بریدهای از کتاب جزیرهی قلبها اثر لائورا ایمای مسینا
1403/10/18
صفحۀ 163
به خاطر اینه که آدم بزرگا، بچهها رو بی عیب و نقص میدونن. ما بچهها رو کوچیک، خوب و ساده میدونیم اما بچهها پیچیدهتر و غمگینتر از اون چیزی هستن که ما بزرگترها فکر میکنیم. افکار اونا هم میتونه تیره و تار باشه. اونا هم مثل ما با درد و رنج روبرو میشن، با این تفاوت که اونا ابزارهای کمتری برای مقابله با این درد و رنجها دارن. ابزار باور نکردنیای که بچهها دارن – بیخردی، قدرت تخیل زیاد، توانایی خندیدن به احمقانهترین چیزها و تکرار بینهایت همون شوخی و لطیفه – و میتونه واقعاً برای اونا مفید باشه، برای ما آدم بزرگا قابل قبول نیست. به این فکر کن: ما فقط زمانی حرفای بچهها رو جدی میگیریم که منطقی باشن و خواستهشون رو به خوبی توضیح بدن... در واقع، زمانی که دیگه بچه نیستن.
به خاطر اینه که آدم بزرگا، بچهها رو بی عیب و نقص میدونن. ما بچهها رو کوچیک، خوب و ساده میدونیم اما بچهها پیچیدهتر و غمگینتر از اون چیزی هستن که ما بزرگترها فکر میکنیم. افکار اونا هم میتونه تیره و تار باشه. اونا هم مثل ما با درد و رنج روبرو میشن، با این تفاوت که اونا ابزارهای کمتری برای مقابله با این درد و رنجها دارن. ابزار باور نکردنیای که بچهها دارن – بیخردی، قدرت تخیل زیاد، توانایی خندیدن به احمقانهترین چیزها و تکرار بینهایت همون شوخی و لطیفه – و میتونه واقعاً برای اونا مفید باشه، برای ما آدم بزرگا قابل قبول نیست. به این فکر کن: ما فقط زمانی حرفای بچهها رو جدی میگیریم که منطقی باشن و خواستهشون رو به خوبی توضیح بدن... در واقع، زمانی که دیگه بچه نیستن.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.