بریده‌های کتاب به کودکی که هرگز زاده نشد

کاش کشف یک حقیقت، حقیقت تضادی رو پیش نمی‌آورد. و کاش هر دو حقیقت صحیح نمی‌بودند.

آدما تو خطر پست می‌شن و وقتی خطر از سرشون گذشت دوباره می‌رن تو جلد خودشون!هیچوقت نباید خودت رو وقت رو به رو شدن با خطر گم کنی، حتی اگه ترس تموم جونت رو گرفته باشه! خود به دنیا اومدن یه خطر داره:خطر پشیمونی از تولد!

دنیا تغییر می‌کند اما مثل گذشته باقی می‌ماند.

در واقع، شهامت مترادف با خوشبینی است، من خوشبین نبودم چون شجاع نبودم.

درد و رنج نمک زندگی و بدون اونا ما دیگه انسان نیستیم

این هم حقیقتی از حقایقی بی‌شماری که تو شانس پی بردن به آنها را از دست داده‌ای: در آتش انتظار ثروت و عشق و آزادی می‌سوزی و آب می شوی؛ در تلاش برای به دست آوردن حق خودت از پا درمی‌آیی و وقتی آن را به دست می‌آوری دیگر برایت لذتی ندارد. در نتیجه آن را هدر می‌دهی؛ به آن کاملا بی‌اعتنا می‌شوی و دلت می‌خواهد به عقب برگردی و مبارزه و درد و رنج را از سر بگیری.

زندگی یه جنگه که هرروز تکرار میشه و عوض شادی‌هاش ـ که تنها قد یه پلک به هم زدن دووم دارن ـ باید بهای زیادی بدی!

زندگی یعنی خستگی! زندگی یعنی جنگی که هر روز تکرار می‌شود و در ازای شادی‌هایش که مکث کوتاهی بیش نیست باید هزینه گزافی پرداخت ...

همیشه دختر کوچولویی هست که بخاطر هوس کردن شکلات تحقیر میشود.

درد با ما به دنیا می‌آید،با ما رشد می‌کند،و با ما آنقدر اخت می‌شود که فکر می‌کنیم مثل دستها و پاهایمان که همیشه با ماست دردهم باید با ما باشد

زندگی باهمه زشتی‌هایش برایم دلپذیر است و به هرقیمتی شده با زندگی می‌سازم

بعد از ارتش انگلیس، ارتش آمریکا اومد! همه میگفتن آمریکاییا بهتر و آقاترن! دخترک آرزومیکرد اون حرفا درست باشه! آمریکاییا همیشه میخندیدنُ صدای هِرُکِرِشون بُلن بود! دخترک خیلی زود فهمید که اونا با همون خنده هاشون زور میگن و میخوان ارباب همه باشن!

منطق ما پر از چیزای ضد و نقیضه! ممکنه یه حرفی رو تایید کنی و همون دقیقه ببینی برعکس اون حرف هم درسته!

درد با ما به دنیا میاد، با ما قد می‌کشه و باهامون اُخت می‌شه! جوری که حس می‌کنیم مثل دست و پا همیشه باید همرامون باشه!

هیچ شکل از کودک‌کشی را به کثیفی جنگ نمی‌دانم،معرکه‌ای که در آن انبوهی از بیست سالگان سلّاخی می‌شوند!