بریدههای کتاب جوانمرد، نام دیگر تو روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 1 گرم شو از مهر و ز کین سرد باش چون مه و خورشید جوانمرد باش نظامی 0 5 روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 28 جوانمرد گفت: چه میخواهی و چه طلب میکنی از زیارت. مرد گفت: خدا را طلب میکنم. جوانمرد گفت: خدای دیار خود را چه کردهای که به دیار دیگر در طلبش میروی. 0 5 فائزه احمدی 1403/9/12 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 35 جوانمرد گفت: هیچکس نیست که در دوستی از خدا پیش افتد. خدا در همه چیز قدیم است و در دوستی قدیمترین... 0 9 روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 42 روایت بیست و دوم مردم میگفتند: راههای رسیدن به خدا بسیار است. جوانمرد اما میگفت: دو راه است و بیشتر نیست. یکی راه ضلالت و یکی راه هدایت. راه ضلالت راه بنده به خداست و راه هدایت، راه خدا به بنده. پس اگر کسی بگوید به سوی خدا میروم، بدان که اشتباه میکند. زیرا تنها کسی میتواند به سوی خدا برود که میبرندش که میکِشندش. پ.ن: بس سادهدلی کزین ره آگاه افتاد بس اهل خرد که در تگ چاه افتاد این کار حوالتی نه علم و عملی است چون گنج که تا که را بدان راه افتاد 0 6 فائزه احمدی 1403/9/12 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 23 جوانمرد گفت: خدایا چرا این همه با خبرم میکنی؛ از هر خار جهان و از هر خون جهان و از هر اندوهَش، چرا جهان به این بزرگی را در تنِ كوچك من جا داده ای؟ خدا گفت : جهان را در تو جا داده ام؛ زیرا جوانمرد نخواهی شد مگر آنکه جهانمرد باشی. 0 5 فائزه احمدی 1403/9/12 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 33 ...هرگز خدا را آنگونه که سزاوار او بود ، یاد نکرده ام ، و خدا بود که به من گفت اگر به اندوه پیش من آیی شادت کنم و اگر با نیاز آیی توانگرت. پس نیاز و اندوه را برگزیدم تا شادی و توانگری ارزانیَم شود! 0 5 روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 64 راهی که به بهشت میرود، نزدیک است، من به آن راه دوردست میروم راهی که تنها به خدا میرسد... 0 8 مهدیه اسدی 1403/12/29 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 46 1 5 روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 31 در پی آن نباش که جامهی جوانمردان را بر تن کنی که اگر پوست جوانمرد را نیز بر تن کشی، سودی نخواهد داشت؛ زیرا جوانمردی به جان است نه به جامه. 0 8 روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 25 روایت پنجم روزی مردی، پرسید: نشان جوانمردی چیست؟ جوانمردا، بگو تا ما هم مردیمان را جوانمردی کنیم! جوانمرد گفت: کمترین نشان، آن است که اگر خدا هزار کرامت با برادر تو کند و یکی با تو، تو آن یکی خودت را هم برداری و روی هزار تای برادرت بگذاری! مرد گفت: وای بر ما که از مردی تا جوانمردی، هزار گام است و ما هنوز در گام نخستیم. 0 3
بریدههای کتاب جوانمرد، نام دیگر تو روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 1 گرم شو از مهر و ز کین سرد باش چون مه و خورشید جوانمرد باش نظامی 0 5 روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 28 جوانمرد گفت: چه میخواهی و چه طلب میکنی از زیارت. مرد گفت: خدا را طلب میکنم. جوانمرد گفت: خدای دیار خود را چه کردهای که به دیار دیگر در طلبش میروی. 0 5 فائزه احمدی 1403/9/12 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 35 جوانمرد گفت: هیچکس نیست که در دوستی از خدا پیش افتد. خدا در همه چیز قدیم است و در دوستی قدیمترین... 0 9 روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 42 روایت بیست و دوم مردم میگفتند: راههای رسیدن به خدا بسیار است. جوانمرد اما میگفت: دو راه است و بیشتر نیست. یکی راه ضلالت و یکی راه هدایت. راه ضلالت راه بنده به خداست و راه هدایت، راه خدا به بنده. پس اگر کسی بگوید به سوی خدا میروم، بدان که اشتباه میکند. زیرا تنها کسی میتواند به سوی خدا برود که میبرندش که میکِشندش. پ.ن: بس سادهدلی کزین ره آگاه افتاد بس اهل خرد که در تگ چاه افتاد این کار حوالتی نه علم و عملی است چون گنج که تا که را بدان راه افتاد 0 6 فائزه احمدی 1403/9/12 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 23 جوانمرد گفت: خدایا چرا این همه با خبرم میکنی؛ از هر خار جهان و از هر خون جهان و از هر اندوهَش، چرا جهان به این بزرگی را در تنِ كوچك من جا داده ای؟ خدا گفت : جهان را در تو جا داده ام؛ زیرا جوانمرد نخواهی شد مگر آنکه جهانمرد باشی. 0 5 فائزه احمدی 1403/9/12 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 33 ...هرگز خدا را آنگونه که سزاوار او بود ، یاد نکرده ام ، و خدا بود که به من گفت اگر به اندوه پیش من آیی شادت کنم و اگر با نیاز آیی توانگرت. پس نیاز و اندوه را برگزیدم تا شادی و توانگری ارزانیَم شود! 0 5 روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 64 راهی که به بهشت میرود، نزدیک است، من به آن راه دوردست میروم راهی که تنها به خدا میرسد... 0 8 مهدیه اسدی 1403/12/29 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 46 1 5 روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 31 در پی آن نباش که جامهی جوانمردان را بر تن کنی که اگر پوست جوانمرد را نیز بر تن کشی، سودی نخواهد داشت؛ زیرا جوانمردی به جان است نه به جامه. 0 8 روشنا 1402/6/30 جوانمرد، نام دیگر تو عرفان نظرآهاری 4.0 4 صفحۀ 25 روایت پنجم روزی مردی، پرسید: نشان جوانمردی چیست؟ جوانمردا، بگو تا ما هم مردیمان را جوانمردی کنیم! جوانمرد گفت: کمترین نشان، آن است که اگر خدا هزار کرامت با برادر تو کند و یکی با تو، تو آن یکی خودت را هم برداری و روی هزار تای برادرت بگذاری! مرد گفت: وای بر ما که از مردی تا جوانمردی، هزار گام است و ما هنوز در گام نخستیم. 0 3