بریده‌ای از کتاب پرتگاه پشت پاشنه اثر مجید اسطیری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 30

سختی‌های زندگی گاهی جرم پیدا می‌کنند ، چگال می‌شوند و مرئی ؛ جلوی دست و پا می‌افتند ؛ سنگ‌های سر راه می‌شوند ؛ دست‌اندازهای خطرناکِ جادهء زندگی می‌شوند ؛ دود نیستند که با وزیدن باد بروند ؛ رود نیستند که بشود روی آن‌ها پل زد ؛ سنگ‌های عظیم سر راه زندگی‌ات هستند که یا باید برشان داری ، یا باید دورشان بزنی . به هر حال ، نمی‌توانی نادیده‌شان بگیری . گاهی آن‌قدر بزرگ هستند که نمی‌گذارند ادامهء مسیر را ببینی . گاهی ممکن است وادارت کنند همان‌جا بنشینی و و بی‌خیال ادامهء راه بشوی . همه چیز را کند و متوقف می‌کنند . صبرت را سر می‌آورند . اگر کسی باشد که روی شانه‌ات دست بگذارد ، شاید بتوانی برخیزی و آمادهء جدال بشوی .

سختی‌های زندگی گاهی جرم پیدا می‌کنند ، چگال می‌شوند و مرئی ؛ جلوی دست و پا می‌افتند ؛ سنگ‌های سر راه می‌شوند ؛ دست‌اندازهای خطرناکِ جادهء زندگی می‌شوند ؛ دود نیستند که با وزیدن باد بروند ؛ رود نیستند که بشود روی آن‌ها پل زد ؛ سنگ‌های عظیم سر راه زندگی‌ات هستند که یا باید برشان داری ، یا باید دورشان بزنی . به هر حال ، نمی‌توانی نادیده‌شان بگیری . گاهی آن‌قدر بزرگ هستند که نمی‌گذارند ادامهء مسیر را ببینی . گاهی ممکن است وادارت کنند همان‌جا بنشینی و و بی‌خیال ادامهء راه بشوی . همه چیز را کند و متوقف می‌کنند . صبرت را سر می‌آورند . اگر کسی باشد که روی شانه‌ات دست بگذارد ، شاید بتوانی برخیزی و آمادهء جدال بشوی .

11

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.