بریدههای کتاب فتح خون مریم محسنیزاده 7 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 14 عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن! 0 6 فاطمه رجال زاده 7 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 30 حیات قلب در گریه است و آن "قتیل العَبَرات" کشته شد تا ما بگرییم و ... خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت کنیم و برفها آب شوند و فصل انجماد سپری شود. 0 6 فاطمه رجال زاده 6 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 65 0 0 ریحانه کرباسباف 6 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 39 داد از آن اختیار که تو را از حسین.ع جدا کند. 0 15 فاطمه رجال زاده 5 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 100 0 6 مریم محسنیزاده 3 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 30 چرا هیچ دستی و عَلَمی از هیچجا به یاری حق بلند نمیشود؟ آیا همهٔ دستها را بریدهاند؟ زبانها را نیز؟ پس چرا هیچ فریادی به دادخواهی برنخاسته است؟ 0 6 Atena🌱 3 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 90 تیرها پیک های بشارتی هستند یه بهشت. تیرها میبارند تا بین ما و حیات دنیا را، هرچه هست ببُرند و رشته توکل ما را محکم کنند و ما را به یقین برسانند... 0 0 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 100 سرّ آنکه آتش بر ابراهیم گلستان میشود، «یقین» است. اگر تو نیز یقین کنی که آتش بی اذنِ خالقِ آتش نمیسوزاند، بر تو نیز سرد و سلامت خواهد شد.. 0 1 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 99 مگر قلبی هم هست که با گریه پاک نشود؟ 0 5 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 104 این حسین است، سرِّ مستودعِ فاطمه!..❤️🩹 0 1 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 99 سر انجامِ کارِ ما، بلااستثنا، انعکاسِ چهره باطنِ ماست، در آیینهٔ دهر... 0 2 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 47 و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نبُرَد، عشق را در راهی که میرود، تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصلهای نیست. 0 0 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 47 بهترین امان، امان خداست. و آن کس که در دنیا از خدا نترسد، آنگاه که قیامت برپا شود در امان او نخواهد بود. و من از خدا میخواهم که در دنیا از او بترسم تا آخرت را در امان او باشم. 0 1 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 48 یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن، که گذرگاه است... گذر از نفس به سوی رضوان حق. 0 4 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 98 تاریخ، امانتدارِ فریاد«هل من ناصر» حسین است و فطرتْ گنجینهدارٍ آن.. و از آن پس، کدام دلی است که با یادٍ او نتپد؟! مردگان را رها کن! سخن از زندگانِ عشق میگویم.. 0 3 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 96 زنهار که لوح تقدیر ما، بر قلم اختیار میرود..! 0 3 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 58 هر انسانی را لیلةالقدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب میشود و حُرّ را نیز شب قدری این چنین پیش آمد... «عمر بن سعد» را نیز... من و تو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد که: لَعَنَ اللّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضیَتْ بِه. 0 1 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 62 کربلا را نیز «عشق» کربلا کرد. 0 29 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 61 چه باک از مردن در راه حق؟ 0 14 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 59 مرگ در راه عزت، نیست مگر حیات جاوید و حیات با ذلت، نیست مگر موتی که نشانی از زندگانی ندارد. 0 1
بریدههای کتاب فتح خون مریم محسنیزاده 7 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 14 عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن! 0 6 فاطمه رجال زاده 7 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 30 حیات قلب در گریه است و آن "قتیل العَبَرات" کشته شد تا ما بگرییم و ... خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت کنیم و برفها آب شوند و فصل انجماد سپری شود. 0 6 فاطمه رجال زاده 6 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 65 0 0 ریحانه کرباسباف 6 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 39 داد از آن اختیار که تو را از حسین.ع جدا کند. 0 15 فاطمه رجال زاده 5 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 100 0 6 مریم محسنیزاده 3 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 30 چرا هیچ دستی و عَلَمی از هیچجا به یاری حق بلند نمیشود؟ آیا همهٔ دستها را بریدهاند؟ زبانها را نیز؟ پس چرا هیچ فریادی به دادخواهی برنخاسته است؟ 0 6 Atena🌱 3 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 90 تیرها پیک های بشارتی هستند یه بهشت. تیرها میبارند تا بین ما و حیات دنیا را، هرچه هست ببُرند و رشته توکل ما را محکم کنند و ما را به یقین برسانند... 0 0 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 100 سرّ آنکه آتش بر ابراهیم گلستان میشود، «یقین» است. اگر تو نیز یقین کنی که آتش بی اذنِ خالقِ آتش نمیسوزاند، بر تو نیز سرد و سلامت خواهد شد.. 0 1 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 99 مگر قلبی هم هست که با گریه پاک نشود؟ 0 5 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 104 این حسین است، سرِّ مستودعِ فاطمه!..❤️🩹 0 1 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 99 سر انجامِ کارِ ما، بلااستثنا، انعکاسِ چهره باطنِ ماست، در آیینهٔ دهر... 0 2 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 47 و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نبُرَد، عشق را در راهی که میرود، تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصلهای نیست. 0 0 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 47 بهترین امان، امان خداست. و آن کس که در دنیا از خدا نترسد، آنگاه که قیامت برپا شود در امان او نخواهد بود. و من از خدا میخواهم که در دنیا از او بترسم تا آخرت را در امان او باشم. 0 1 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 48 یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن، که گذرگاه است... گذر از نفس به سوی رضوان حق. 0 4 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 98 تاریخ، امانتدارِ فریاد«هل من ناصر» حسین است و فطرتْ گنجینهدارٍ آن.. و از آن پس، کدام دلی است که با یادٍ او نتپد؟! مردگان را رها کن! سخن از زندگانِ عشق میگویم.. 0 3 مستَعین🌱 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 96 زنهار که لوح تقدیر ما، بر قلم اختیار میرود..! 0 3 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 58 هر انسانی را لیلةالقدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب میشود و حُرّ را نیز شب قدری این چنین پیش آمد... «عمر بن سعد» را نیز... من و تو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد که: لَعَنَ اللّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضیَتْ بِه. 0 1 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 62 کربلا را نیز «عشق» کربلا کرد. 0 29 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 61 چه باک از مردن در راه حق؟ 0 14 مریم محسنیزاده 2 روز پیش فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 96 صفحۀ 59 مرگ در راه عزت، نیست مگر حیات جاوید و حیات با ذلت، نیست مگر موتی که نشانی از زندگانی ندارد. 0 1