بریده‌های کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

هیچ شکل از کودک‌کشی را به کثیفی جنگ نمی‌دانم،معرکه‌ای که در آن انبوهی از بیست سالگان سلّاخی می‌شوند!

فکر کردن یعنی درد کشیدن و دونستن یعنی بدبختی

زن بودن ماجراجویی است که جسارتی بی پایان می طلبد

زندگی یعنی خستگی! زندگی یعنی جنگی که هرروز تکرار میشود و در ازای لحظات شادی اش که‌مکث های کوتاهی بیش نیست باید بهای گزافی پرداخت.

چون ریش داری اگر گریه کنی بر تو خواهند خندید، حتی اگر محتاج به محبت باشی.

درد با ما به دنیا میاد، با ما قد میکشه و باهامون اخت می‌شه!جوری که حس می‌کنیم مثل دست و پا همیشه باید باهامون باشه!

دنیا عوض میشه، ولی همه چیز مثل سابق باقی میمونه!

دلسرد نشو کوچولو! مبارزه برای به دست آوردن پیروزی به مراتب زیباتر از خود پیروزی است.

عشاق از هم دور مانده، دل خود را به عکس خوش می‌کنند. و من پیوسته عکس‌های تو را در دست دارم.

جنگیدن زیباتر از پیروزیه!

تلاش برای رسیدن به مقصد لذت‌بخش تر از رسیدن به مقصد است. وقتی به مقصد میرسی تازه احساس خلا عجیبی میکنی و برای اینکه خلا موجود رو دوباره پر کنی باید دوباره راه بیوفتی.

زخما خوب میشن و جاشونم کم‌کم از بین میره ولی یه زنگ تلفن واسه برگردوندن تموم دردا بسه!

تو و من زوج بسیار عجیبی تشکیل می‌دهیم. همه چیز تو به من بستگی دارد، و همه چیز من به تو: اگر تو بیمار شوی، من بیمار می‌شوم. اگر من بمیرم، تو می‌میری. و با این حال نه من می‌توانم با تو ارتباط برقرار کنم، و نه تو با من.

به دنیا آمدن خودش خطر دارد: خطر پشیمانی از آمدن

کاش کشف یک حقیقت، حقیقت تضادی رو پیش نمی‌آورد. و کاش هر دو حقیقت صحیح نمی‌بودند.

آدم ها وقتی در برابر خطری قرار می گیرند پست می شوند وقتی خطر گذشت آدم می شوند هرگز نباید در مقابل خطر خود را گم کنی.

مادر شدن حرفه نیست،وظیفه هم نیست.مادر شدن حقی است از جمله حقوق متعدد دیگر، این را داد میکشی،خسته می شوی و دست آخر شکست میخوری.