین است که چرا متوجه او شد! برای رسیدن به روح و فرح بایستی انسان دنبال یقین و رضا بگردد: در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است/الهی منعمم گردان به درویشی و خرسندی. البته مراد درویش مصطلح نیست. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش اول: یقین؛ ص ۴۵ 📌پایان بخش اول: یقین #بهشت_اندیشه #اندیشه_رَه_بر #احیاگر_تفکر_نوین_اسلامی #با_کتاب

1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 44

#با_ضیاء_الدّین #بریده_های_کتاب_شرح_حدیث_مکارم_الأخلاق 7⃣ 🌀 یقین به حکمت الهی و توحید افعالی... 🔻 #استاد_سید_علی_خامنه_ای: 🔸اگر یقین به حکمت الهی و به توحید افعالی به معنای واقعی دارید این کار خداست که او را به جهتی داده؛ برادران یوسف گفتند: "قالوا تَاللهِ لَقَد أَثَرَكَ اللهُ عَلَینا" یا آن جهت در خود اوست، یا علت در دیگری است، یا امتحان برای اوست، بالاخره علتی دارد. این موجب نشود که دل شما به او ناصاف بشود و از او کراهت پیدا کنی "فَاِنَّ الرِّزْقَ لا يَسوقُهُ حِرْصُ حَریص" این طور نیست که اگر ما حرص بزنیم راه رزق به سمت ما باز بشود. هیچکس با حرص به رزق نمیرسد. "وَ لا يَرُدُّهُ كُره كاره" با بدآمدن من و شما هم رزق از کسی بر نمیگردد "وَ لَو اَنَّ اَحَدَكُم فَرَّ مِن رِزْقِهِ كَما يَفِرُّ مِنَ المَوتِ" اگر شما از رزقی که خدا برایتان مقدر کرده فرار کنید آن طور که از مرگ فرار میکنید "لَاَدرَكَهُ كَما يُدرِكُهُ الموتُ" این رزق شما را پیدا میکند همچنان که موت شما را پیدا میکند واقعاً چه بیانات لطیف و حکیمانه ای. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش اول: یقین؛ ص ۴۴ #بهشت_اندیشه #اندیشه_رَه_بر #احیاگر_تفکر_نوین_اسلامی #با_کتاب

1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 31

#با_ضیاء_الدّین #بریده_های_کتاب_شرح_حدیث_مکارم_الأخلاق 6⃣ 🌀توجیه عمل خود با از بین بردن اعتقادات... 🔻 #استاد_سید_علی_خامنه_ای: 🔸آیا یقین چیزی است که وقتی پدید آمد، همیشه در دل انسان باقی بماند، یا باید آن را آبیاری کرد؟ دومی درست است، یقین حاصل میشود لکن گاهی حوادث و عوارضی که در نفس برای انسان پیش می آید مانند شهوت، غضب اطماع و انواع و اقسام ضعفهای اخلاقی، یقین را در انسان تضعیف می کند، تردید و شک به وجود می آورد. 🔹یکی از آثار بسیار سنگین و سخت گناهان از بین رفتن یقین است؛ «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أساءُوا السّواى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ الله». وقتی انسان کارِ خلاف، کار غلط، بر اساس خواسته ها، شهوات نفسانی و ضعف های اخلاقی انجام می دهد، به تدریج برای اینکه عمل خود را توجیه کند، پایهٔ اعتقادات خودش را مثل موریانه ای خودش از بین می برد و پوک کند. "شباب عمر به دانش گذشت و شیب به جهل"! جوانی جوانیِ ایمانی، اما شِیب و پیری شیبِ جهالت! 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش اول: یقین؛ ص ۳۱ #بهشت_اندیشه #اندیشه_رَه_بر #احیاگر_تفکر_نوین_اسلامی #با_کتاب

1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 31

#با_ضیاء_الدّین #بریده_های_کتاب_شرح_حدیث_مکارم_الأخلاق 5⃣ 🌀تا آخر عُمر آرام نگیرید... 🔻 #استاد_سید_علی_خامنه_ای: 🔸یکی از کارهایی که آدم های درجه دو که از لحاظ ایمان ضعیفند باید برای حفظ ایمان خود، برای تکمیل ایمان خود، برای با کرامت کردنِ هرچه بیشتر این نهال سرسبز و مانند او بارآور، باید انجام بدهند این است که عمل کنند، عمل کنید به آنچه می دانید؛ بگویید آنچه را که می شناسید؛ بخواهید آنچه را که حس می کنید؛ مگذارید خودتان آرام بمانید، مگویید من کارم را کردم، سهمم را ایفا کردم، سهم هیچکس تا آخر عمر ایفا شدنی نیست. 🔹پیغمبر خدا در آن لحظه ای که در بستر احتضار افتاده بود، اُسامه را می فرستاد یعنی فرماندهی را حفظ می کرد. نمی گفت من دیگر پیر شدم، من کارهایم را کرده ام و در طول ده سال بیش از شصت جنگ رفته ام، من کارهایی که باید انجام بدهم تمام کرده ام نه؛ اگر صد سال دیگر هم پیغمبر زنده میماند تا لحظه آخر بازنشستگی نداشت. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش اول: یقین؛ ص ۳۱ #بهشت_اندیشه #اندیشه_رَه_بر #احیاگر_تفکر_نوین_اسلامی #با_کتاب

1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 29

#با_ضیاء_الدّین #بریده_های_کتاب_شرح_حدیث_مکارم_الأخلاق 3⃣ 🌀 یقین؛ باور قلبیِ همراه حرکت و عمل... 🔻 #استاد_سید_علی_خامنه_ای: 🔸"یقین" یعنی همان #ایمان_قلبی_متعهدانه. یقین یعنی یقین به حقیقتِ توحید، یقین به حضور در مقابل پروردگار عالم، یقین به اینکه خدای متعال عمل ما را می بیند، سخن ما را میشنود، و به ما جزا میدهد آن چنان که خودش وعده فرموده است. 🔹ما از بعضی از بزرگان می شنیدیم در تعریف اشخاص پرهیزگاری، اشخاص مؤمنی می گفتند: واقعاً به قیامت معتقد است. همه مان به قیامت معتقدیم، این معنایش این است که باور قلبی در او آنچنان است که او را به #حرکت و #عمل وادار میکند. 🔸آن باوری اثرگذار است که در اعماق دل انسان ریشه دوانده باشد و انسان به معنای حقیقی کلمه از بُن دندان آن را قبول کرده باشد، لذا در آن خطبه همّام وقتی حضرت می فرمایند: «كَيفَ اَصبَحتَ؟» او میگوید من كأنّه ناله و استغاثه اهل جهنّم را با گوشم میشنوم یقین واقعی این است. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش اول: یقین؛ ص ۲۹ #بهشت_اندیشه #اندیشه_رَه_بر #احیاگر_تفکر_نوین_اسلامی #با_کتاب

5

بریدۀ کتاب

صفحۀ 19

#با_ضیاء_الدّین #بریده_های_کتاب_شرح_حدیث_مکارم_الأخلاق 1⃣ 🌀 چرا پیغمبر می فرماید از جهاد اصغر برگشتید، آماده جهاد اکبر باشید؟ در میدان جهاد اصغر مگر جهاد اکبر نیست؟ 🔻 #استاد_سید_علی_خامنه_ای: 🔸 پیغمبر اکرم بعد از بازگشت از یک جنگ پیروزمند که مسلمانان در آن فاتح شده بودند، فرمودند از جهاد کوچک بازگشتید، نوبت آن است که به جهاد بزرگ بپردازید. پرسیدند مسلمانها که جهاد بزرگ چیست؟ فرمود جهاد با خود، جهاد با نفس. 🔹 نکته ای که در اینجا هست این است که در میدان جهاد اصغر مگر جهاد اکبر نیست؟ تا کسی با خود مقاومت و مبارزه نکند در میدان جنگ نمی تواند مقاومت کند. آن کسی که شمشیر می کشد و می زند تا بکشد و کشته شود، او در همان حالِ جهاد اصغر هم در حال جهاد اکبر نیز هست. آن کسی که مبارزه با نفس نمی کند در میدان جنگ قدرت پایداری و پافشاری ندارد پس این مسلمان هایی که از جهاد برگشته بودند، در میدان جنگ، هم جهاد اصغر داشتند و هم جهاد اکبر. پس چرا پیغمبر می فرماید از جهاد اصغر برگشتید، آماده جهاد اکبر باشید؟ برای اینکه جهاد اکبری که بعد از یک جنگ پیروزمند در انتظار انسان است، به مراتب سخت تر است از جهاد اکبری که در حال شمشیر زدن و زیر باران گلوله های دشمن مقاومت کردن با انسان سر و کار دارد. 🔸 درست است که در میدان جنگ شما هم با نفس خود مبارزه می کنید که سنگر به سنگر جلو می روید و آن هم جهاد اکبر است، اما اگر در این جنگ پیروز شدید و به خانه برگشتید، آن غروری که در انتظار شماست، آن از خود بی خود شدنی که در انتظار شماست، آن خودشگفتی که در انتظار شماست، آن قدر بزرگ و خطرناک است که مبارزه با آن به مراتب سخت تر است از مبارزه با نفس در میدان جنگ؛ لذا پیغمبر آنها را برحذر می دارد و هشدار می دهد. 📒 کتاب شرح حدیث مکارم الاخلاق (نشر صهبا)؛ مقدمه؛ ص ۱۹ #بهشت_اندیشه #اندیشه_رَه_بر #احیاگر_تفکر_نوین_اسلامی #با_کتاب

1