بریدهای از کتاب جزیرهی قلبها اثر لائورا ایمای مسینا
1403/10/22
صفحۀ 252
شویچی به آب و پسر نگاه کرد میخواست مطمئن شود که احساس امنیت می کند؛ میخواست مطمئن شود از شیرجه زدن در تمام چیزهای بی شماری که انسانها آگاهی اندکی نسبت به آنها دارند نمی ترسد. اما چیزی نگفت.
شویچی به آب و پسر نگاه کرد میخواست مطمئن شود که احساس امنیت می کند؛ میخواست مطمئن شود از شیرجه زدن در تمام چیزهای بی شماری که انسانها آگاهی اندکی نسبت به آنها دارند نمی ترسد. اما چیزی نگفت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.