بریدههای کتاب جزیرهی قلبها mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 163 به خاطر اینه که آدم بزرگا، بچهها رو بی عیب و نقص میدونن. ما بچهها رو کوچیک، خوب و ساده میدونیم اما بچهها پیچیدهتر و غمگینتر از اون چیزی هستن که ما بزرگترها فکر میکنیم. افکار اونا هم میتونه تیره و تار باشه. اونا هم مثل ما با درد و رنج روبرو میشن، با این تفاوت که اونا ابزارهای کمتری برای مقابله با این درد و رنجها دارن. ابزار باور نکردنیای که بچهها دارن – بیخردی، قدرت تخیل زیاد، توانایی خندیدن به احمقانهترین چیزها و تکرار بینهایت همون شوخی و لطیفه – و میتونه واقعاً برای اونا مفید باشه، برای ما آدم بزرگا قابل قبول نیست. به این فکر کن: ما فقط زمانی حرفای بچهها رو جدی میگیریم که منطقی باشن و خواستهشون رو به خوبی توضیح بدن... در واقع، زمانی که دیگه بچه نیستن. 0 5 Daydreamer 1403/10/10 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 23 مادرش به توانایی های او ایمان و باور داشت،حتی زمانی که هیچ نشانی از این لیاقت و شایستگی دیده نمیشد. 0 4 Daydreamer 1403/10/10 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 48 اگه قراره کاری انجام بدید،باید درست انجامش بدید. 0 4 Satoru 1403/10/20 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 129 هر چقدر اطرافیانتون زیادتر بشه بدست آوردن خوشبختی سخت تر میشه؛چون غیر از اینکه همه چیز برای شما باید خوب پیش بره برای اونا هم باید خوب پیش بره. 0 5 mobina 1403/10/9 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 10 مرد هنوز نمیداند که در آنسوی تپه چه چیزی در انتظارشان است. تنها شک و گمان دارد و به قطعیت چیزی نمیداند. درست مثل زمانی که غرق در زندگی هستیم و از گذر زمان چیزی نمیفهمیم. پسرک هم چیزی نمیداند، اما او به ندانستن عادت کرده است. برای جبران این ناآگاهی، راحتتر عاشق و شیفتهی همه چیز میشود – عاشق این سفر غیرمنتظره، عاشق حس توجهی که مرد به او دارد، عاشق اینکه صدای تپش قلب آدمها جایگاهی در این جهان دارد – و تمام اینها او را خوشحال میکند. 0 3 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 80 اگه معماهای ساختگی باشن، بله، سرگرم کننده ان، اما اگه در مورد زندگیت باشن، اون وقت تیکه های گمشده ان. 0 3 mobina 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 84 تا وقتی کسی نمیره و کسی به دنیا نیاد، یه شهر هیچ تاریخچهای نداره. 0 3 mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 166 کودکی یه روزی دورهش تموم میشه و غیبش میزنه؛ مغز بچهها دیگه هرگز اینطوری خیالپردازی نمیکنه، با این شور و اشتیاق اظهار خوشحالی نمیکنه یا در مقابل بهترین و بدترین چیزهای دنیا تا این حد از ترس و خوشحالی خشکش نمیزنه. ولی دوران کودکی دوران بیخبری و ناخودآگاهی نیست. نه نیست! اهمیتش کمتر از دوران بعدی زندگی نیست! 0 4 NJM 1403/10/20 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 184 شاید برای اینکه به روزهای زندگی مان معنا ببخشیم باید به دنبال چیزهای کوچکی برویم و شاید همین چیزهای کوچک معنابخش زندگی باشند؛ چیزهایی مثل یافتن کاغذی خاص برای نوشتن، یا هوس خوردن میوه ای نوبرانه. بدون این خواسته ها و نیازها زندگی رنگ می بازد و روزها تا ابد تکرار می شوند. 0 4 Daydreamer 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 172 +به چه زبونی؟ -به تموم زبون هایی که بلدی. 0 3 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 68 آدم بزرگها نمیتواند کودکان را دلداری بدهند، چرا که آنها از دو دنیای مختلف هستند. کودکان به عشق و محبت بسنده میکنند، میدانند که این تنها چیزی است که آدم بزرگها میتوانند به آن ها ارزانی دهند. کودکان هم نمیتوانند به آدم بزرگها دلداری دهند چرا که بزرگترها این قدرت را به کودکان نمیدهند. آدم بزرگها با گفتن اینکه حداقل توانایی دلداری کودکان را دارند، خودشان را دلداری میدهند اما سخت در اشتباهند و این باور توهمی بیش نیست. 0 3 حنا دروی 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 166 دوران کودکی دوران بیخبری و ناخودآگاهی نیست. نه نیست! اهمیتش کمتر از دوران بعدی زندگی نیست! 0 3 Satoru 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 34 چیزهای جدید برایش تهدیدی سخت و طاقت فرسا بود. 0 4 mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 151 درست مانند اجرای رقص، ضربان قلبشان با یکدیگر هماهنگ میشود. 0 4 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 87 درد هرچه را که لمس کند، آن را به مرتبه ی خاطره ای ارتقاء می دهد. درد در ذهن و خاطره مان ردپایی از خود باقی می گذارد، حال آنکه لذت، تجربه ای زودگذر و فانی است. 0 3 Daydreamer 1403/10/8 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 10 مرد هنوز نمی داند که در آن سوی تپه چه چیزی در انتظارشان است.تنها شک و گمان دارد و به قطعیت چیزی نمی داند.درست مثل زمانی که غرق در زندگی هستیمو از گذر زمان چیزی نمیفهمیم. 0 3 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 59 همه ی ما لایق اعتماد کردن نیستیم. اعتماد یه چیز خیلی با ارزشه. 0 3 حنا دروی 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 179 خانواده آنها خانواده دومشان است که عمیقاً به یاد و خاطرات خانواده اول و تمام وابستگیهایی که حتی پس از مرگ عزیزان همچنان استوار و پابرجاست، پیوند خورده است. هانا گاهی اوقات میگوید مرگ نباید کسی را از شما جدا کند. 0 3 Satoru 1403/10/22 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 252 شویچی به آب و پسر نگاه کرد میخواست مطمئن شود که احساس امنیت می کند؛ میخواست مطمئن شود از شیرجه زدن در تمام چیزهای بی شماری که انسانها آگاهی اندکی نسبت به آنها دارند نمی ترسد. اما چیزی نگفت. 0 4 NJM 1403/10/20 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 34 ببین روی کره ی زمین چقدر جاهای زیادی وجود داره! یادت باشه وقتی جایی برات خیلی تنگ و کوچیک بود، همیشه می تونی اونجا رو ترک کنی. رفتن اونقدرها هم بد نیست. 0 4
بریدههای کتاب جزیرهی قلبها mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 163 به خاطر اینه که آدم بزرگا، بچهها رو بی عیب و نقص میدونن. ما بچهها رو کوچیک، خوب و ساده میدونیم اما بچهها پیچیدهتر و غمگینتر از اون چیزی هستن که ما بزرگترها فکر میکنیم. افکار اونا هم میتونه تیره و تار باشه. اونا هم مثل ما با درد و رنج روبرو میشن، با این تفاوت که اونا ابزارهای کمتری برای مقابله با این درد و رنجها دارن. ابزار باور نکردنیای که بچهها دارن – بیخردی، قدرت تخیل زیاد، توانایی خندیدن به احمقانهترین چیزها و تکرار بینهایت همون شوخی و لطیفه – و میتونه واقعاً برای اونا مفید باشه، برای ما آدم بزرگا قابل قبول نیست. به این فکر کن: ما فقط زمانی حرفای بچهها رو جدی میگیریم که منطقی باشن و خواستهشون رو به خوبی توضیح بدن... در واقع، زمانی که دیگه بچه نیستن. 0 5 Daydreamer 1403/10/10 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 23 مادرش به توانایی های او ایمان و باور داشت،حتی زمانی که هیچ نشانی از این لیاقت و شایستگی دیده نمیشد. 0 4 Daydreamer 1403/10/10 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 48 اگه قراره کاری انجام بدید،باید درست انجامش بدید. 0 4 Satoru 1403/10/20 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 129 هر چقدر اطرافیانتون زیادتر بشه بدست آوردن خوشبختی سخت تر میشه؛چون غیر از اینکه همه چیز برای شما باید خوب پیش بره برای اونا هم باید خوب پیش بره. 0 5 mobina 1403/10/9 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 10 مرد هنوز نمیداند که در آنسوی تپه چه چیزی در انتظارشان است. تنها شک و گمان دارد و به قطعیت چیزی نمیداند. درست مثل زمانی که غرق در زندگی هستیم و از گذر زمان چیزی نمیفهمیم. پسرک هم چیزی نمیداند، اما او به ندانستن عادت کرده است. برای جبران این ناآگاهی، راحتتر عاشق و شیفتهی همه چیز میشود – عاشق این سفر غیرمنتظره، عاشق حس توجهی که مرد به او دارد، عاشق اینکه صدای تپش قلب آدمها جایگاهی در این جهان دارد – و تمام اینها او را خوشحال میکند. 0 3 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 80 اگه معماهای ساختگی باشن، بله، سرگرم کننده ان، اما اگه در مورد زندگیت باشن، اون وقت تیکه های گمشده ان. 0 3 mobina 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 84 تا وقتی کسی نمیره و کسی به دنیا نیاد، یه شهر هیچ تاریخچهای نداره. 0 3 mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 166 کودکی یه روزی دورهش تموم میشه و غیبش میزنه؛ مغز بچهها دیگه هرگز اینطوری خیالپردازی نمیکنه، با این شور و اشتیاق اظهار خوشحالی نمیکنه یا در مقابل بهترین و بدترین چیزهای دنیا تا این حد از ترس و خوشحالی خشکش نمیزنه. ولی دوران کودکی دوران بیخبری و ناخودآگاهی نیست. نه نیست! اهمیتش کمتر از دوران بعدی زندگی نیست! 0 4 NJM 1403/10/20 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 184 شاید برای اینکه به روزهای زندگی مان معنا ببخشیم باید به دنبال چیزهای کوچکی برویم و شاید همین چیزهای کوچک معنابخش زندگی باشند؛ چیزهایی مثل یافتن کاغذی خاص برای نوشتن، یا هوس خوردن میوه ای نوبرانه. بدون این خواسته ها و نیازها زندگی رنگ می بازد و روزها تا ابد تکرار می شوند. 0 4 Daydreamer 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 172 +به چه زبونی؟ -به تموم زبون هایی که بلدی. 0 3 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 68 آدم بزرگها نمیتواند کودکان را دلداری بدهند، چرا که آنها از دو دنیای مختلف هستند. کودکان به عشق و محبت بسنده میکنند، میدانند که این تنها چیزی است که آدم بزرگها میتوانند به آن ها ارزانی دهند. کودکان هم نمیتوانند به آدم بزرگها دلداری دهند چرا که بزرگترها این قدرت را به کودکان نمیدهند. آدم بزرگها با گفتن اینکه حداقل توانایی دلداری کودکان را دارند، خودشان را دلداری میدهند اما سخت در اشتباهند و این باور توهمی بیش نیست. 0 3 حنا دروی 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 166 دوران کودکی دوران بیخبری و ناخودآگاهی نیست. نه نیست! اهمیتش کمتر از دوران بعدی زندگی نیست! 0 3 Satoru 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 34 چیزهای جدید برایش تهدیدی سخت و طاقت فرسا بود. 0 4 mobina 1403/10/18 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 151 درست مانند اجرای رقص، ضربان قلبشان با یکدیگر هماهنگ میشود. 0 4 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 87 درد هرچه را که لمس کند، آن را به مرتبه ی خاطره ای ارتقاء می دهد. درد در ذهن و خاطره مان ردپایی از خود باقی می گذارد، حال آنکه لذت، تجربه ای زودگذر و فانی است. 0 3 Daydreamer 1403/10/8 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 10 مرد هنوز نمی داند که در آن سوی تپه چه چیزی در انتظارشان است.تنها شک و گمان دارد و به قطعیت چیزی نمی داند.درست مثل زمانی که غرق در زندگی هستیمو از گذر زمان چیزی نمیفهمیم. 0 3 حنا دروی 1403/10/11 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 59 همه ی ما لایق اعتماد کردن نیستیم. اعتماد یه چیز خیلی با ارزشه. 0 3 حنا دروی 1403/10/19 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 179 خانواده آنها خانواده دومشان است که عمیقاً به یاد و خاطرات خانواده اول و تمام وابستگیهایی که حتی پس از مرگ عزیزان همچنان استوار و پابرجاست، پیوند خورده است. هانا گاهی اوقات میگوید مرگ نباید کسی را از شما جدا کند. 0 3 Satoru 1403/10/22 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 252 شویچی به آب و پسر نگاه کرد میخواست مطمئن شود که احساس امنیت می کند؛ میخواست مطمئن شود از شیرجه زدن در تمام چیزهای بی شماری که انسانها آگاهی اندکی نسبت به آنها دارند نمی ترسد. اما چیزی نگفت. 0 4 NJM 1403/10/20 جزیرهی قلبها لائورا ایمای مسینا 4.4 6 صفحۀ 34 ببین روی کره ی زمین چقدر جاهای زیادی وجود داره! یادت باشه وقتی جایی برات خیلی تنگ و کوچیک بود، همیشه می تونی اونجا رو ترک کنی. رفتن اونقدرها هم بد نیست. 0 4