بریدههای کتاب گلستان شیخ شیراز سعدی زینب لطفعلیخانی 1403/4/30 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 59 فرقست میان آن که یارش در بر تا آن که دو چشم انتظارش بر در 0 0 یاس 1402/5/8 گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 1 خیری کن ای فلان! و غنیمت شمار عمر! زان پیشتر که بانگ برآید فلان نمانْد! 0 28 محدثه علیمردانی 1403/10/7 گلستان سعدی؛ از روی نسخه تصحیح شده محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 47 توانگری به هنر است نه به مال و بزرگی به عقل نه به سال! 0 6 فاطمه 1404/2/28 گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 29 قرار، بر کفِ آزادگان نگيرد، مال / نه صبر در دل عاشق، نه آب در غربال 0 4 آروشا دهقان 1403/2/1 گلستان سعدی؛ از روی نسخه تصحیح شده محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 280 هرچه زود برآید، دیر نپاید. 6 63 زینب لطفعلیخانی 1403/5/19 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 83 گر گزندت رسد ز خلق مرنج که نه راحت رسد ز خلق نه رنج از خدا دان خلاف دشمن و دوست کاین دلِ هر دو در تصرف اوست گرچه تیر از کمان همی گذرد از کماندار بیند اهل خرد 0 0 R.F 3 روز پیش گلستان سعدی: به تصحیح محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 7 ای کریمی که از خزانهٔ غیب گبر و ترسا وظیفه خور داری دوستان را کجا کنی محروم؟ تو که با دشمن این نظر داری! 0 1 مریم السادات هاشمی 3 روز پیش گلستان سعدی با تصحیح و مقدمه محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 40 عابدان جزایِ طاعت خواهند و بازرگانان بهایِ بِضاعت منِ بنده امید آوردهام نه طاعت به دَرْیوزه آمدهام نه به تجارت *دریوزه: گدایی 0 0 فاطمـــه* 2 روز پیش گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 20 نیم نانی گر خورد مردِ خدا بذلِ درویشان کند نیمی دگر مُلکِ اقلیمی بگیرد پادشاه همچنان در بندِ اقلیمی دگر 0 3 فاطمـــه* 2 روز پیش گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 23 زمینِ شوره سنبل برنیارد درو تخم و عمل ضایع مگردان نکویی با بدان کردن چنانست که بد کردن بجای نیکمردان 0 6 فاطمـــه* 2 روز پیش گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 23 توانم آنکه نیازارم اندرونِ کسی حسود را چه کنم کو ز خود به رنج دَرست؟ بمیر تا برهی، ای حسود، کین رنجیست که از مشقّتِ آن جز بمرگ نتوان رست 0 4 محدثه حسنی 1404/3/3 گلستان سعدی؛ از روی نسخه تصحیح شده محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 39 ملِک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟ گفت: پادشه را کرم باید تا براو رعیت گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند. پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست دوستدارش روز سختی دشمن زور آور است با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین زانکه شاهنشاه عادل را رعیت لشکر است 0 10 زینب لطفعلیخانی 1403/4/22 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 55 توانگری به هنرست نه به مال و بزرگی به عقل نه به سال. 0 3 مریم السادات هاشمی 1404/3/8 گلستان سعدی با تصحیح و مقدمه محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 87 پادشاهی پارسایی را دید گفت هیچیت از ما یاد آید ؟ گفت بلی ، وقتی که خدا را فراموش می کنم. 0 1 امیرحسین اشتری 1403/10/14 گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 123 در برابر چو گوسپند سلیم در قفا،همچو گرگ مردم خوار هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد 0 2 زینب لطفعلیخانی 1403/5/19 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 77 حاصل نشود رضای سلطان تا خاطر بندگان نجویی خواهی که خدای بر تو بخشد با خلق خدای کن نکویی 0 1 فاطمه رحمانیفر 1403/11/15 گلستان سعدی: مطابق با نسخه تصحیح شده محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 21 یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس چندان که خاک را بُود و باد را بقا 0 7 امیرحسین فائقنیا 1403/7/10 گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 89 ای هنرها نهاده بر کف دست عیبها برگرفته زیر بغل تا چه خواهی خریدن ای مغرور روز درماندگی به سیم دغل؟ 0 1 khaste 1403/10/10 گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 165 هرکه به طاعت از دیگران کم است و به نعمت بیش ؛ به صورت توانگر است و به معنی درویش... 0 2 زینب لطفعلیخانی 1403/4/11 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 53 با بدان یار گشت همسر لوط خاندان نبوتش گم شد سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد 0 4
بریدههای کتاب گلستان شیخ شیراز سعدی زینب لطفعلیخانی 1403/4/30 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 59 فرقست میان آن که یارش در بر تا آن که دو چشم انتظارش بر در 0 0 یاس 1402/5/8 گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 1 خیری کن ای فلان! و غنیمت شمار عمر! زان پیشتر که بانگ برآید فلان نمانْد! 0 28 محدثه علیمردانی 1403/10/7 گلستان سعدی؛ از روی نسخه تصحیح شده محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 47 توانگری به هنر است نه به مال و بزرگی به عقل نه به سال! 0 6 فاطمه 1404/2/28 گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 29 قرار، بر کفِ آزادگان نگيرد، مال / نه صبر در دل عاشق، نه آب در غربال 0 4 آروشا دهقان 1403/2/1 گلستان سعدی؛ از روی نسخه تصحیح شده محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 280 هرچه زود برآید، دیر نپاید. 6 63 زینب لطفعلیخانی 1403/5/19 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 83 گر گزندت رسد ز خلق مرنج که نه راحت رسد ز خلق نه رنج از خدا دان خلاف دشمن و دوست کاین دلِ هر دو در تصرف اوست گرچه تیر از کمان همی گذرد از کماندار بیند اهل خرد 0 0 R.F 3 روز پیش گلستان سعدی: به تصحیح محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 7 ای کریمی که از خزانهٔ غیب گبر و ترسا وظیفه خور داری دوستان را کجا کنی محروم؟ تو که با دشمن این نظر داری! 0 1 مریم السادات هاشمی 3 روز پیش گلستان سعدی با تصحیح و مقدمه محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 40 عابدان جزایِ طاعت خواهند و بازرگانان بهایِ بِضاعت منِ بنده امید آوردهام نه طاعت به دَرْیوزه آمدهام نه به تجارت *دریوزه: گدایی 0 0 فاطمـــه* 2 روز پیش گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 20 نیم نانی گر خورد مردِ خدا بذلِ درویشان کند نیمی دگر مُلکِ اقلیمی بگیرد پادشاه همچنان در بندِ اقلیمی دگر 0 3 فاطمـــه* 2 روز پیش گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 23 زمینِ شوره سنبل برنیارد درو تخم و عمل ضایع مگردان نکویی با بدان کردن چنانست که بد کردن بجای نیکمردان 0 6 فاطمـــه* 2 روز پیش گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 23 توانم آنکه نیازارم اندرونِ کسی حسود را چه کنم کو ز خود به رنج دَرست؟ بمیر تا برهی، ای حسود، کین رنجیست که از مشقّتِ آن جز بمرگ نتوان رست 0 4 محدثه حسنی 1404/3/3 گلستان سعدی؛ از روی نسخه تصحیح شده محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 39 ملِک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟ گفت: پادشه را کرم باید تا براو رعیت گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند. پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست دوستدارش روز سختی دشمن زور آور است با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین زانکه شاهنشاه عادل را رعیت لشکر است 0 10 زینب لطفعلیخانی 1403/4/22 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 55 توانگری به هنرست نه به مال و بزرگی به عقل نه به سال. 0 3 مریم السادات هاشمی 1404/3/8 گلستان سعدی با تصحیح و مقدمه محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 87 پادشاهی پارسایی را دید گفت هیچیت از ما یاد آید ؟ گفت بلی ، وقتی که خدا را فراموش می کنم. 0 1 امیرحسین اشتری 1403/10/14 گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 123 در برابر چو گوسپند سلیم در قفا،همچو گرگ مردم خوار هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد 0 2 زینب لطفعلیخانی 1403/5/19 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 77 حاصل نشود رضای سلطان تا خاطر بندگان نجویی خواهی که خدای بر تو بخشد با خلق خدای کن نکویی 0 1 فاطمه رحمانیفر 1403/11/15 گلستان سعدی: مطابق با نسخه تصحیح شده محمدعلی فروغی سعدی 4.8 31 صفحۀ 21 یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس چندان که خاک را بُود و باد را بقا 0 7 امیرحسین فائقنیا 1403/7/10 گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 89 ای هنرها نهاده بر کف دست عیبها برگرفته زیر بغل تا چه خواهی خریدن ای مغرور روز درماندگی به سیم دغل؟ 0 1 khaste 1403/10/10 گلستان سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 165 هرکه به طاعت از دیگران کم است و به نعمت بیش ؛ به صورت توانگر است و به معنی درویش... 0 2 زینب لطفعلیخانی 1403/4/11 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.8 31 صفحۀ 53 با بدان یار گشت همسر لوط خاندان نبوتش گم شد سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد 0 4