بریدههای کتاب جزیرهی قلبها حنا دروی 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 200 گر نتوانستی مرا پیدا کنی دلگرم باش از نگاهت اگر پنهان شدم، جایی دیگر در پی من باش در انتظارت در گوشه کناری درنگ خواهم کرد والت وایتمن،برگ های علف 0 2 mobina 1403/10/17 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 132 پس این حقیقت داره که کسی از غم عشق میمیره. آدم ممکنه به خاطر دلشکستگی بمیره. 0 3 Satoru 1403/10/22 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 196 0 5 mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 164 پدر و مادر شدن مثل اینه که سوار به کشتی غرقشده بشی. اگه موجها نباشن بالاخره یه چیز دیگهای هست؛ باد، آدمایی که تو راه میبینی، دریای پرتلاطم. همهچی خیلی سخت و پیچیدهست، مهم نیست که چقدر سعی کنی، چقدر مراقب باشی، بالاخره تو آب می افتی. 0 3 mobina 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 251 حالا دیگر دنیا نمیتوانست دوباره فرو بریزد، دیگر نمیتوانست به راحتی از هم بپاشد. دنیا باید برای آن کودک و چیزهای مورد علاقهاش دست نگه میداشت. حداقل صد سال دیگر؟ شاید دویست سال؟ 0 3 mobina 1403/10/10 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 39 هر حس اصیل و واقعی باید با خود شروع شود و با خود به پایان برسد: احساس شادی باید مستقل از پاسخ جهان باشد؛ احساس خوشبختی نمیتواند به هیچ کس دیگری وابسته باشد. 0 2 Satoru 1403/10/22 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 184 «عشق ورزیدن مهمه نه مورد عشق دیگری واقع شدن» 0 5 mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 163 به خاطر اینه که آدم بزرگا، بچهها رو بی عیب و نقص میدونن. ما بچهها رو کوچیک، خوب و ساده میدونیم اما بچهها پیچیدهتر و غمگینتر از اون چیزی هستن که ما بزرگترها فکر میکنیم. افکار اونا هم میتونه تیره و تار باشه. اونا هم مثل ما با درد و رنج روبرو میشن، با این تفاوت که اونا ابزارهای کمتری برای مقابله با این درد و رنجها دارن. ابزار باور نکردنیای که بچهها دارن – بیخردی، قدرت تخیل زیاد، توانایی خندیدن به احمقانهترین چیزها و تکرار بینهایت همون شوخی و لطیفه – و میتونه واقعاً برای اونا مفید باشه، برای ما آدم بزرگا قابل قبول نیست. به این فکر کن: ما فقط زمانی حرفای بچهها رو جدی میگیریم که منطقی باشن و خواستهشون رو به خوبی توضیح بدن... در واقع، زمانی که دیگه بچه نیستن. 0 6 Daydreamer 1403/10/10 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 23 مادرش به توانایی های او ایمان و باور داشت،حتی زمانی که هیچ نشانی از این لیاقت و شایستگی دیده نمیشد. 0 4 Daydreamer 1403/10/10 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 48 اگه قراره کاری انجام بدید،باید درست انجامش بدید. 0 4 Satoru 1403/10/20 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 129 هر چقدر اطرافیانتون زیادتر بشه بدست آوردن خوشبختی سختتر میشه؛چون غیر از اینکه همه چیز برای شما باید خوب پیش بره برای اونا هم باید خوب پیش بره. 0 11 mobina 1403/10/9 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 10 مرد هنوز نمیداند که در آنسوی تپه چه چیزی در انتظارشان است. تنها شک و گمان دارد و به قطعیت چیزی نمیداند. درست مثل زمانی که غرق در زندگی هستیم و از گذر زمان چیزی نمیفهمیم. پسرک هم چیزی نمیداند، اما او به ندانستن عادت کرده است. برای جبران این ناآگاهی، راحتتر عاشق و شیفتهی همه چیز میشود – عاشق این سفر غیرمنتظره، عاشق حس توجهی که مرد به او دارد، عاشق اینکه صدای تپش قلب آدمها جایگاهی در این جهان دارد – و تمام اینها او را خوشحال میکند. 0 3 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 80 اگه معماهای ساختگی باشن، بله، سرگرم کننده ان، اما اگه در مورد زندگیت باشن، اون وقت تیکه های گمشده ان. 0 3 mobina 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 84 تا وقتی کسی نمیره و کسی به دنیا نیاد، یه شهر هیچ تاریخچهای نداره. 0 3 mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 166 کودکی یه روزی دورهش تموم میشه و غیبش میزنه؛ مغز بچهها دیگه هرگز اینطوری خیالپردازی نمیکنه، با این شور و اشتیاق اظهار خوشحالی نمیکنه یا در مقابل بهترین و بدترین چیزهای دنیا تا این حد از ترس و خوشحالی خشکش نمیزنه. ولی دوران کودکی دوران بیخبری و ناخودآگاهی نیست. نه نیست! اهمیتش کمتر از دوران بعدی زندگی نیست! 0 4 NJM 1403/10/20 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 184 شاید برای اینکه به روزهای زندگی مان معنا ببخشیم باید به دنبال چیزهای کوچکی برویم و شاید همین چیزهای کوچک معنابخش زندگی باشند؛ چیزهایی مثل یافتن کاغذی خاص برای نوشتن، یا هوس خوردن میوه ای نوبرانه. بدون این خواسته ها و نیازها زندگی رنگ می بازد و روزها تا ابد تکرار می شوند. 0 5 Daydreamer 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 172 +به چه زبونی؟ -به تموم زبون هایی که بلدی. 0 3 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 68 آدم بزرگها نمیتواند کودکان را دلداری بدهند، چرا که آنها از دو دنیای مختلف هستند. کودکان به عشق و محبت بسنده میکنند، میدانند که این تنها چیزی است که آدم بزرگها میتوانند به آن ها ارزانی دهند. کودکان هم نمیتوانند به آدم بزرگها دلداری دهند چرا که بزرگترها این قدرت را به کودکان نمیدهند. آدم بزرگها با گفتن اینکه حداقل توانایی دلداری کودکان را دارند، خودشان را دلداری میدهند اما سخت در اشتباهند و این باور توهمی بیش نیست. 0 3 حنا دروی 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 166 دوران کودکی دوران بیخبری و ناخودآگاهی نیست. نه نیست! اهمیتش کمتر از دوران بعدی زندگی نیست! 0 3 Satoru 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 34 چیزهای جدید برایش تهدیدی سخت و طاقت فرسا بود. 0 4
بریدههای کتاب جزیرهی قلبها حنا دروی 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 200 گر نتوانستی مرا پیدا کنی دلگرم باش از نگاهت اگر پنهان شدم، جایی دیگر در پی من باش در انتظارت در گوشه کناری درنگ خواهم کرد والت وایتمن،برگ های علف 0 2 mobina 1403/10/17 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 132 پس این حقیقت داره که کسی از غم عشق میمیره. آدم ممکنه به خاطر دلشکستگی بمیره. 0 3 Satoru 1403/10/22 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 196 0 5 mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 164 پدر و مادر شدن مثل اینه که سوار به کشتی غرقشده بشی. اگه موجها نباشن بالاخره یه چیز دیگهای هست؛ باد، آدمایی که تو راه میبینی، دریای پرتلاطم. همهچی خیلی سخت و پیچیدهست، مهم نیست که چقدر سعی کنی، چقدر مراقب باشی، بالاخره تو آب می افتی. 0 3 mobina 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 251 حالا دیگر دنیا نمیتوانست دوباره فرو بریزد، دیگر نمیتوانست به راحتی از هم بپاشد. دنیا باید برای آن کودک و چیزهای مورد علاقهاش دست نگه میداشت. حداقل صد سال دیگر؟ شاید دویست سال؟ 0 3 mobina 1403/10/10 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 39 هر حس اصیل و واقعی باید با خود شروع شود و با خود به پایان برسد: احساس شادی باید مستقل از پاسخ جهان باشد؛ احساس خوشبختی نمیتواند به هیچ کس دیگری وابسته باشد. 0 2 Satoru 1403/10/22 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 184 «عشق ورزیدن مهمه نه مورد عشق دیگری واقع شدن» 0 5 mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 163 به خاطر اینه که آدم بزرگا، بچهها رو بی عیب و نقص میدونن. ما بچهها رو کوچیک، خوب و ساده میدونیم اما بچهها پیچیدهتر و غمگینتر از اون چیزی هستن که ما بزرگترها فکر میکنیم. افکار اونا هم میتونه تیره و تار باشه. اونا هم مثل ما با درد و رنج روبرو میشن، با این تفاوت که اونا ابزارهای کمتری برای مقابله با این درد و رنجها دارن. ابزار باور نکردنیای که بچهها دارن – بیخردی، قدرت تخیل زیاد، توانایی خندیدن به احمقانهترین چیزها و تکرار بینهایت همون شوخی و لطیفه – و میتونه واقعاً برای اونا مفید باشه، برای ما آدم بزرگا قابل قبول نیست. به این فکر کن: ما فقط زمانی حرفای بچهها رو جدی میگیریم که منطقی باشن و خواستهشون رو به خوبی توضیح بدن... در واقع، زمانی که دیگه بچه نیستن. 0 6 Daydreamer 1403/10/10 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 23 مادرش به توانایی های او ایمان و باور داشت،حتی زمانی که هیچ نشانی از این لیاقت و شایستگی دیده نمیشد. 0 4 Daydreamer 1403/10/10 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 48 اگه قراره کاری انجام بدید،باید درست انجامش بدید. 0 4 Satoru 1403/10/20 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 129 هر چقدر اطرافیانتون زیادتر بشه بدست آوردن خوشبختی سختتر میشه؛چون غیر از اینکه همه چیز برای شما باید خوب پیش بره برای اونا هم باید خوب پیش بره. 0 11 mobina 1403/10/9 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 10 مرد هنوز نمیداند که در آنسوی تپه چه چیزی در انتظارشان است. تنها شک و گمان دارد و به قطعیت چیزی نمیداند. درست مثل زمانی که غرق در زندگی هستیم و از گذر زمان چیزی نمیفهمیم. پسرک هم چیزی نمیداند، اما او به ندانستن عادت کرده است. برای جبران این ناآگاهی، راحتتر عاشق و شیفتهی همه چیز میشود – عاشق این سفر غیرمنتظره، عاشق حس توجهی که مرد به او دارد، عاشق اینکه صدای تپش قلب آدمها جایگاهی در این جهان دارد – و تمام اینها او را خوشحال میکند. 0 3 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 80 اگه معماهای ساختگی باشن، بله، سرگرم کننده ان، اما اگه در مورد زندگیت باشن، اون وقت تیکه های گمشده ان. 0 3 mobina 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 84 تا وقتی کسی نمیره و کسی به دنیا نیاد، یه شهر هیچ تاریخچهای نداره. 0 3 mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 166 کودکی یه روزی دورهش تموم میشه و غیبش میزنه؛ مغز بچهها دیگه هرگز اینطوری خیالپردازی نمیکنه، با این شور و اشتیاق اظهار خوشحالی نمیکنه یا در مقابل بهترین و بدترین چیزهای دنیا تا این حد از ترس و خوشحالی خشکش نمیزنه. ولی دوران کودکی دوران بیخبری و ناخودآگاهی نیست. نه نیست! اهمیتش کمتر از دوران بعدی زندگی نیست! 0 4 NJM 1403/10/20 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 184 شاید برای اینکه به روزهای زندگی مان معنا ببخشیم باید به دنبال چیزهای کوچکی برویم و شاید همین چیزهای کوچک معنابخش زندگی باشند؛ چیزهایی مثل یافتن کاغذی خاص برای نوشتن، یا هوس خوردن میوه ای نوبرانه. بدون این خواسته ها و نیازها زندگی رنگ می بازد و روزها تا ابد تکرار می شوند. 0 5 Daydreamer 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 172 +به چه زبونی؟ -به تموم زبون هایی که بلدی. 0 3 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 68 آدم بزرگها نمیتواند کودکان را دلداری بدهند، چرا که آنها از دو دنیای مختلف هستند. کودکان به عشق و محبت بسنده میکنند، میدانند که این تنها چیزی است که آدم بزرگها میتوانند به آن ها ارزانی دهند. کودکان هم نمیتوانند به آدم بزرگها دلداری دهند چرا که بزرگترها این قدرت را به کودکان نمیدهند. آدم بزرگها با گفتن اینکه حداقل توانایی دلداری کودکان را دارند، خودشان را دلداری میدهند اما سخت در اشتباهند و این باور توهمی بیش نیست. 0 3 حنا دروی 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 166 دوران کودکی دوران بیخبری و ناخودآگاهی نیست. نه نیست! اهمیتش کمتر از دوران بعدی زندگی نیست! 0 3 Satoru 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 34 چیزهای جدید برایش تهدیدی سخت و طاقت فرسا بود. 0 4