بریده‌ای از کتاب جوانمرد، نام دیگر تو اثر عرفان نظرآهاری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 23

جوان‌مرد گفت: خدایا چرا این همه با خبر‌م می‌کنی؛ از هر خار جهان و از هر خون جهان و از هر اندوه‌َش، چرا جهان به این بزرگی را در تنِ كوچك من جا داده ای؟ خدا گفت : جهان را در تو جا داده ام؛ زیرا جوان‌مرد نخواهی شد مگر آنکه جهان‌مرد باشی.

جوان‌مرد گفت: خدایا چرا این همه با خبر‌م می‌کنی؛ از هر خار جهان و از هر خون جهان و از هر اندوه‌َش، چرا جهان به این بزرگی را در تنِ كوچك من جا داده ای؟ خدا گفت : جهان را در تو جا داده ام؛ زیرا جوان‌مرد نخواهی شد مگر آنکه جهان‌مرد باشی.

14

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.