بریدههای کتاب پرتگاه پشت پاشنه آفتاب شریفیراد 1404/4/9 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 14 تنهایی، همزاد آدمی است. تنهایی، جفت هر نوزادی است که در زهدان مادرش میبالد. 0 2 فاطمه هادی طَرقی 1404/4/11 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 11 همیشه این طور نیست که مسیر زندگی مثل یک فرش قرمز پیش پای آدم پهن شده باشد؛ کسی به افتخار ورودت کف بزند؛ قرار نیست حتی جادهای مقابل رویت راه کشیده باشدتا مقصد. 0 12 شکیبا غزنوی 1404/4/12 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 52 0 2 رضا صالحی 1404/4/13 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 365 غربت، پیشونینوشتِ فاطمیون بود. 0 3 زهرا بجلی 1404/4/15 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 20 تنهایی، همزاد آدمی زاد است. تنهایی، جفت هر نوزادی است که در زهدان مادر می بالد. هم بازی همیشگی و همراه جاودان انسان، تنهایی است. 0 1 شکیبا غزنوی 1404/4/16 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 87 ایمان یعنی دل بستگی در عین نداشتن پاسخ. زنانی که به مردان زندگی شان تکیه می کنند و مدام آن سوال مهیب را از خودشان نمی پرسند، مؤمنان نمونه ای هستند. 0 0 فاطمه هادی طَرقی 1404/4/17 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 105 میگفت :《حاجی، هرکی هرکار بدی کرده باشه، دیگه بدتر از این نیست که راه رو روی امام حسین و بچههاش ببنده. بدتر از این هم مگه میشه؟ ولی وقتی پشیمون شد، امام حسین شفاعتش کرد و بخشیدش. بعد هم خودش برای امام حسین جنگید و شهید شد.》 0 8 فاطمه هادی طَرقی 1404/4/17 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 106 اگر حُر نبود، هیشکی قبول نمیکرد تا آخرین لحظه زندگی هم فرصت برگشتن هست. 0 24 فاطمه مردی 1404/4/17 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 10 همیشه اینطور نیست که مسیر زندگی مثل یک فرش قرمز پیش پای آدم پهن باشد ؛ کسی به افتخار ورودت کف بزند ؛ قرار نیست حتی جادهای مقابل رویت کشیده شده باشد تا مقصد . خودت را میبینی که مثل غریبهای ناخوانده به زندگی پرتاب شدهای و مسیر در دل تاریکی گم شده است . حتی شک داری که مسیری وجود داشته باشد . شک داری که باید از همین سو بروی یا نه . آیا بالاخره به جادهای خواهی رسید؟ آیا بالاخره رد پایی را خوای دید؟ این چیزها ممکن است نگرانت کند ؛ اما اگر همیشه همان کودک بازیگوش سر به هوا باشی ، نگرانی به درونت راه نخواهد یافت ؛ یا راهی مییابی ، یا راهی میسازی . آن وقت شاید خیلی های دیگر پیدا شوند که دنبال رد پای تو بیایند . شاید مسیر تو تبدیل به یک جاده شود . 0 1 فاطمه مردی 1404/4/18 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 30 سختیهای زندگی گاهی جرم پیدا میکنند ، چگال میشوند و مرئی ؛ جلوی دست و پا میافتند ؛ سنگهای سر راه میشوند ؛ دستاندازهای خطرناکِ جادهء زندگی میشوند ؛ دود نیستند که با وزیدن باد بروند ؛ رود نیستند که بشود روی آنها پل زد ؛ سنگهای عظیم سر راه زندگیات هستند که یا باید برشان داری ، یا باید دورشان بزنی . به هر حال ، نمیتوانی نادیدهشان بگیری . گاهی آنقدر بزرگ هستند که نمیگذارند ادامهء مسیر را ببینی . گاهی ممکن است وادارت کنند همانجا بنشینی و و بیخیال ادامهء راه بشوی . همه چیز را کند و متوقف میکنند . صبرت را سر میآورند . اگر کسی باشد که روی شانهات دست بگذارد ، شاید بتوانی برخیزی و آمادهء جدال بشوی . 0 1 شکیبا غزنوی 7 روز پیش پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 212 آدم موجود ضعیفیه. آدم همون موجود ضعیفیه که وقتی از مادر متولد می شه، جز شیر خوردن هیچ کاری دیگه ای ازش برنمیاد. مم در مورد خودم به نتیجه رسیدم مثل یه نوزاد ضعیف ام. باید دستم رو بلند کنم. باید اعتراف کنم عاجزم... 0 0 نرگس سادات فاضلی 6 روز پیش پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 365 غربت، پیشانی نوشت فاطمیون بود. 0 4 سودآد 4 روز پیش پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 121 0 1 رضا صالحی 1404/4/2 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 83 تا توی محوطهٔ فرودگاه امام بودند، قهرمانهای سینهسپرکرده بودند؛ اما همین که پایشان را از محوطه بیرون گذاشتند، با ناباوری دیدند که همان افغانهای همیشگی هستند که میشود نادیدهشان گرفت و مزاحمشان پنداشت. 0 5
بریدههای کتاب پرتگاه پشت پاشنه آفتاب شریفیراد 1404/4/9 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 14 تنهایی، همزاد آدمی است. تنهایی، جفت هر نوزادی است که در زهدان مادرش میبالد. 0 2 فاطمه هادی طَرقی 1404/4/11 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 11 همیشه این طور نیست که مسیر زندگی مثل یک فرش قرمز پیش پای آدم پهن شده باشد؛ کسی به افتخار ورودت کف بزند؛ قرار نیست حتی جادهای مقابل رویت راه کشیده باشدتا مقصد. 0 12 شکیبا غزنوی 1404/4/12 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 52 0 2 رضا صالحی 1404/4/13 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 365 غربت، پیشونینوشتِ فاطمیون بود. 0 3 زهرا بجلی 1404/4/15 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 20 تنهایی، همزاد آدمی زاد است. تنهایی، جفت هر نوزادی است که در زهدان مادر می بالد. هم بازی همیشگی و همراه جاودان انسان، تنهایی است. 0 1 شکیبا غزنوی 1404/4/16 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 87 ایمان یعنی دل بستگی در عین نداشتن پاسخ. زنانی که به مردان زندگی شان تکیه می کنند و مدام آن سوال مهیب را از خودشان نمی پرسند، مؤمنان نمونه ای هستند. 0 0 فاطمه هادی طَرقی 1404/4/17 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 105 میگفت :《حاجی، هرکی هرکار بدی کرده باشه، دیگه بدتر از این نیست که راه رو روی امام حسین و بچههاش ببنده. بدتر از این هم مگه میشه؟ ولی وقتی پشیمون شد، امام حسین شفاعتش کرد و بخشیدش. بعد هم خودش برای امام حسین جنگید و شهید شد.》 0 8 فاطمه هادی طَرقی 1404/4/17 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 106 اگر حُر نبود، هیشکی قبول نمیکرد تا آخرین لحظه زندگی هم فرصت برگشتن هست. 0 24 فاطمه مردی 1404/4/17 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 10 همیشه اینطور نیست که مسیر زندگی مثل یک فرش قرمز پیش پای آدم پهن باشد ؛ کسی به افتخار ورودت کف بزند ؛ قرار نیست حتی جادهای مقابل رویت کشیده شده باشد تا مقصد . خودت را میبینی که مثل غریبهای ناخوانده به زندگی پرتاب شدهای و مسیر در دل تاریکی گم شده است . حتی شک داری که مسیری وجود داشته باشد . شک داری که باید از همین سو بروی یا نه . آیا بالاخره به جادهای خواهی رسید؟ آیا بالاخره رد پایی را خوای دید؟ این چیزها ممکن است نگرانت کند ؛ اما اگر همیشه همان کودک بازیگوش سر به هوا باشی ، نگرانی به درونت راه نخواهد یافت ؛ یا راهی مییابی ، یا راهی میسازی . آن وقت شاید خیلی های دیگر پیدا شوند که دنبال رد پای تو بیایند . شاید مسیر تو تبدیل به یک جاده شود . 0 1 فاطمه مردی 1404/4/18 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 30 سختیهای زندگی گاهی جرم پیدا میکنند ، چگال میشوند و مرئی ؛ جلوی دست و پا میافتند ؛ سنگهای سر راه میشوند ؛ دستاندازهای خطرناکِ جادهء زندگی میشوند ؛ دود نیستند که با وزیدن باد بروند ؛ رود نیستند که بشود روی آنها پل زد ؛ سنگهای عظیم سر راه زندگیات هستند که یا باید برشان داری ، یا باید دورشان بزنی . به هر حال ، نمیتوانی نادیدهشان بگیری . گاهی آنقدر بزرگ هستند که نمیگذارند ادامهء مسیر را ببینی . گاهی ممکن است وادارت کنند همانجا بنشینی و و بیخیال ادامهء راه بشوی . همه چیز را کند و متوقف میکنند . صبرت را سر میآورند . اگر کسی باشد که روی شانهات دست بگذارد ، شاید بتوانی برخیزی و آمادهء جدال بشوی . 0 1 شکیبا غزنوی 7 روز پیش پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 212 آدم موجود ضعیفیه. آدم همون موجود ضعیفیه که وقتی از مادر متولد می شه، جز شیر خوردن هیچ کاری دیگه ای ازش برنمیاد. مم در مورد خودم به نتیجه رسیدم مثل یه نوزاد ضعیف ام. باید دستم رو بلند کنم. باید اعتراف کنم عاجزم... 0 0 نرگس سادات فاضلی 6 روز پیش پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 365 غربت، پیشانی نوشت فاطمیون بود. 0 4 سودآد 4 روز پیش پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 121 0 1 رضا صالحی 1404/4/2 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 15 صفحۀ 83 تا توی محوطهٔ فرودگاه امام بودند، قهرمانهای سینهسپرکرده بودند؛ اما همین که پایشان را از محوطه بیرون گذاشتند، با ناباوری دیدند که همان افغانهای همیشگی هستند که میشود نادیدهشان گرفت و مزاحمشان پنداشت. 0 5